فارغ التحصیل لیسانس بازیگری از دانشگاه سوره در سال 1388 است، در یک خانواده پنج نفری بدنیا آمد، دو خواهر دارد علاوه بر هنر بازیگری در حرفه مدلینگ عکاسی نیز فعالیت کرده است شروع بازیگری
فعالیت خود را در دوران دانشجویی و قبل تر از ان با تئاتر شروع کرد
او یک از حرفه ای های این رشته است که توانست با اثبات توانایی هایش در تلویزیونی نیز ایفای نقش کند، حضور کوتاه در سریال کیمیا و سریال علی البدل از جمله کارهای وی در تلویزیون می باشد
فعالیت ها
وی حضور موفق در نمایش نامه خوانی و چند فیلم کوتاه دارد و گاهی نویسندگی نیز میکند و در زمینه شعر و شاعری هم دستی بر قلم دارد، او بعنوان مدل عکاسی نیز فعال می باشد توجه به لباس در هنر تئاتر
لباس عنصری است که به بازیگر کمک می کند که کاراکتر خود را بشناسد و با آن ارتباطی نزدیک تر برقرار کند گاهی اوقات در طراحی لباس نشانه ها و مفاهیمی نهفته است که کارگردان درصدد است به وسیله آن مخاطب را از اوقعیت پشت پرده نمایش آگاه کند
پیشنهادات برای مد
مد از نظر من ارائه سبک پوشش با رعایت مسائل زیبایی شناسانه و هم چنین توجه به ریتم و هماهنگی رنگ است. با وجود آن که مردم بنا بر موقعیت و شرایط اجتماعی خود از لباس استفاده می کنند؛ این امکان را دارند که مطابق با مد روز پیش بروند معرفی به سبک خود
او در شبکه اجتماعی اش خود را در یک خط اینطور معرفی میکند : آرزوسادات نبوت، بازیگر، شاعر و گوینده … و هیچکس ندانست نام آن پرندهء غمگینی که از دلها گریخت، ایمان بود
بیوگرافی آرزو نبوت
ازدواج
آرزو نبوت هنوز ازدواج نکرده و مجرد می باشد
سفیر
از آنجاییکه به عنوان سفیر اهدای عضو مشغول فعالیت هستم در مراسماتی که صرف امور خیر و خیریه شد حضور دارم امیدوارم روزی برسد که کسی بیمار نشود تئاتر
● صد راه صدرا
● تارا
● آواز خوان کله طاس
● لبخند با شکوه آقای گیل
● آهنگهای لندندری
● سرزمین هشتم
● عشق آباد جدید
● به من نگاه کن
● سم و شهر شکلاتی
● ناز کنیز
● یک شاخه گل سرخ
● نبش قبر
● پرستار ۵۴٨
● جان مادرتان برقصید
● ازدواج آقای می سی سی پی
● نمایشنامه خوانی الد سیبروک و چندین نمایشنامه رادیویی
زندگی شخصی بازیگران مورد توجه طرفداران آنها می باشد و حدیثه تهرانی بازیگر زن ایرانی نیز از جمله بازیگرانی است که از همسرش کیان مقدم که خود از خوانندگان ایران است اطلاعاتی در دست است . حدیثه تهرانی و همسرشکیان مقدم هر دو از افراد نامی و مشهور در ایران می باشند که هر کدام در حرفه خود توانسته اند خود رابنمایانند .
حدیثه تهرانیHadiseh Tehrani متولد پنجم آذرماه سال ۱۳۶۳ در در محله تهران پارس (فلکه اول) تهران است، یک خواهر بزرگتر از خود دارد که در خارج از ایران مشغول به تحصیل میباشد، لیسانس مامایی دارد و یک دوره بازیگری هم در کلاسهای آزاد بازیگری گذرانده، به دلیل تشابه اسمی اش با خانم هدیه تهرانی مدتی شایع شده بود که ایشان خواهر هدیه تهرانی هستند که این موضوع صحت ندارد، وی تا کنون در فیلم سینمایی شکلات داغ و سریالهای به کجاچنین شتابان، خوشنشینها و آسمان همیشه ابری نیست به ایفای نقش پرداخته است .
خواهری حدیثه تهرانی و هدیه تهرانی :
حدیثه تهرانی برخلاف تصور عمومی با هدیه تهرانی هیچ نسبتی ندارد و تنها یک خواهر بزرگتر از خود دارد که در خارج از کشور زندگی میکند .
کیان مقدم Kian Moghadam همسر حدیثه تهرانی در روز 14 آبان ماه سال 1356 در شهر تهران به دنیا آمده است و حرفه اصلی اش خوانندگی است.
کیان در سن حدود 12 سالگی به نوازندگی ساز سه تار مشغول شد و توانست به همه استعدادش در موسیقی را نشان دهد و باعث شد اساتیدش در موسیقی شگفت زده شوند. پس از سه تار اینبار به سراغ گیتار رفت و به نوازندگی این ساز پرداخت حمید سوریان حمید سوریانکیان همزمان با نوازندگی و فعالیت در موسیقی به تحصیلات آکادمیک تا مقطع کارشناسی نیز پرداخت و در کنار آن نوازندگی گیتار را نیز نزد برجسته ترین اساتید از جمله سیمون آیوازیان و شاهین علوی گذراند و پس از آن به کلاس های آواز برجسته ترین اساتید این عرصه همچون محمد نوری و ناریه چولاکیان وارد شد و این شاخه از هنر را نیز به مراحل بالا رساند.
فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی از دانشگاه هنر است، بجز بازیگری، کارگردان و فیلمنامه نویس می باشد و چندین سال در رادیو نیز کار کرده است خانواده فرهنگی
پدرم عطار بود و مادر هم در آموزش و پرورش کار می کرد پدر مادرم، شاعر بزرگی بود از نظر فرهنگی، مادرم خیلی به من کمک کرد خودش هم دست به قلم بود
فرزند دوم خانواده ام، دو تا برادر و یک خواهر دارم
از مدرسه تا رادیو قبل انقلاب
تئاتر را به کمک معلم دینی ام شروع کرد و یا یک گروه تئاتر از دبیرستان فعالیت جدی ام را شروع کردم، بعد از دیپلم به تهران آمدم و اولین جایی که رفتم و کار کردم، رادیو بود
رفتم در داستان های شب کار کردم و یک برنامه دیگری در رادیو بود به نام تئاتر هفته که روزهای جمعه آنجا بازی می کردم کارگردانی
در سال 1367 فیلم ارثیه را نوشت و کارگردانی کرد سپس در سال 1371 با سریال حماسه ایثار وارد تلویزیون شد و تا سال 91 چندین فیلم و سریال را کارگردانی کرد
شروع
اولین بار سال 1356 قبل از انقلاب با فیلم گزارش عباس کیارستمی که او را از دانشگاه انتخاب کرده بود بازیگری حرفه ای را تجربه کرد
با فیلم صاعقه سال 63 اولین کار بعد از انقلابی اش را انجام داد شهرت
بلوچی در سال 1374 با سریال عیاران دیده شده اما برای نسل جدید با سریال میوه ممنوعه در سال 86، آمین سال 94 و برادر در سال 95 بازی های درخشانی از خود نشان داد
بیوگرافی کاظم بلوچی
ازدواج
آقای بلوچی سالهاست ازدواج کرده و گفته میشود دست کم یک دختر دارد دلم شکسته
دلم از سینما شکسته است و چند سالی است که در تلویزیون کار می کنم بازیگری می کنم و فیلم می سازم و کار می کنم
حمیده خیرآبادی(نادره) بهترین بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود که در سال 89 درگذشت. حمیده خیرآبادی از سن جوانی پا به عرصه بازیگری و تئاتر گذاشت و سال های زیادی دل مردم ایران را شاد و آنان را سرگرم کرد. یکی از بهترین آثار حمیده خیرآبادی سریال پدر سالار بود که در نقش همسر اسدالله خان ایفای نقش می کرد. در ادامه این پست سماتک نگاهی می اندازیم به زندگینامه مرحومه خیرآبادی و امیدواریم روح آن مرحومه شاد باشد.
بیوگرافی حمیده خیرآبادی
اینکه مرگ بهانه ی یادآوری شود اتفاق خوبی نیست اما گاهی چاره ای نیست .31 فروردین 1389 (مادر) سینمای ایران برای همیشه رفت ،حمیده خیرآبادی (نادره) از جمله بازیگران نسل اول سینمای ایران بود، در کنار شهلا ریاحی، مهری ودادیان و…میمیک. صورت و نوعی جذابیت در رفتار او سبب شده بود که عموما ایفاگر نقش های به اصطلاح مثبت باشد، جز در مواردی خاص نظیر(مادر- علی حاتمی)،خیرآبادی با خلق شخصیت تیپ گونه ی “مادر” در آثار زیادی موفق به جذب مخاطب شد، گویی مادرانگی با او عجین شده بود.
با نگاهی به کارنامه ی سنگین او و حضور پرشمارش در آثار سینمایی بهتر درک می کنیم که چرا سال های سال کارگردانان از طیف های متفاوت با اعتماد به فیزیک او و نوع بازی اش نقش (مادر) فیلم ها را برای او می نوشتند،عینی بودن حضور او برای مخاطب نقش های او را به شدت ملموس و باور پذیر می کرد ،خیر آبادی از جمله بازیگرانی بود که بیشتر با اتکا به غریزه نقش های را جان می بخشید، بازیگر دلنشین سینمای ایران مرگ غریبانه ای داشت.
در میان بی توجهی صدا و سیما و در تنهایی و عدم توجه کافی از سمت مسئولین،حتی مراسم خاکسپاری او در حالی انجام شد که به علت عدم اطلاع رسانی خیلی از همکاران او حضور نداشتند،شاید حضورپررنگ او در سینمای قبل از انقلاب توجیه این بد رفتاری ها بوده است گرچه که این توجیه قانع کننده نیست .
