جمشید قاجار – استاد جراحی اعصاب و مدیر مرکز صدمات مغزی دانشکده پزشکی استنفورد در راس تیمی از محققان قرار دارد که به سفارش وزارت دفاع آمریکا مطالعات دقیقی درخصوص صدمات و جراحات مغز انسان انجام میدهند. هدف از این پروژه یافتن شیوههای درمانی مناسب برای این نوع مشکلات است.
بیوگرافی جمشید قاجار
به همین دلیل وزارت دفاع آمریکا بودجه 12 میلیون دلاری را طی مدتی بیش از سه سال در اختیار دانشکده پزشکی استنفورد قرار میدهد تا ضمن تشکیل کنسرسیومی متشکل از انستیتوهای تحقیقاتی مختلف، سیستم جدید طبقهبندی صدمات مغزی ارایه و در نهایت شیوههای درمانی مناسب برای رفع آنها ابداع شود.
در کنسرسیومی که جمشید قاجار هدایت آن را بر عهده دارد جمعی از زبدهترین محققان عرصه درمان صدمات مغزی نیز به چشم میخورند که از آن جمله میتوان به محققانی از بنیاد صدمات مغزی آمریکا موسوم بهBrain Trauma Foundation اشاره کرد. این مرکز در زمینه بررسی و یافتن شیوههای درمانی مناسب برای صدمات مغزی شهرت جهانی دارد.
سازمان بهداشت جهانی در گزارشی که چندی پیش منتشر کرد از جراحات و صدمات مغزی به عنوان اصلیترین عامل مرگ و معلولیت در کودکان و جوانان در سراسر جهان نام برد. بر این اساس گرچه سالانه میلیونها تن بنا به دلایل مختلف دچار انواع صدمات مغز می شوند اما مطالعات کاربردی و تأثیرگذار کمتری برای کمک به این افراد انجام میشود.
نام اصلی : ناهید خلخالی
نام هنری : ناهید
متولد : ۱۳۳۷ دهاقان،اصفهان
ملیت : ایرانی
سبک : موسیقی پاپ ایرانی
سالهای فعالیت : ۱۳۶۷–۱۳۸۲
محل زندگی : تهران
فرزندان : سارا
بیوگرافی کامل ناهید خلخالی
ناهید خلخالی با نام هنری ناهید ( زاده ۱۳۳۷ در دهاقان،اصفهان ) خواننده موسیقی پاپ ایرانی است.
بیوگرافی ناهید خواننده
شروع خوانندگی
ناهید از پیش از سال ۱۳۶۷ وارد عرصه خوانندگی شد و در سال ۱۳۷۰ آلبومی به نام هدیه را وارد بازار کرد، در این راه شهرام شبپره بسیار به ناهید کمک کرد و ناهید توانست چندین آهنگ و آلبوم از خود منتشر کند. وی پس از چند سال سکوت و دوری از فضای موسیقی درخواست بازگشت به ایران را میدهد.
اصالت و خانواده
پدرش اصالتا ترک تبریز و مادرش تهرانی بوده است.
شروع فعالیت
ناهید از پیش از سال ۱۳۶۷ وارد عرصه خوانندگی شد و در سال ۱۳۷۰ آلبومی به نام هدیه را وارد بازار کرد.
همکاران
ناهید با هنرمندان بسیاری همکاری داشته که از میان آنها میتوان به شهرام شب پره، ایرج رزمجو، صادق نوجوکی، جهانبخش پازوکی، حسن شماعی زاده، مسعود فردمنش، بیژن سمندر و … اشاره نمود.
کمک شهرام
در راه خوانندگی شهرام شبپره بسیار به ناهید کمک کرد و ناهید توانست چندین آهنگ و آلبوم از خود منتشر کند.
وضعیت ازدواج و همسر ناهید
ناهید ازدواج کرده و متاهل است.او یک دختر به نام سارا دارد.
بازگشت به ایران
وی پس از چند سال سکوت و دوری از فضای موسیقی درخواست بازگشت به ایران را میدهد، بعد از مدتی با درخواست او موافقت میشود و به ایران بازمیگردد. وی هم اکنون ساکن تهران است.
فرزانه کابلی (زاده ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۸) رقصنده و بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران است.
هادی مرزبان بازیگر و کارگردان تئاتر، همسر اوست و علیاصغر گرمسیری بازیگر قدیمی تئاتر و سینما، دایی وی بود.[۱]
زندگینامه فرزانه کابلی
دوران کودکی فرزانه کابلی
فرزانه کابلی متولد ۱۳۲۸ در تهران است. پدر و مادرش هر دو نوازنده بودند. از کودکی همواره علاقه زیادی به رقص و بازیگری نشان میداد و در مدرسه هم این فعالیتها را دنبال کرد. او دوره باله در وزارت فرهنگ و هنر گذراند. همچنین در دوران دبیرستان به مدت ۴ سال قهرمان پرش ارتفاع دورهٔ اول دبیرستانهای تهران شد.
پیش از انقلاب
در طول این دوره و مدتها پس از آن برای طرفداران هنر در ایران و کشورهای دیگر رقصهای محلی و سنتی ایرانی چون «تربت جام»، «کردی»، «بجنوردی»، «کهگیلویه و بویراحمد»، «آذری»، «بلوچی»، «ترکمن»، «گیلانی»، «مازندرانی»، «شوشتری» و همچنین رقصهای کلاسیکی چون «هفتپیکر» «نظامی»، «چهلستون» و «ضرب و زنگوله» را اجرا کرد. کابلی در این زمان تا فرارسیدن انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از مشهورترین رقاصان ایرانی و در دوران اوج فعالیت هنریاش بود.
بیوگرافی فرزانه کابلی
پس از انقلاب
پس از انقلاب ایران، فرزانه کابلی فعالیتهایش را در سینما و تئاتر آغاز کرد. در سال ۱۳۴۶ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر وقت درآمد و در سال ۱۳۵۷ به استخدام ادارهٔ تئاتر درآمد. اولین نمایش تئاتر وی «همه پسران من» اثر آرتور میلر به کارگردانی اکبر زنجانپور بود. اولین حضور تلویزیونی وی «ستارخان» به کارگردانی جهانگیر الماسی بود. او در این نمایش با بازیگرانی چون خسرو شکیبایی، هادی مرزبان و ثریا قاسمی همبازی بود. فعالیت سینماییاش را در سال ۱۳۶۳ با فیلم صاعقه به کارگردانی ضیاءالدین دری آغاز کرد. دومین بازی وی در یک فیلم سینمایی مربوط به فیلم تنوره دیو به کارگردانی داریوش عیاری بود. وی در اواسط دهه ۶۰ در سریال علی کوچولو به کارگردانی امیر حسین قهرایی که از شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شد در نقش مادر علی کوچولو ظاهر شد.
کابلی علاوه بر بازی در تیاتر و سینما، به طراحی حرکات موزون و اجرای نمایشهایی هم تنها برای تماشاگران زن پرداخت. انتشار فیلمی از یکی از کلاسهای رقص وی در سال ۱۳۷۴ زمینه کنارهگیری او از عرصه هنر شد و وی از همان زمان به مدت چندسالی به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا به آموزش مدرن رقص پرداخت.
کارنامه هنری فرزانه کابلی
تئاتر
* همه پسران من (اکبر زنجانپور) تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۵۹ (بازیگر و رقصپرداز)
* فراری (فرهاد مجدآبادی) تهران، اداره تئاتر، خانه نمایش؛ ۱۳۶۱ (بازیگر)
* شاهزاده و گدا (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۶۵ (بازیگر)
* نسیمی (هرمز هدایت)؛۱۳۶۵ (بازیگر)
* تبعه دست دوم (منیژه محامدی) تهران، تئاتر شهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۶۵ (بازیگر و رقصپرداز)
* پرستوها (سعید امیرسلیمانی) تهران، تئاتر شهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۶۷ (بازیگر و رقصپرداز)
* آهسته با گل سرخ (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تلار اصلی؛ ۱۳۶۷ (بازیگر)
* پرواز بر فراز آشیانه فاخته (منیژه محامدی) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۶۸ (بازیگر)
* هاملت با سالاد فصل (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۶۹ (بازیگر)
* تنبور نواز (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛۱۳۷۲ (بازیگر و رقصپرداز)
* آمیز قلمدون (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی ؛۱۳۷۶ (بازیگر و رقصپرداز)
* شب روی سنگفرش خیس (هادی مرزبان) تهران، تالار اصلی؛ ۱۳۷۸ (بازیگر و رقصپرداز)
* حماسه انقلاب سنگ تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۷۹ (کارگردان)
* باغ شبنمای ما (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۰ (بازیگر)
* میر عشق (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۰ (بازیگر و رقصپرداز)
* سیمرغ (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۱ (بازیگر و رقصپرداز)
* خاطرات هنرپیشه نقش دوم (هادی مرزبان) تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۲ (بازیگر)
* حماسه انقلاب سنگ (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۲ (بازیگر و رقصپرداز)
* جشنواره آیین تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۲ (بازیگر و کارگردان)
* نوبت دیوانگی (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۳ (بازیگر و رقصپرداز)
* ملودی شهربارانی (هادی مرزبان) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی؛ ۱۳۸۴ (بازیگر)
* پائین گذر سقاخانه (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۵ (رقصپرداز)
* لبخند با شکوه آقای گیل (هادی مرزبان) تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۶ (بازیگر)
* هاملت با سالاد فصل (هادی مرزبان)؛ ۱۳۸۸ (بازیگر)
* دزدآب (هادی مرزبان) جشنواره رضوی؛ (رقصپرداز)
سینما
سال نام سمت کارگردان
۱۳۸۵ بچههای ابدی بازیگر پوران درخشنده
۱۳۸۵ مادرزن سلام بازیگر خسرو ملکان
۱۳۷۴ خواهران غریب رقصپرداز کیومرث پوراحمد
۱۳۷۴ طالع سعد بازیگر و رقصپرداز مهستی بدیعی
۱۳۷۳ سمفونی تهران بازیگر و رقصپرداز رسول صدرعاملی
۱۳۷۰ برخورد بازیگر سیروس الوند
۱۳۷۰ افسانه شهر لاجوردی رقصپرداز محمدعلی نجفی
۱۳۶۹ چون ابر در بهاران بازیگر سعید امیرسلیمانی
۱۳۶۹ رنو تهران-۲۹ بازیگر سیامک شایقی
۱۳۶۸ دستمزد بازیگر مجید جوانمرد
۱۳۶۸ کاکلی بازیگر فریال بهزاد
۱۳۶۷ در مسیر تندباد بازیگر مسعود جعفری جوزانی
۱۳۶۶ شیرک بازیگر داریوش مهرجویی
۱۳۶۶ مار بازیگر مجید جوانمرد
۱۳۶۵ شبح کژدم بازیگر کیانوش عیاری
۱۳۶۵ کنار برکهها بازیگر یدالهگ نوعصری
۱۳۶۴ تنوره دیو بازیگر کیانوش عیاری
۱۳۶۴ مردی که موش شد بازیگر احمد بخشی
۱۳۶۳ صاعقه بازیگر سید ضیاءالدین دری
علیرضا کریمی متولد 1 فروردین 1373 در کرج، کشتی گیر است
دانشجوی سال آخر رشته مدیریت در دانشگاه آزاد شهریار است، پدر و مادرش اصلیتی گیلانی دارند و اهل روستای رودسر در استان گیلان هستند و یک خواهر کوچکتر از خود دارد
شروع کشتی
کشتی را از 9 سالگی در باشگاه شفق کرج زیر نظر استاد محمد کرمانی آغاز کردم
قبل از آن مدت کوتاهی ژیمناستیک کار می کردم، اما چون پدرم و عموهایم کشتی می گرفتند و علیرضا حیدری نیز در اوج دوران آمادگی خود به همان باشگاه شفق می آمد و در آنجا تمرین می کرد کم کم به سمت کشتی کشیده شدم
نخستین حضورش در تیم ملی نوجوانان در سال 2010 مدال طلای آسیا را بر گردن آویخت
علت زیرگیری های خوب
از بچگی زیرگیریهای علیرضا حیدری را خیلی دوست داشتم و فیلم کشتیهای حیدری و دبیر را گیر می آوردم و زیر گیری های آنها را تمرین می کردم تا بتوانم مثل آنها عمل کنم
اگر الان خوب زیر می گیرم بخاطر همان تمرینات است.
پدرم کارگر است
پدرم کارگر بود و در سطح متوسط مالی قرار داشتیم
خانوادهام نمی گذارند کمبود زیادی را احساس کنم پدرم بازنشسته شرکت ایران تایر است من تک پسر خانواده هستم و فقط یک خواهر دارم
خدا را شکر با زحمات پدر و مادرم هیچگاه با کمبود خاصی مواجه نبودم
تاریخ و جغرافیا
در رشته علوم انسانی درس خوانده و به درسهای تاریخ و جغرافیا علاقه زیادی دارد
میگوید همیشه حماسه های ایران باستان و گذشته کشور برایم جالب و افتخار آفرین بوده است ، از این جهت همیشه نیز آرزویم این بوده است که برای کشور و خانواده ام افتخار کسب کنم
مربی و دوست و الگو
اولین مربی که تاثیر زیادی در زندگی و پیشرفتم داشت محمد کرمانی بود
محمد طلایی الگوی اخلاقی ام است. وقتی در تیم ملی با او کار میکردم واقعا حتی یک بار هم از او بد اخلاقی ندیدم، با حسن یزدانی چون چند سال هم تیمی بودم رابطه بسیار خوبی دارم
تفریح
تفریح که اصلا نداریم اگر هم وقت داشته باشم بیشتر به موسیقی گوش میدهم و تفریح دیگری ندارم.