بیوگرافی:حمیده خیرآبادی متولد 30 آذر 1302 در رشت با دو دهه ی سابقه ی بازیگری در عرصه ی تئاتر در سال 1332 رسما بازیگری در سینما را شروع کرد و پس از وقفه ای، در دهه ی 40 به اوج دوران حرفه ای خود رسید دهه ای که حضور سینمایی نادره گاه به 11 فیلم در یک سال هم می رسید به نوعی( نادره) در این دهه موقعیت سینمایی خود را تثبیت کردو از آنجا که او با پیشینه ی تئاتری وارد حرفه ی بازیگری شده بود، موفق شد حضور خودش را حفظ کند.
گرچه که هیچ وقت به اوج نرسید، اما شاید بتوان ایراد را در فیلمنامه های کم کیفیت سینمای فارسی دانست که خیلی مجالی برای حضور متفاوت زن ها نداشت ، با توجه به شرایط نادره یا همان حمیده خیرآبادی کارنامه ای پر از نقش های مشابه دارد چه در تلویزیون چه در سینما، به ندرت نقش های متفاوت به او سپرده شده بود. نقش هایی نظیر: کاراکترش در “مادر” ساخته ی علی حاتمی یا در “ممل آمریکایی” که در هر دو مورد کاراکتر مثبتی نداشت . خیر آبادی در 13 سالگی ازدواج کرد و پس از گذر چند سال طلاق گرفت و تنها یادگار ازدواجش “ثریا قاسمی” است.
خود او درباره ی مادر بودن های مداومش گفته بود:(( سال ها پیش یک کارگردان که از اقوام من بود از من خواهش کرد در فیلمش نقش یک مادر را بازی کنم و من هم قبول کردم و آن پس این کار شد حرفه من و جالب اینکه از سال ها پیش که خیلی جوان بودم تا حالا من در اکثر فیلم هایم نقش مادر را بازی می کردم ،من بدون استثنا در فیلمهای مختلف مادر همه هنرپیشه های معروف و مشهوری که مردم می شناسند بوده ام))
ماندگارها: خانم جون سریال “خانه سبز” یا همان مادر آقا رضا صباحی،مادر عباس آقا سوپر گوشت (عزت انتظامی) که در آپارتمان آشفته ی عباس آقا چادر به کمر بسته و کفگیر به دست تلاش در حل و فصل مشکلات همسایه ها داشت،زن افاده ای و تجمل گرا و منفعت طلب محمد ابراهیم فیلم “مادر” که امان پسر بزرگ داستان را بریده بود،مادر نگران سریال” پدر سالار” که زیر نگاه مردسالارانه ی آقا اسداله و خواسته های متفاوت فرزندان همیشه نقش میانجی را داشت،مادر قلابی و هوسران نسرین(فائقه ی آتشین) در فیلم “ممل آمریکایی”که با ترفندهای مختلف سعی در جذب مردان دارد.
مادر دستپاچه ی فاطمه معتمد آریا در کلاه قرمزی و پسر خاله و… رکورد دار حضور درسینمای ایران با رقمی مابین 150 تا 200 حضور سینمایی ،سه بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره ی فجر شد:در نهمین دوره برای فیلم سایه خیال ،در دوره ی یازدهم برای یک مرد یک خرس و در دوری هفتم برای فیلم (هی جو)
درباره ی او:
شهلا ریاحی: خانم نادره مثل خواهر من بود، واقعا من خواهرم را از دست دادم،واقعا ناراحتم و از خدا می خواهم در آن دنیا روحش شاد وراحت باشد،با خانم نادره بسیار مسافرت های تئاتری رفتیم همدیگر را دوست داشتیم. پوری بنائی:تمام زندگی من با نادره پر ازخاطرات خوب است،بسیار فیلم در کنار ایشان کار کردم و بسیار از ایشان آموختم.
محمود بهرامی: خدا خانم نادره را بیامرزد ،من تئاتر دهقان کار می کردم، ایشان تئاتر جامعه باربد مشغول بود این خانم اینقدر نسبت به همه بازیگرهای که در این دو تئاتر کار می کردند محبت می کرد، که هر روز قبل از اجرایشان می آمدند حتما این بچه ها را دانه دانه می دیدند و می رفتند.
گیتی ساعتچی: من دریک دقیقه دو دقیقه نمی توانم درباره نادره حرف بزنم، باید یک سال صحبت کنم: نادره بی نظیر بود من از زمان سریال “تلخ و شیرین” با ایشان خاطره دارم،مثل یک مادر دوستش داشتم…
هدیه تهرانی: لذت لمس احساس مادرانه از سینمای ایران گرفته شد.
ثریا قاسمی : ما قطعه های هنرمندان هم می خواهیم، ولی قبل از آن “خانه های” هنرمند می خواهیم،خانه ای باشد که بتوانیم از آن ها نگهداری کنیم، خانه ای که اگر دلشان گرفت اگر خلق شان تنگ شد، بتوانیم با وسیله راحت و بزرگ در خور سالمند ،آن ها را به آن خانه ببریم.