روز یکشنبه ۵ آذر 96 در ادامه مسابقات قهرمانی امیدهای جهان در لهستان، علیرضا کریمی در حالیکه در مقابل رقیب روس خود جلو بود، ظاهرا اسیر فیتیله پیچ های او شد و شکست خورد ساعتی بعد از این مسابقه، فیلمی از دیدار او و حریف روس منتشر شد که مدیران تیم کشتی از کریمی جوان می خواهند که ببازد. در فیلم صدای فریاد می زنند «باید ببازی علیرضا!
علت این ماجرا بالا اومدن حریف اسرائیلی در مسابقه قبلی و رودرو شدن این دو بود، اما مسئولان اشتباه کردند و متوجه شکست حریف اسرائیلی وی نشدند و هم باعث شدن علیرضا کریمی ببازد
در گروه بازنده ها به حریف اسرائییل برسد، در این مسابقه او ناچرا حاضر به حضور در مسابقه نشد و از دور رقابت ها حذف شد
آخرین سنگر سکوته
ساعتی بعد از این اتفاقات، علیرضا کریمی پستی در اینستاگرام خود گذاشت و به کنایه نوشت «آخرین سنگر سکوته، حق ما هم هیچ وقت گرفتنی نیست.»
اردشیر رستمی هنرمندی است که در خانواده فراهانی رشد کرد . بهزاد فراهانی هنرمند پیشکسوت و مشهور ایرانی ، علاوه بر شقایق فراهانی ، گلشیفته فراهانی و آذرخش فراهانی که سه فرزند اصلی وی میباشند ، فرزند خوانده ای نیز دارد که وی نیز همچون دیگر اعضای خانواده ی فراهانی ، بازیگر و هنرمند است .اردشیر رستمی
اردشیر رستمی با ایفای نقش در سریال شهریار به شهرت رسید و این سریال نقطه عطفی در زندگی این هنرمند است.
اردشیر رستمی با بازی در سریال شهریار بین عموم مردم به شهرت رسید، اما قبل از این که بازیگری را تجربه کند، کاریکاتورهایش در نشریات مختلف چاپ می شد و در این زمینه هم تبحر خود را نشان داده بود.
رستمی متولد 1349 تبریز است، او هرچند فرزندخوانده بهزاد فراهانی است و نقش او و همسرش را در پرورش و تربیت خود نادیده نمی گیرد، اما از مادرش هم به نیکی یاد می کند و می گوید که از مادرش بسیار آموخته است. اردشیر رستمی به همسرش ارادت خاصی دارد و او را همراه بسیار خوبی در زندگی اش می داند. می گوید:«همسرم یکی از بهترین زنان دنیاست که خداوند او را به من داده است. همیشه قدردان زحمات او هستم». رستمی معتقد است که همه آنچه که در دنیاست، مانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل هستند و روی هم تاثیر می گذارند. پس بهتر است مراقب باشیم که نسبت به هم و به دنیا بدی روا نداریم.
رستمی، شاعر هم هست، با او که هم صحبت شدیم، با همان لحن شاعرانه دیدگا ه هایش را درباره زندگی برایمان گفت. هنرمند هستید و در شاخه های مختلفی مثل معماری، مجسمه سازی، کاریکاتور، نقاشی، شعر و… فعالیت می کنید، چطور این همه هنر را یاد گرفتید؟ ریشه همه اینها یکی است، ما آد م ها آنها را از هم متمایز می کنیم و بعد دچار مشکل می شویم. خیلی از آدم های بزرگ که در قدیم زندگی می کردند، در همه این شاخه های هنری فعال بودند. من نگاه شاعرانه ای که دارم را در مجسمه سازی هم اجرا می کنم، در معماری و طراحی لباس هم نشانه های آن دیده می شود. اما خیلی ها فقط در یک شاخه فعالیت می کنند، مثلا معمار هستند یا نقاش و کاریکاتوریست اما شما در همه این زمینه ها فعالیت می کنید؛ یعنی فنون هر رشته را جداگانه یاد گرفته اید؟ آموختن خیلی مهم است و اولین اصل همه هنرها و حرفه هاست. معتقدم هیچ چیزی در دنیا مهم تر از آموختن نیست. انسان تا آخرین روز عمرش باید بیاموزد و نگوید حالا من مثلا دکترا دارم و درس خواندن کافی است. یکی از خصوصیاتم این است، مهارتی را که بلد نیستم، یاد می گیرم. وقتی کنار یک واکسی می ایستم، او را یک متخصص در حرفه خودش می دانم و طریقه درست واکس زدن را از او یاد می گیرم. به نانوایی که می روم دقت می کنم، آنها چطور کار می کنند و نان می پزند.
ریشه این همه اشتیاق به یادگیری کجاست؟ آموختن زیباست. به نظرم انسان اگر دست از یادگیری بردارد، مرده است؛ هرچند اگر نفس بکشد. خیلی از آدم ها تا یک سنی جلو می روند، کارهایی را یاد می گیرند، اما بعد توقف می کنند، اما شما افق بازی جلوی رویخود ترسیم کرده اید چگونه به این دیدگاه رسیدید؟ واقعیت این است که من اصلا فکر نمی کنم، چون معتقدم اگر فکر کنم مشکلات زیادی برایم پیش می آید. به نظرم فکر کردن یک نوع تخصص است، به همین دلیل در مجامع پیشرفته به کسانی که کارشان فکر کردن است لقب متفکر داده اند، اما ما بلد نیستیم فکر کنیم؛ چون تفکر هم اصول و روش خودش را دارد. در یک جامعه رشد کرده، تعداد بسیار محدودی متفکر وجود دارد. بهتر است انسان درباره خیلی مسائل فکر نکند و تفکر خود را محدود به کارهای روزانه کند. معتقدم انسان باید عمل کند، اما متاسفانه در کشور ما به جای کار و عمل بیشتر مردم فکر می کنند! کار به جایی رسیده که بچه ده ساله هم تبدیل به فیلسوف شده و درباره همه چیز اظهار نظر می کند. به هرحال عمل هم ریشه در تفکر دارد، بدون فکر، ایده ای هم برای کار و عمل وجود نخواهد داشت. شعور با تفکر فرق می کند! ما دو جور فکر داریم؛ یک فکر تاریخی که همان فکر معاش است و یک فکر ناب. ما عقل تاریخی داریم که همان عقل معاش است و در مقابل آن عقل ناب وجود دارد که در آن خیلی انرژی وجود دارد. عقل معاش، انسان را محتاط و ترسو می کند و نمی گذارد که او دست به کار و خلاقیت بزند. یکی از شخصیت های نمایش هملت می گوید:تفکر و تعقل همه ما را بزدل و ترسو می کند و عزم و اراده هرگاه که با افکار احتیاط آمیز همراه می شوند، رنگ باخته و قدرت خود را از دست می دهند. آرزوهای بزرگ به همین دلیل، عملی نمی شوند.عارفان خودمان می گویند:الهی به مستان میخانه ات / به عقل آفرینان دیوانه ات! یعنی عقل ناب برابر جنون است. دو نفر با هم دعوا می کنند عقل ناب نفر سوم که در حال عبور است به او می گوید برو و آنها را از هم جدا کن، اما عقل معاش به او هشدار می دهد:نرو! اگر بروی چاقو می خوری. ما به عقل ناب احتیاج داریم.عقل ناب انرژی می دهد و کارش وادار کردن ما به عمل در لحظه است.
قدیم ترها مردم بدون تحلیل زندگی می کردند؛ مثلا زن و شوهرهای سابق بدون هیچ تحلیلی سال های زیادی در کنار هم بخوبی و خوشی زندگی می کردند، اما الان مدام در حال تحلیل درباره زندگی مشترک هستیم، شاید برای همین زن و مرد دیگر نمی توانند مثل گذشته در کنار هم بمانند و طلاق می گیرند؟ تحلیل و تفکرهای سطحی زندگی ما را با دشواری هایی روبه رو کرده است. من نفس طلاق را منفی نمی دانم، چون بر این باورم که آدم ها یا باید خوب با هم زندگی کنند یا خوب از هم جدا شوند. ما به اسم زندگی نباید زندگی را خراب کنیم و کلاه سرخودمان بگذاریم و با طلاق عاطفی زندگی را نابود کنیم. جامعه ما در مرحله پیش مدرن است؛ یک پایمان در سنت است و یک پایمان در مدرنیته. از این برمی داریم و به آن می دهیم و در این میان هر جور که دوست داریم از هر دوتا سوءاستفاده می کنیم. هرجا سودمان باشد، مدرن می شویم و هرجا لازم باشد، سنتی می شویم. واقعیت این است ما مدام در حال سوءاستفاده از مدرنتیه و سنت های قدیمی خود هستیم. پدر و مادرهای ما چون با آداب سنتی زندگی می کردند، راحت تر و بهتر زندگی می کردند؟ زمانه تغییر کرده و شرایط عوض شده است. جنس آدم ها نسبت به 50 سال قبل عوض شده، علایق و فهم هم تغییر کرده و سرعت این تغییر روزبه روز بیشتر می شود. انسان ها وارد فاز دیگری از زندگی شده اند. قدیم ترها مثلا 20 نفر در یک خانه جمع می شدند و شاهنامه، سعدی و… می خواندند و لذت می بردند و روزهای زیادی درباره آن صحبت می کردند، اما علایق انسان امروزی تغییر کرده است. به نظر می رسد، علایق عوض شده اما دیدگاه ها و چشم انداز انسان امروزی وسیع تر و عمیق تر نشده است؟
بیوگرافی اردشیر رستمی
متاسفانه ما هنوز به سرمقصد نرسیده ایم و چون در راه هستیم، تلفات هم زیاد است. ما نه جامعه مدرن هستیم که از مدرنیته لذت ببریم و نه سنتی که ارزش ها را بشناسیم و پایبند آن باشیم. حضور ذهن خوبی دارید و اطلاعات جامعی درباره پیرامون خود دارید. چه عواملی باعث شد، صاحب زاویه دیدی شوید که بر مبنای آن دنیا را ببینید؟ من زیاد مطالعه می کنم، از بچگی بشدت کتاب می خواندم. به اطرافم با دقت نگاه می کنم و از هیچ اتفاقی سطحی عبور نمی کنم. من به کشورم خیلی علاقمندم و فکر می کنم باید به سرزمینم وفادار باشم و مثل یک انسان واقعی زندگی کنم و با کارهای بد به آن خیانت نکنم. همیشه به این نکته فکر می کنم که سرزمین من باید آدم هایی را به دنیا معرفی کند که باعث افتخار هستند و کارهای خوبی می کنند. نباید کاری بکنیم که خجالت زده سرزمینمان شویم.
مسعود روشن پژوه متولد مهر 1343 در ارومیه، مجری است
فارغ التحصیل رشته تعمیر و نگهداری هواپیما می باشد، اما به سمت اجرا کشیده شد و با مسابقه محله در بین کودکان بسیار به شهرت رسید و دو فرزند دارد
در این مطلب بیوگرافی مسعود روشن پژوه را می خوانید خانواده
روشن پژوهدر شهر بافت کرمان بدنیا آمده است
مادرش معلم و پدرش نظامی و از فرماندهان نیروی هوایی بود به همین خاطر کودکی اش در تهران، دبستان را در همدان، راهنمایی را در اصفهان و دبیرستان را در تهران گذرانده است
شروع فعالیت
فعالیت هنری اش از بازی در تئاتر مدرسه شروع شد و بعد از فارغ التحصیلی از سال 1366 وقتی 23 ساله بود بعنوان مجری وارد شبکه دو سیما شد
مسابقه محله
در سال 1369 با همکاری امیر سماوات بعنوان کارگردان و تهیه کننده مسابقه محله را شروع کرد، او با ادبیات متفاوت از مجریان خشک آن برهه توانست به شدت محبوب شود
این مسابقه در سال 88 بصورت حرفه ای در چند کشور نیز اجرا شد
ازدواج + فرزند
مسعود روشن پژوه در سال 1364 وقتی 21 ساله بود با همسرش ازدواج کرد، ثمره این ازدواج یک دختر مهندس بنام روژین و یک پسر دانش آموز بنام ایلیا می باشد
الگوبرداری ترکیه از ما
آقای روشن پژوه می گوید شبکه 5 ترکیه برنامه عین برنامه ما را هانداخته و اسمش را گذاشته بو محله د یعنی این محله، من شک ندارم که این برنامه از مسابقه محله الگو گرفته است
شعبده بازی کودکی
بچه که بودم شعبده بازی می کردم. یک سری وسیله های بزرگ داشتم یادم می آید سر قطع می کردم و نیم تنه را از هم جدا می کردم همین الان خیلی ها دارند با این وسیله ها کار می کنند دوره نصیحت تمام شده است
دوره نصیحت تمام شده است در زمان قدیم تجربه سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد اما در دنیای امروزی بچه ها خودشان به منابعی دسترسی دارند که ما نداریم
بیوگرافی مسعود روشن پژوه
من فقط تلاش می کنم الگوی رفتاری خوبی برای بچه های باشم
به شدت مراقب رفتار و گفتارم هستم
بیرون از خانه به شدت مراقب رفتار و گفتارم هستم چون کوچک ترین خطایی که انجام بدهم، پدر و مادرها به من گوش زد می کنند که شما الگوی بچه ما هستی و با این کارت الگوی آنها مخدوش شده است
زادروز : ۱۶ آوریل ۱۸۸۹
لندن، انگلستان
درگذشت : ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ (۸۸ ساله) سوئیس
آرامگاه : کرسیر-سور-وو وه، کانتون وو سوئیس
محل زندگی : انگلستان، ایالات متحده آمریکا، سوئیس
نامهای دیگر : سر چارلز اسپنسر چاپلین، چارلز چاپلین
پیشه : بازیگر، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، تدوینگر، آهنگساز
سالهای فعالیت : فعالیت در تئاتر از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۴ (از ۵ تا ۲۵ سالگی)
فعالیت در سینما : از ۱۹۱۴ تا ۱۹۶۷ (از ۲۵ تا ۷۸ سالگی)
سبک : کمدی، صامت
همسر ها : میلدرد هاریس (۱۹۱۸ – ۱۹۲۰ طلاق) * لیتا گری (۱۹۲۴ – ۱۹۲۷ طلاق) * پائولت گدارد (۱۹۳۶ – ۱۹۴۲ طلاق) * اونا اونیل (۱۹۴۳ – ۱۹۷۷ تا مرگ چاپلین)
فرزندان : سیدنی چاپلین (پسر چاپلین) * ویکتوریا چاپلین (دختر چاپلین)
والدین : هانا چاپلین (مادر)
زندگینامه چارلی چاپلین
سِر چارلز اسپنسر چاپلین (به انگلیسی: Sir Charles Spencer Chaplin) زاده ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ یکی از مشهورترین بازیگران و کارگردانان و همچنین آهنگساز برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. بیشتر فیلمهای او کمدی و صامت هستند.