بیوگرافی حمیده خیرآبادی
آخرین حرف هایش: “خیر آبادی” در روزهای آخر بابت مطالبی که درباره ی وضعیت نابسامان او منتشر شده بود، شاکی بود حرف های زیر که آخرین مصاحبه اش می باشد از میان گفتگوی او با جواد طوسی برداشت شده است(( تنها فرزندم ثریاست با وجود مشغله کاری و گرفتاری اش همیشه به من سر می زند به اصرار ثریا قرار است پرستاری بیاورم اما راضی نیستم چون هنوز روی پای خودم هستم و می توانم کارهایم را انجام بدهم ،مسئولان باید جلوی جوانان کم تجربه را که حرف های ضدو نقیض می زنند را بگیرندو هر مطلب کذبی رامنتشر نکنند آن ها می توانستند قبل از منتشر شدن این اخبار طی تماسی با من صدق و صحت مطلب را دریابند. ))
ژاله صامتی: من عاشق دخترهایم هستم و وقتی با هم هستیم حسابی بهمان خوش میگذرد. در واقع ما یک اکیپ زنانه هستیم. (میخندد) سه زن از سه نسل متفاوت ولی با مشترکات بسیار زیاد. من دهه پنجاهی هستم و دختر بزرگم، یاس دهه هفتادی و دختر کوچکم، نیاز دهه هشتادی است. الان روند زندگی به حدی سرعت گرفته است که دو نفر با فاصله سنی هفت، هشت ساله را هم میتوان از دو نسل مجزا دانست.
یاس: من احساس میکنم ما بیشتر با هم دوست هستیم. این حس را هم نسبت به مادرم دارم و هم نسبت به خواهرم. اختلاف سنیام با خواهرم باعث نمیشود با او احساس صمیمت نکنم. البته به هرحال علایق متفاوت وجود دارد ولی نه آنقدر که بخواهد در صمیمت و احساس دوستانهمان خللی ایجاد کند. نیاز خیلی از حرفهایش را به من میزند و من هم همیشه از همصحبتی با خواهرم لذت میبرم.
نیاز: من هم احساس دوستی با مامانم و یاس دارم. همیشه از اتفاقاتی که در مدرسه پیش بیاید با خواهرم صحبت میکنم. در کل حرفهایم را بیشتر به مامان و یاس میگویم.
دنیای مادر بودن
ژاله صامتی: اگر یک بازیگر دنیای مادر بودن را تجربه کند به او در ایفای نقش یک مادر خیلی کمک خواهد کرد. مابازیگران بسیاری داشتهایم که نقش مادر را داشته اند و خوب هم بازی کردهاند اما اگر تجربه مادر بودن در دنیای حقیقی را داشته باشند حسی که روی صحنه یا جلوی دوربین ظاهر میشود هم حقیقی خواهد بود. خود مادر بودن خارج از هر شغل و هر حیطهای به نظرم از موهبتهای بزرگی است که خداوند به یک زن بخشیده. این حس آنقدر شیرین و خوشایند است که با هیچ چیز دیگری نمیتوانم مقایسهاش کنم.
همه دوستداشتنیهای من
یاس: هفده سال دارم و در رشته طراحی لباس درس میخوانم و طراحی و دوخت از علایق اصلیام هستند. به موسیقی هم خیلی علاقه دارم و تار و کمانچه مینوازم. پدر و مادرم از شش سالگی من را به کلاسهای موسیقی فرستادند و خیلی تشویقم کردند که حتما نواختن ساز را یاد بگیرم. در دبیرستان هم وارد رشته موسیقی شدم اما احساس کردم این رشته را میتوانم خارج از محیط مدرسه هم یاد بگیرم به همین خاطر از هنرستان موسیقی خارج شدم و وارد هنرستان طراحی و دوخت شدم.
ژاله صامتی: لباسهایی را که پوشیدهام دخترم طراحی کرده است.
یاس: طراحی لباس در سینما و تئاتر را دوست دارم؛ همچنین خیلی دوست دارم طراحی لباس بازیگران برای مراسم مختلف را انجام دهم. فعلا این کار را برای مامان انجام دادهام. اکثر لباسهایم را هم خودم میدوزم چون خیاطی از واحدهای درسیام محسوب میشود و یاد گرفتهام. داشتن مزون هم برایم جذاب است.
ژاله صامتی: سلیقهمان در لباس به هم خیلی نزدیک است و لباسهایی را که یاس برایم طراحی میکند دوست دارم.
یاس برایم مثل عروسک بود
ژاله صامتی: فاصله سنی من با یاس بیست و شش سال است و این فاصله سنی نسبتا کم باعث شد در ابتدا مادر شدن برایم شکل خاله بازی باشد. (میخندد) به خصوص اینکه فانتزیهای بامزهای از مادر شدن در ذهن داشتم و یاس برایم هم حکم بچه را داشت و هم مانند عروسک و اسباب بازیام بود. (میخندد) داشتن یاس برایم تجربهای هیجانانگیز بود که تا مدتها وقتی او را تر و خشک میکردم و شیر میدادم با خود میگفتم « یعنی این بچه منه؟» و باورم نمیشد که صاحب یک دختر کوچولو شدهام.