چاپلین در زمینه سینما ۵۳ سال فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچهای آغاز شد و تا سن ۷۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد.
چاپلین یکی از محبوب ترین و بزرگترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و تاریخ سینما است.
دوران جوانی
چاپلین خود ادعا میکرد که در سال ۱۸۸۹ در محلهای در جنوب لندن متولد شدهاست. یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین وی را در دیکتاتور بزرگ مورد تمسخر قرار داد. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا، فرانسه و آمریکا که در مورد وی تحقیق کردهاند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولد وی دست نیافتهاند. خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامهای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولیها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام متولد شدهاست. این نامه در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شدهاست. در این نامه گفته شدهاست که عمه او یک ملکه کولی بودهاست و او در کاروان عمهاش متولد شدهاست.
پلیس فدرال آمریکا یا اف بی آی معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بودهاست. از سوی دیگر اسکاتلندیارد با ارائه اطلاعاتی از سوی یک منبع اظهار کرد که ممکن است وی در فرانسه متولد شده باشد. اما اداره اطلاعات بریتانیا هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین شخصی را پیدا کند و با وجود تحقیقات وسیع، هیچ نوعی مدارک و شواهدی در جهت اثبات این ادعاها پیدا نکرد. قدیمی ترین مدرکی که از وی پیدا شدهاست، گذرنامهای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شدهاست.
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. مشهور است که نام مادر چاپلین هنا است. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین دچار بیماری روانی شد و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. مستخدمهٔ پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد و پدر چارلی زمانی که او ۱۲ ساله بود درگذشت.
بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا میشد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب میکردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون آلود و اشکریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنج ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیقتری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود مرد. سالهای پس از مرگ مادر و فقر و استیصال برادران چاپلین تاثیر زیادی بر فضای فیلمهای چاپلین در سالهای بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه میشود به نام ویلر دریدن که بعدها این برادر به برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلین میپیوندد.
چاپلین در مورد مادرش میگفت: اگر مادرم نبود شک دارم که میتوانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم. او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیدهام.
بیوگرافی چارلی چاپلین
مهاجرت به آمریکا
چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ به همراه فرد کارنو سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا میکرد. چاپلین در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هماتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری کرد. وی نخستین فیلم خود را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴ آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید.
بازیگر پیشرو
در سال ۱۹۱۴ با شرکت کی استون چاپلین سه فیلم بازی کرد و به موفقیتهای چشمگیری رسید. خود در زندگینامهاش چنین مینویسد:
من هیچ ایدهای دربارهٔ چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه لباسخانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً متولد شده بود.
فیلمهای نخست به سبک مک سنت که کارگردان بود، از فضای کمدی جسمی و ژستهای اغراق شده استفاده میکرد. کمکم چاپلین برای این شرکت فیلمسازی کرد و بهعنوان کارگردان فیلمهای کوتاه بیش از ۳۴ فیلم ساخت. چاپلین مورد توجه بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان قرار گرفت.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶ شرکت فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فیلم بلند کمدی برای آنها ساخت که در این نوع از ویژگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند. در واقع تمام فیلمهای که در این شرکت ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند. در پایان این سالها آمریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دورهٔ جدیدی از سینمای خود را با دوستانش آغاز کرد. چاپلین از سال ۱۹۱۸ در استودیوی خود مشغول به کار شد. تمام فیلمهای پیشین، دوباره ویرایش و کات شدند و در سالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
شیوه فیلمسازی
چاپلین همیشه بسیار اشارهوار در مورد روشهای فیلمسازی خود سخن میگفت، اگر غیر از این عمل میکرد مانند این بود که یک شعبدهباز حقههای خود را افشا کند. در واقع تا قبل از ساخت فیلمهای صدادار مانند دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت یک فیلمنامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشته است. روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط داستان و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافتهای داستان به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود اضافه میکرد. گاهی با قسمتهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت میشد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد قسمتهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را تکرار کند؛ مگر قسمتهایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد.
آنچه در بالا گفته شد یکی از دلایلی است که ساخت یک فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمان بیشتری میگرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان بسیار دقیقی بود و اصرار داشت که هنرپیشهها دقیقاً همان گونه بازی کنند که منظور اوست و اصلاً هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشهاش بگیرد. چاک جونز که در زمان کودکی نزدیک کارگاه فیلمسازی چاپلین[۴] زندگی میکرده گفته است: به یاد میآورد که پدرش هنگام گرفتن یکی از صحنههای فیلم چاپلین در آنجا حاضر بوده و دیده که چاپلین یک قسمت را بیش از ۱۰۰ بار تکرار کرده تا در نهایت از کار هنرپیشهاش راضی شده و آن قسمت را پذیرفته است.
ترکیب همزمان داستانپردازی و میل به کمالگرایی در چاپلین که منجر میشد به روزها تلاش و هزاران فوت فیلم گرفته شدهٔ بیاستفاده، باعث میشد تا فیلمسازی برای او بسیار پرهزینه تمام شود و کلافگی او باعث پراکندگی و دلگیری هنرپیشهها و سایر عوامل فیلمهایش شود و یا باعث شود آنها ساعتها انتظار بکشند و یا حتی در مواردی کل کار تعطیل شود.
مقایسه با سایر طنزهای صامت
از دههٔ ۱۹۶۰ به بعد فیلمهای چاپلین با فیلمهای دو طنزپرداز دیگر، باستر کیتون و هارولد لوید، مقایسه میشدهاند، این مقایسه به خصوص در میان طرفداران وفادار دو گروه مطرح بود.
این سه طنزپرداز هریک سبک خاص خود را داشت: چاپلین تاکید زیادی بر عواطف و گیرایی فیلم داشت (به همین دلیل در دههٔ ۱۹۲۰ بسیار معروف بود)؛ لوید به داشتن شخصیتهای عامهپسند در فیلمهایش شناخته شده بود و کیتون به خاطر داشتن بردباری همراه با لحنی غرغرو در میان مخاطبان خود مورد پذیرش بود.
از نظر تجاری، تعدادی از سودآورترین فیلمهای صامت اثر چاپلین است، فیلم جویندگان طلا، با فروش ۴٫۲۵ میلیون دلار آمریکا پنجمین فیلم پرسود و سیرک با فروش ۳٫۸ میلیون دلار آمریکا هفتمین فیلم پرفروش بود. درحالی که فیلمهای چاپلین در مجموع ۱۰٫۵ میلیون دلار امریکا سود کردند، هارول لوید، درآمدی در حدود ۱۵٫۷ میلیون دلار داشت همچنین لوید تعداد فیلمهای بیشتری میساخت؛ او در طول دههٔ ۱۹۲۰، ۱۲ فیلم منتشر کرد درحالی که چاپلین در این مدت تنها ۳ فیلم را منتشر کرد. فیلمهای باستر کیتون به اندازهٔ فیلمهای چاپلین و لوید از نظر تجاری موفق نبود. وی حتی در زمانی که در اوج شهرت خود بود در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰، تنها دست آوردش، تشویق دیرهنگام منتقدان بود.
واضح است که چاپلین و کیتون که هر دو از Vaudeville کار خود را شروع کردند زیاد به یکدیگر توجه داشته باشند. کیتون در سرگذشت خود از چاپلین با نام بزرگترین طنزپرداز که تا به حال زندگی کرده و بزرگترین کارگردان طنز یاد کرده است. چاپلین نیز در ۱۹۲۵ از کیتون در United Artists استقبال کرد و او را از رفتن به مترو گلدن مایر در سال ۱۹۲۸ برحذر داشت و برای آخرین فیلم او با نام «شهرت» متنی ویژه برای کیتون نوشت و از او با عنوان شریک طنزپرداز خود از سال ۱۹۱۵ یاد کرد.
کار خلاقانه
دیکتاتور بزرگ
دیکتاتور بزرگ نخستین فیلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل میلادی، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
عصر جدید
موضوع فیلم عصر جدید در مورد کارگرانی است که از آنها زیاد کار میکشند و در فکر افزایش ساعت کاری آنان است ولی با تعطیل شدن کارخانهها بیکاران زیادی در شهر هستند که برای گذراندن زندگی خود مجبور به دزدی میشوند. این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای چارلی است.
جویندگان طلا
چاپلین فیلم جویندگان طلا را در مورد رنجهای کسانی ساخت که در آن زمان به دنبال طلا در معادن بودند. چارلی فقیر در این فیلم برای برگزار کردن یک مهمانی شام به خاطر دختر مورد علاقهٔ خود و دوستان او دچار مشکلات بیشماری شد. هیچیک از مهمانها نمیآیند. نقطه اوج فیلم رقص نانهای استوانهای، توسط چاپلین است که در آن نبوغ فوقالعادهاش را بهنمایش در میآورد. نقطه اوج دیگر فیلم، پختن و خوردن یک چکمه توسط چاپلین است.
سیاست
دوره مک کارتی
در حدود سال ۱۹۵۰ جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و در آمریکا ترس شدیدی از کمونیستها بوجود آمده بود. در آن سال سناتوری به نام جوزف مک کارتی (به انگلیسی: Joseph Mc Carthy) اعلام کرد لیستی بلند بالا از چند کمونیست معروف دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم Lime Light به لندن سفر میکرد از اخراج خود از آمریکا با خبر شد. به این ترتیب چاپلین به همراه خانوادهاش از ژانویهٔ ۱۹۵۳ در خانهٔ زیبایی در کورسیر-سور-ووی (به انگلیسی: Corsier – Sur -Vervey) در کشور سوئیس زندگی کرد و تا سال ۱۹۷۲ به آمریکا بازنگشت.
چاپلین در جواب اتهامها گفت: «من یک هنرپیشه هستم نه سیاستمدار»
در سال ۱۹۵۴ مک کارتی و همراهانش رسوا شدند. زیرا مشخص شد مدارکی که برای افشای کمونیستها به کار برده بودند جعلی بود. سال ۱۹۷۲، سال بازگشت شکوهمند چارلی به آمریکا بود و در نیویورک هدیه باران شد و مدال ارزشمند هندل به او اهدا گردید.
در اوایل سال ۲۰۱۲، اداره اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد چارلی چاپلین به درخواست آمریکا و به خاطر «گرایشهای کمونیستی» در دورهای توسط این اداره تحت نظر و بازرسی قرار داشتهاست. اما هیچگاه نتوانستند مدرکی دال بر ارتباط چارلی چاپلین و گروههای کمونیستی بیابند. همچنین در این مدارک عنوان شده که اداره امآیفایو، موفق نشده که محل اصلی تولد چارلی چاپلین را کشف کند. همچنین جمعبندی MI6 این بود که چاپلین ممکن است از طرفداران کمونیستها باشد ولی در این مورد رادیکال نیست. اما چاپلین به عنوان یکی از قربانیان مک کارتیزم شناخته میشود.
زندگی شخصی چارلی چاپلین
چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس (به انگلیسی: Mildred Harris) بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش، هتی کلی (به انگلیسی: Hetty Kelly) میانداخت که در سال ۱۹۰۸ عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دوسال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.
چارلی در نوامبر ۱۹۲۴ با هنرپیشهٔ نقش اول فیلم جویندگان طلا (به انگلیسی: Gold Rush) یعنی لیتا گری (به انگلیسی: Lita Grray) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از دو سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد.
در سال ۱۹۳۶ چاپلین بار دیگر با یک بازیگر ازدواج کرد. پائولت گودارد (به انگلیسی: Paulette Goddard) بازیگر نقش دختر بیخانمان در فیلم عصر جدید (به انگلیسی: Modern Time) که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲ به جدایی انجامید.
در سال ۱۹۴۲ او با دختر یک نمایشنامهنویس معروف آمریکایی به نام یوجین گِلَدِستون اونیل (به انگلیسی: Eugene Gladstone O’Neill) آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل (به انگلیسی: Oona O’neil) بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و چهار ساله با یک دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج دختری به نام جرالدین (به انگلیسی: Geraldine Chaplin) بود. با اینکه اختلاف سن چارلی و اونا سی و شش سال بود اما این ازدواج پر دوامترین ازدواج چارلی بود و این دو تا پایان عمر کنار یکدیگر بودند.