ژاله صامتی: یاس ساعت نه و نیم شب به دنیا آمد و خوب به یاد دارم همه خانمهای آن بخش چون همان روز زایمان کرده بودند خواب که چه عرض کنم بیهوش بودند. (میخندد) ولی من که ۴۸ ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در میآوردم و نگاهش میکردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش میگرفتم و دوباره روی تختش میگذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمیدانم چرا دختر من نمیخوابد در حالی که همه بچهها خواب هستند. پرستار هم گفت «خب مادرها هم همه خواب هستند شما چرا نمیخوابید؟» من هم جواب دادم «آخه من خیلی خوشحالم خوابم نمیبره» و پرستار جواب داد« حتما بچه ات هم خیلی خوشحاله نگران نباش.» (می خندد)
یادم هست بعضی از خانمها نوزادشان را به پرستارها تحویل داده بودند اما من از آنجایی که اعتماد به نفسم در همه چیز خیلی بالاست گفتم خودم میخواهم از دخترم نگهداری کنم. (می خندد) بعد از اینکه چندین بار یاس را از روی تخت برداشتم و دوباره به جایش برگرداندم در نهایت او را کنار خودم خواباندم. دخترم ۹ماه با من و در وجود من بود و وقتی او را به خودم نزدیک کردم احساس آرامش کردم و بالاخره توانستم بخوابم. مادر و دختر فروردینی
ژاله صامتی: من و یاس چون متولد ماه فروردین هستیم عواطفی شبیه به هم داریم. ما اینطور نیستیم که محبت مان را در کلام بروز دهیم. اما نیاز برعکس ماست و محبت کلامی دارد و خیلی به من میچسبد. (میخندد) من کلا خیلی اهل چلاندن بچهها نیستم و زیاد بغلشان نمیکنم؛ به همین خاطر هم همه بچهها ارتباط خیلی خوبی با من دارند چون از اینکه مرتب کسی بغلشان کند و ماچشان کند خوششان نمیآید. در مورد بچههای خودم هم این طور بودم.
اتفاقا خواهرهایم میگفتند چطور میتوانی بچههایت را محکم بغل نکنی و نچلانی و من هم میگفتم من از تماشایشان بیشتر لذت میبرم و کیف میکنم. البته نیاز اخلاقش با یاس فرق دارد و دوست دارد در آغوش من باشد. اتفاقا روزی هم که به دنیا آمده بود بخش را با جیغ و هوار روی سرش گذاشته بود. (میخندد) و به محض اینکه برای شیر دادن به آغوش من دادند آرام شد. خلاصه کل روز در آغوش من بود و تا از من جدا میشد جیغ میکشید و گریه میکرد.
از خوشحالی جیغ زدم
ژاله صامتی: وقتی نیاز را باردار بودم باز دوست داشتم فرزندم دختر باشد و وقتی در ماه چهارم بارداریام فهمیدم بچه دختر است از خوشحالی با یاس جیغ میکشیدیم. (میخندد)
یاس: روزی که نیاز به دنیا آمد من خانه مادربزرگم بودم و وقتی خالهام خبر تولد خواهرم را داد از خوشحالی کل خانه را دویدم و جیغ کشیدم. (میخندد) وقتی هم در بیمارستان نیاز را دیدم خیلی ذوق کردم و اصلا باورم نمیشد خواهردار شدهام. روزهای اول که کوچک بود بغلش میکردم و با او خاله بازی میکردم. نیاز نوزاد خیلی زیبایی بود.
ژاله صامتی: نیاز نوزادی گرد و قلمبه بود با چشمهای آبی درشت که دل همه را میبرد. البته الان رنگ چشمهایش طوسی شده.
ژاله صامتی هیج صفحه در اینستاگرام ندارد.
نام نیاز را یاس انتخاب کرد
ژاله صامتی: نام یاس را من انتخاب کردم. همه از تک سیلابی بودن این اسم تعجب کرده بودند و فکر میکردند تلفظش سخت است اما خیلی زود عادت کردند. نام نیاز را اما خواهرش انتخاب کرد. کلی اسم انتخاب کرده بودیم و کاندیدا داشتیم اما یک بار که داشتم خاطرهای را برای یاس تعریف میکردم نام نیاز را بردم و به یاس گفتم: « راستی نیاز هم اسم دختر است» و یاس هم سریع گفت همین اسم را روی خواهرم میگذاریم.
اهل تئاتر دیدن هستیم
ژاله صامتی: ما با هم به سینما، کنسرت و تئاتر میرویم. تماشای تئاتر از برنامههای همیشگیمان است و ماهی حداقل سه، چهار بار به دیدن تئاتر میرویم. بچههای من از نوزادی به تئاترشهر رفتهاند. وقتی یاس کوچک بود با خودم به محل تمرین میبردم و در محل کوچکی با اسباببازیهایش آرام بازی میکرد. هر دو عاشق تئاترشهر هستند چون در این محیط بزرگ شده و بازی کردهاند و کلی خاطره دارند.
یاس: وقتی هنوز نیاز به دنیا نیامده بود تنها گوشهای بازی میکردم اما با تولد نیاز همبازی پیدا کردم و با هم در کنار گروه تئاتر آرام بازی میکردیم و خیلی بهمان خوش میگذشت.
نیاز: هنوز هم با مامان زیاد به تماشای تئاتر میرویم. رفتن به کافه هم از برنامههای تفریحیمان است.
ژاله صامتی: بچهها کافه را خیلی دوست دارند و کافه زیاد میرویم. حُسن داشتن دختر این است که میتوانم با آنها ورزشهای مشترک داشته باشم. با دخترهایم زیاد استخر میرویم. برنامه پیادهروی با نیاز هم همیشه برقرار است. چون هر دو تپل هستیم و پیادهروی مشترکمان هم زیاد است. (میخندد)
به مادرم افتخار می کنم
یاس: به مادرم افتخار میکنم اما پُز بازیگر بودن ایشان را نمیدهم؛ حتی در مدرسه هم هیچ وقت نمیگویم مادرم بازیگر است و بچهها بعدا خودشان میفهمند. بعضی وقتها با تعجب میپرسند « چرا قبلا نگفته بودی مامانت بازیگره؟» و من هم جواب میدهم چون این هم یک شغل است و فرقی با بقیه کارها ندارد.
دوستان و همکلاسیهایم معمولا در مورد بازیگری یا پشت صحنه کارها از من سوال میکنند؛ مثلا میپرسند: « فلان بازیگر هم کنار مامانت بازی میکنه ؟ » یا اینکه دوست دارند در مورد دیگر بازیگرها و زندگیشان بدانند.
بیوگرافی ژاله صامتی
بازیگران هم عادی هستند
ژاله صامتی: من خیلی دوست دارم در جمع مردم باشم. زیاد به پیادهروی میروم و خیلی وقتها ماشینم را پارک میکنم و از تاکسی، مترو و اتوبوس استفاده میکنم. جالب است هنوز هم برخورد مردم با بازیگران طوری است که انگار ما مثل آنها زندگی نمیکنیم. چند وقت پیش که به جمعهبازار رفته و سبزی خریده بودم دو خانم با تعجب به من نگاه کردند و پرسیدند « مگه شما هم سبزی پاک میکنی؟ » (میخندد) یا مثلا وقتی برای ثبتنام دخترهایم برای اولین بار به مدرسه میروم معمولا مدیران تعجب میکنند. نمیدانم چرا مردم فکر میکنند ما مثل پادشاهها زندگی میکنیم.
ما هم روزی بچه بودیم
ژاله صامتی: یک خوشبختی بزرگی هم که دارم این است که هر دو دخترم هیچ چیز پنهانی از من ندارند. حتی اگر بدانند ممکن است من سر مسالهای ناراحت شوم و برخورد کنم باز هم آن را با من در میان میگذارند. این حس ناشی از اعتماد متقابل است. متاسفانه برخی از والدین فراموش میکنند خودشان هم روزی شانزه ساله بودهاند و یادشان میرود خیلی کارها را دوست داشتند انجام دهند که درست یا غلط بودنش را الان میفهمند.
بازیگری را دوست دارم
نیاز: دوست دارم بازیگر شوم. بازیگری برایم جالب و دوست داشتنی است و در فیلم « فقط بیست» به کارگردانی آقای مسعود کرامتی بازی کردهام.
ژاله صامتی: چون نیاز دوست دارد در زمینه بازیگری به صورت حرفهای کار کند به او گفتهام اگر در این سن وارد بازیگری شود استعدادش حیف میشود. الان زمان یادگیری است و نیاز باید بیشتر تئاتر و فیلم ببیند و یاد بگیرد و بعد که به سن هجده، نوزده سالگی رسید و وارد دانشگاه شد میتواند به صورت حرفهای وارد این کار شود.
اگر واقعا به اندازهای که من عاشق بازیگری هستم دخترم هم به این شغل علاقه داشته باشد با حضورش در دنیای سینما مشکلی ندارم و تا حد امکان کمکش میکنم اما پارتیبازی نمیکنم. (میخندد) چون خیلی از بچههای سینما از جمله خودم با زحمت و تلاش وارد این عرصه شدهایم و از پارتیبازی خوشمان نمیآید. ضمن اینکه به نظر من اگر کسی با زحمت چیزی را به دست آورد، هم قدرش را بهتر میداند، هم برای حفظش بیشتر تلاش میکند و هم خودش را بیجهت خرج نمیکند.
یاس: من هم قبلا دوست داشتم بازیگر شوم اما الان علاقهای ندارم و احساس میکنم استعدادش را ندارم.
ژاله صامتی: البته به نظرم استعدادش را دارد ولی اعتماد بنفساش در این زمینه کافی نیست. در خواست ویژه از خدا
ژاله صامتی: من همیشه تا قبل از تولد نیاز میگفتم فقط یک بچه کافی است و تکفرزندی خوب است. همیشه هم دوست داشتم دختر داشته باشم. اتفاقا وقتی یاس را باردار بودم سونوگرافی تا به آخر جنسیت بچه را نشان نداد و من همیشه با خودم میگفتم خدایا بچهام سالم باشد اما دختر هم باشد. (میخندد)
راستش من اصلا روحیه پسر داشتن ندارم و در دوران بارداریام هم اول اسم یاس را انتخاب کردم. با اینکه دوست داشتم تنها یک فرزند داشته باشم اما بعد از گذشت چند سال یاس مرتب به ما میگفت تنهاست و دوست دارد خواهر یا برادر داشته باشد.