زندگی هنرمند بزرگ دنیای سینما، چارلی چاپلین، که بیاغراق از مشهورترین هنرمندان این فن است پر از درد و رنج و فقری وصف ناشدنی است. اما کمتر کسی میداند که این هنرمند بزرگ برای «چاپلین» شدن از کجا آغاز کردهاست. خوشبختانه خود او گوشه تاریک اوایل زندگی خویش را در کتابی تحت عنوان «داستان کودکی من» برای ما روشن کرده است. این کتاب مربوط به دورانی است که هنوز کسی چارلی را نمیشناخت و نمیدانست روزی بزرگترین ستاره سینما خواهد شد.
جوایز
* برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی ارجینال برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳.
* نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.
* نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلمنامه ارجینال برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.
* دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.
* دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲.
* برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲.
مرگ
چارلی چپلین در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ درگذشت و جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکدهای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها که دو مهاجر از بلغارستان و لهستان بودند، به همانجا بازگشت؛ ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند.
نجمه خدمتی متولد 20 خرداد 1375 در بیرجند، ورزشکار ایرانداز است
رشته تجربه خوانده است ودر حال حاضر دانشجوی دانشگاه بیرجند است فرزند اول خانواده می باشد و دوتا داداش کوچکتر از خود دارد، پدر و مادرش هر دو فرهنگی هستندشروع فعالیت
از کودکی همراه مادرم که مربی ورزشکاران این رشته است در کلاس های تمرین حضور داشتم ولی همیشه نظاره گر بودم و خیلی کم دست به اسلحه می بردم. بیشتر به صورت تفریح به این ورزش نگاه می کردم تا اینکه در سال 88 در مسابقات استانی شرکت کردم و بعد از کسب مقام اول استانی برای شرکت در مسابقات کشوری در مشهد ترغیب شدم که در آن مسابقه هم مقام اول را کسب کردم
او از سال 89 به تیم ملی دعوت شد
از افتخارات تا اولین طلای بازی های آسیایی
اولین مدال من قهرمانی آسیاست که در کشور چین برگزار شد و نتیجه آن کسب مدال طلا بو
بعد آن شرکت در مسابقات قهرمانی آسیا بود که در کویت برگزار شد و در آن به مدال نقره و سهمیه المپیک نوجوانان دست پیدا کردم. مسابقه المپیک نوجوانان در چین با کسب مقام چهارم، مسابقات قهرمانی جهان در اسپانیا با کسب مقام چهارم، بازی های آسیایی اینچئون در کره جنوبی با کسب مدال نقره تیمی و طلای انفرادی، مسابقات آزاد اروپایی در آلمان و کسب مدال نقره و مسابقات جام جهانی کره جنوبی و کسب مقام پنجم این مسابقات نیز از مهمترین مسابقات جهانی من بوده اند.
بیوگرافی نجمه خدمتی
نجمه خدمتی به عنوان رکورد دار فینالِ جهان در سال ۲۰۱۴ معرفی شد
دانستنی های زندگی اش !
تو مدرسه خیلی شر و شور بودم اما خداروشکر هیچ وقت کتک نخوردم
شغل مورد علاقه بچگی خلبانی بود
یه کوچولو آشپزی بلدم اگه غذایی رو یاد بگیرم خوب درست می کنم
خرید لباس و کیف و کفش را خیلی دوست دارم
خیلی کم رو و خجالتی ام
بیشتر پاپ گوش می دهم از صداهای سوگند و امین حبیبی
هنرپیشه ها را دوست ندارم
الهه احمدی الگوی ورزشی ام است
وزرش دیگر مورد علاقه : والیبال. همه بازیهای والیبال را دیدم
بیوگرافی سمیرا حسینی و همسرش + عکس خانوادگی و زندگی
بیوگرافی سمیرا حسینی
سمیرا حسینی متولد آبان ۱۳۶۳ در تهران، بازیگر است
دبیرستان رشته تجربی خوانده است و فارغ التحصیل لیسانس رشته تئاتر – گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد است، علاوه بر بازیگری در زمینه فیلم نامه نویسی و گارگردانی هم فعالیت دارد
شروع فعالیت سمیرا حسینی
تئاتر را از نوجوانی و دبیرستان شروع کرد اما بصورت حرفه ای از سال دوم دانشگاه کارش را آغاز کرد، اولین حضورش با یک سریال مناسبتی ۱۰ قسمتی برای ماه محرم بود اما سریالی که حضور وی در آن دیده شد و به چشم آمد سریال صاحبدلان در سال ۱۳۸۵ می باشد
نویسندگی و فیلمنامه نویسی
علاقه اول من بازیگری است ولی دستی به قلم هم دارم
وقتی که در دبیرستان بودم تئاتر کار می کردم تا زمانی که در دانشگاه رشته تئاتر قبول شدم، و از سال دوم تحصیلم به صورت حرفه ای وارد بازیگری شدم دوست داشتم از همان اول بر اساس توانایی هایم کار کنم، البته گرایش تحصیلی من در دانشگاه ادبیات نمایشی بود، از همان موقع بود که دست به نوشتن داشتم و چند فیلم نامه نیز نوشته ام از جمله فیلم آوای گمشده در سال ۸۸ به کارگردانی آقای ابراهیمی فر می باشد
بازیگری شغل یا تفریح !؟
بازیگری شاید نمی تواند یک شغل باشد چرا که به عقیده من زمان مشخصی برای درخشیدن دارد و بعد از آن دیگر حمایتی به آن شکل وجود ندارد اما در حال حاضر برای من یک شغل است و به آن حرفه ای نگاه می کنم
کلیپ های موسیقی
من کارهای زیادی داشتم در زمینه فیلم کوتاه نیز کار کرده ام
کلیپ نیز ساخته ام که دو تا از این کلیپ ها برای مانی رهنما بود و و کاملا با فرمت سینمایی است و یکی از کلیپ ها نیز در جشنواره نماهنگ فجر به نمایش در می آید
علاقه به تئاتر
علاقه خاصی به تئاتر دارم و بازی در نقش های متفاوت را میپسندم