تصمیمگیری برای داشتن فرزند دوم سخت بود چون هم دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم و هم پایاننامه تحصیلیام با زایمان اولم مصادف شده بود و میدانستم با داشتن یک نوزاد چقدر درس خواندن سخت است. ضمن اینکه شغل ما به خاطر عدم نظم زمانی سختتر است و مادر بودن یک بازیگر شاید به نسبت سایر زنان حتی دشوارتر باشد. من از یک ماهگی یاس را با خودم سر صحنه فیلمبرداری یا تمرین تئاتر میبردم و مرتب با خودم فکر میکردم حالا با دو بچه کارم سختتر هم میشود اما در ختم مادربزرگم در یک لحظه تصمیمام را گرفتم.
در شلوغی آن مراسم با خودم خلوت کردم و دیدم من و خواهرهایم در کنار مادرمان هستیم که به تازگی مادرش را از دست داده و دخترخالههایم همراه و همدل خالهام هستند. دیدن این جمع گرم و صمیمی و همدلی بسیار زیادی که بین همه ما بود و فکر کردن به این موضوع که بالاخره من و همسرم این دنیا را ترک میکنیم و خوب است یک همخون در کنار یاس باشد، باعث شد تصمیم بگیرم باز هم بچهدار شوم و حالا هم از اینکه این تصمیم را گرفتم و نیاز عزیزم را به این دنیا آوردم خیلی خوشحالم.
نگار فروزنده در 3 تیر ماه سال 1357 در شمیران، تهران متولد شد.
او بعد از دریافت مدرک دیپلم با گذراندن دوره های آموزش بازیگری و کارگردانی زیر نظر استاد سمندریان کار سینمایی خود را شروع کرد. نگار فروزنده با فربد زمهریری ازدواج کرده است.
بهترین بازی نگار فروزنده در فیلم کافه ستاره اثر سامان مقدم بوده است. در این فیلم او ر کنار هانیه توسلی و افسانه بایگان به ایفای نقش پرداخت.
خلاصه داستان :کافه ستاره، داستان زندگی سه زن به نام های فریبا، سالومه و ملوک در یکی از محله های قدیمی تهران است….
بعد از بازی در فیلم پاپیتال بسیاری از منتقدین بازی وی را ستودند. فیلم پاپیتال با اینکه فیلم ضعیفی بود اما برای نگار فروزنده اتفاق بزرگی محسوب میشد. چون برای اولین بار در فیلمی سینمایی نقش اول را بازی می کرد.
خلاصه داستان:مریم زادمهر وکیل موفقی است. یکی از موکل های او به نام عطیه توسط همسرش جلیل که مشکوک به بیماری پارانویاست کتک می خورد. زادمهر حکم طلاق عطیه را از دادگاه می گیرد و جلیل در صدد انتقام از او برمی آید.
نام اصلی اش الهام است، دانشجوی انصرافی رشته نمایش است، تنها یک برادر بنام امیرشاهین دارد که مهندس کامپیوتر است، پدرش فوت کرده و همراه با مادرش زندگی می کند
علاقه از کودکی
از پنج سالگی با دیدن فیلم علاقمند به بازیگری شدم و بعد از اون هر فیلمی می دیدم با بچه های فامیل تو خونه بازی می کردیم تا جایی که بعد از دیدن فیلم عمر مختار نزدیک بود برادرم را واقعا دار بزنم !
شروع فعالیت
فعالیت خود را با چند آیتم نمایشی برای یک برنامه ویژه ماه رمضان شروع کرد، کلاس بازیگری رو زیر نظر نادر رجب پور گذراند، و اولین بار در یکی سکانس فیلم چشم به راه اصغر فرهادی در سال 77 بازی کرد
گریم
پرستو صالحی دوره های گریم رو گذراند و مدرس این رشته نیز است از طریق استاد گریم خود به سریال محاکمه در سال 77 معرفی شد، و این سریال را نقطه عطفی در بازیگری اش می داند
شهرت + تومور مغزی در کودکی
از سریال زیر آسمان شهر در سال 1380 به کارگردانی مهران غفوریان به شهرت رسید
می گوید در کودکی جراحی زیاد انجام داده ام جراحی تومور مغزی هم داشتم و طبیعی است که استرسم نسبت به جراحی بیشتر از بقیه باشد
ازدواج و همسر
هنوز ازدواج نکرده ام به نظرم ازدواج این طور نیست که از قبل تصمیم بگیرم که حالا می خواهم ازدواج کنم باید فردی سر راه آدم قرار بگیرد که مطابق میل و ایده هایش باشد و آن وقت تصمیم بگیری که می خواهی ازدواج کنی، تا به حال موردی پیش نیامده که حس و تمایل به ازدواج را در من ایجاد کند
مدتی عکس زیر بعنوان همسر او در فضای مجازی منتشر شده بود !