هرچه نقش متفاوت تر از خودم باشد، بیشتر علاقه دارم، متأسفانه در تصویر نقش هایی که از لحاظ چهره و شخصیت با خودم نزدیک است پیشنهاد میشود اما در تئاتر نقش های متفاوتی را می توانم بازی کنم
مافیای سینما
متاسفانه درهای سینمای ما کاملا بسته است، برای ورود واقعا احتیاج به یک ساپورت مالی یا انسانی داری، ورود بسیار سخت استاز طرفی جنبه های منفی در خصوص وجود مافیا سختی کار را بیشتر می کند
وی فقط یک کار سینمایی بنام گیس بریده در سال ۸۵ را دارد
خانواده و حمایت
ما چهار خواهر و برادر هستیم، خیلی در آن زمان خانوده ام راغب نبودند وارد هنر بشم، البته حقم دارندا من الان یه موقع هایی می گم کاش اون موقع حرف بابام رو گوش می دادم مثلا می رفتم یه رشته دیگر میخوندم
اوقات فراغت
فکر می کنم، کتاب میخونم، فیلم می بینم، سوژه و طرح هایی که به ذهنم می رسه را مکتوب می کنم و چیزایی برای خودم می نویسم و گاهی ورزش هم می کنم
بیوگرافی سمیرا حسینی
فیلم و سریال
● تله فیلم مهربانو – ۱۳۸۴
● تله فیلم قفس یخی – ۱۳۸۴
● سریال ماچندنفر – ۱۳۸۴
● سینمایی گیس بریده – ۱۳۸۴
● سریال صاحبدلان – ۱۳۸۵
● تله فیلم بازنده – ۱۳۸۶
● تله فیلم خط ساغر – ۱۳۸۶
● سریال پس از سالها – ۱۳۸۷
● تله فیلم لیست انتظار – ۱۳۸۷
● تله فیلم آوای گمشده – ۱۳۸۸
● سریال کلانتر – ۱۳۸۸
● تله فیلم نقطه آخر – ۱۳۸۸
● سریال آسمان همیشه ابری نیست – ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹
● دو اپیزود از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد – ۱۳۸۹
● فیلم یخ در بهشت ۱۳۸۹
● تله فیلم ظهر آبی – ۱۳۹۰
● تله فیلم آخرین مهلت – ۱۳۹۰
● تله فیلم چند کوچه پایین تر – ۱۳۹۱
● تله فیلم مرغ تخم طلا – ۱۳۹۲
● سریال قاب خاطره یک اپیزود – ۱۳۹۲
● سریال در قصه ها زندگی می کنند – ۱۳۹۵
● فیلم سینمایی اینجا امن نیست – ۱۳۹۵
● سریال دیوار شیشه ای – ۱۳۹۵
● مستند علمی/تحقیقاتی عمل لیزیک چشم – ۱۳۸۷
● فیلم کوتاه داستانی چیکو – ۱۳۹۰
● تله فیلم چند کوچه پایین تر – ۱۳۹۲
● تله فیلم مرغ تخم طلا بازی – ۱۳۹۲
● سریال قاب خاطره – ۱۳۹۲
● فیلم تاریخی ستاره شرق – ۱۳۹۳
● ساخت نما آهنگ قلب دربا – ۱۳۹۳
● ساخت نما آهنگ نجات یک دنیا – ۱۳۹۳
عبدالرضا داوریمتولد 31 فروردین 1352 در تهران، سیاست مدار است
فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای اقتصاد با گرایش توسعه صنعتی از دانشگاه کارلینس نیویورک می باشد !
حافظ کل قرآن
او حفظ قرآن را از 11 سالگی شروع کرد اما از سال 88 در شعبه نامجو موسسه جامعه القرآن کریم زیر نظر اساتیدی چون اسلامی، میر عارفی و شرفی در مدت یک سال و نیم موفق به حفظ قرآن شد !
دکترا فاقد اعتبار
در سال 1370 وقتی 18 ساله بود از دبیرستان هشترودی دیپلم ریاضی گرفت و لیساس و فوق لیسانس را از دانشگاه تهران اخذ کرد اما دکترای وی فاقد اعتبار خوانده شده است
گفته شده مدرک دکترای آقای داوری از یک موسسه آموزش از راه دور آمریکایی و با پرداخت پول صادر شده است و فاقد اعتبار می باشد
ورود به عرصه خبر
ایشان در خرداد سال 1387 وقتی 35 ساله بود بعنوان مدیرکل پژوهش و جانشین معاون خبر انتخاب و یکسال بعد در تیر 1388 به قائم مقامی خبرگزاری ایرنا رسید
در کنار احمدی نژاد
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد مشاور رسانه ای وی بود و همچنین در سال 1389 رئیس صندوق بازنشستگی مس کشور را بر عهده داشت
اخراج در دولت روحانی
بعد از انتخاب حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور، آقای داوری در 1 بهمن 1392 از هیئت علمی پژوهشی دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی به علت فعالیت های سیاسی اخراج شد
چهره نزدیک به جریان انحرافی
به گزارش سایت الف که از وی بعنوان چهره نزدیک به جریان انحرافی نام می برد در 3 خرداد 1393 به اتهام نشر اکاذیب و انتساب دروغ به مسئولان حکم جلب گرفت
در نهایتا او از این اتهام در دادگاه تبرئه شد
شکایت ناطق نوری
دوباره در مرداد 93 به دنبال اتهام به ناطق نوری و برخی اعضای خانواده وی، آقای نوری از وی شکایت کرد و دادگاه بعد از رسیدگی به پرونده داوری او را به 3 سال حس محکوم کرد
اینبار نیز توانست با نوشتن نامه و طلب حلالیت از ناطق نوری رضایت بگیرد
زندان
بعد از آن بخاطر چند نظر در صفحه فیسبوک، شهریور 94 به اتهام توهین به رهبری به 6/5 سال حبس محکوم شد که بعد از دادگاه تجدید این حکم به سه سال حبس کاهش یافت
او در تاریخ 10 خرداد 96 توسط ماموران دادستانی در محل کار دستگیر و روانه زندان شد
ازدواج و طلاق
عبدالرضا داوری سالهاست با الهام سلمانی ازدواج کرده و ثمره این زندگی دو دختر بنام آوین و آیین می باشد، این زندگی حالا از نوروز سال 97 به جدایی و به طلاق رسیده است
هنوز بصورت رسمی از هم جدا نشدند
ادعای الهام سلمانی
به گزارش فرارو : الهام سلمانی در یک رشته توئیت ادعا کرد که عبدالرضا داوری هزینه مدرسه فرزندانش را صرف هزینه زندگی و اجاره منزل پرستویی با نام ‘ف – کاف’ کرده است
جنجال با اتاق شیشه ای
بتازگی آقای داوری با برنامه اتاق شیشه ای به شدت حاشیه ساز شده است
بیوگرافی عبدالرضا داوری
گفتگوی او با محمد سرافراز رئیس سابق صدا و سیما و جنجال افشاگری های گسترده این چهره به شدت دیده شد و حالا خود درگیر حاشیه هایی شده است
انتشار خبر خودکشی
خبر خودکشی عبدالرضا داوری در صبح روز شنبه 25 خرداد 98 انتشار یافت اما پلیس پایتخت اعلام کرد با بررسی های صورت گرفته تاکنون خبری در این رابطه دریافت نکرده است