برنامه جنجالی ماه عسل + اعتیاد پدرش
حضورش در یکی از برنامه های ماه عسل همراه برادرش و سخن گفتن از پدر معتادش بسیاری رو متاثر کرد، او در این برنامه از زندگی سخت خود و خانوادش سخن گفت که مجبور شدند پدرشان را رها کنند که در نهایت بصورت اسف باری بدلیل خماری فوت کرده بود
این برنامه بسیار مورد استقبال قرار گرفت، و مورد تشویق و تحسین مردمی قرار گرفت، وی حاضر شد در صداقت کامل از پدر معتادش حرف بزند و چشم مردم را برای برخورد با این بیمری باز کند
افشاگری از پشت پرده فساد سینما
او در یک پست جنجالی در شبکه مجازی اش در مورد کم کاری نوشت :
دور از جون تهیه کنندگان و کارگردانان و هنرمندان فرهیخته کشورم که هممون می دونیم چه کسانی هستند و چه کسانی نیستند و فقط ادعا و اداشو دارن، به یک تهیه کننده سرشناسی از سر درد دل گفتم : دلم یه کار طولانی می خواد گفت : اونی ام که بهت کار طولانی بده حال طولانی می خواد ….
فقط بازیگری
جز بازیگری درآمد دیگری ندارم هنر گریم را آموختهام و مدتی هم تدریس میکردم
اما الان مدتی است که در این زمینه فعالیتی ندارم. معمولا همیشه در خانه هستم، چون علایقم را میتوانم در خانه پیگیری کنم. کتاب خواندن، فیلم دیدن، تلویزیون تماشا کردن و…
بیوگرافی پرستو صالحی
همگی علائق من هستند که میتوانم در منزل پیگیری کنم
پشیمان از تزریق ژل لب
10سال پیش ژل تزریق کردم و پشیمان هم شدم
چراکه الان فکر میکنم برای بازیگری بهتر است صورت آدم طبیعی باشد. هرچند که حتی طبیعی هم که باشی، عدهای اصرار دارند بگویند که صورت همه بازیگران عملی است
زهره حمیدی Zohreh Hamidi متولد دهه شصت و زاده روز 8 اردیبهشت 1336 در شهر اراک می باشد.
این بازیگر سینما و هنر تحصیلاتش در سطح دیپلم در رشته اقتصاد است.
بازیگری و ورود به حوزه سینما
وی از بازیگران زن قدیمی است که به دلیل اینکه زود و در سن کم ازدواج کرده، بعد از دوران تاهل به دنیای بازیگری وارد شد و اولین کار هنری وی در دلاوران کوچه دلگشا بود که بسیار خوش درخشید و نظر دست اندرکاران و تهیه کنندگان را به خود جلب کرد.
تا بازی در این برنامه که برای گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود،هیچ تجربه بازیگری نداشته و به صورت آماتور وارد عرصه بازبگری شد.
ازدواج و وضعیت تاهل
هنرپیشه کشورمان در سن 16 سالگی و در سن خیلی کم وارد زندگی زناشویی شد و در جوانی دارای چهار فرزند دو دختر و دو پسر شد.
این بازیگر به دلیل ازدواج زود هنگام دارای نوه میباشد که جوانترین مادر بزرگ سینما محسوب می شود.
فوت حامد پسر زهره حمیدی در جوانی
وی یک پسر جوانش را در 27 سالگی از دست داده و علت مرگش مصرف داروهای انرژی زا و نیرو زا در باشگاه بدنسازی بود که دچار ایست قلبی شد.
از مصاحبه ای گفته است که از دست دادن حامد برایم سخت است و گاهی در تنهایی خودم اشک میریزم.
شغل و حرفه و تفریحات
ایشان مدتی به عنوان مربی مهد با بچه ها سر و کله می زد و درکنار آنها فعالیت می کرد و سپس وارد سینما و هنر بازیگری شد.
ورزش پیاده روی را دوست دارد و همیشه مشتاق قدم زدن است.
این بازیگر دارای فرزند خوانده نیز هست و پسری را به فرزند خواندگی قبول کرده است.
دو فرزندش خارج از کشور زندگی می کنند و مقیم آنجا هستند.
شاخه گلی برای عروس
دریا کنار
عصر روز دهم
دیو و دلبر
هدف اصلی
کلاهی برای باران
پروین
پس کوچههای شمرون
ورود آقایان ممنوع
در شب عروسی
زن سمی
من و شارمین
دنیای پرامید
قدمگاه
سیندرلا
رستاخیز
مسافر ری
بدون اجازه
شاباش
فریاد در شب
غزل
شبهای تهران
عروسی مهتاب
بوی کافور، عطر یاس
دلاوران کوچه دلگشا
چتری برای دو نفر
عشق گمشده
تکیه بر باد
همکلاس
شبیخون
بازیهای پنهان
چشم شیطان
خوش خیال
گروگان
عصیان
دکتر فرزانه شرفبافی۴۴ سال دارد و اولین بانوی فارغ التحصیل مقطع دکترای هوا فضا در ایران است. او در سال ۱۳۸۶ به عنوان پژوهشگر برتر وزارت راه انتخاب شد. خانم شرفبافی مادر دو فرزند است و تابحال توانسته تا سمت مدیر کل پژوهش هواپیمایی ایرانایر ارتقاء شغلی یابد. او گفته که برای بدست آوردن شغلش که اغلب در آن مردان حضور چشمگیرتری داشتهاند، تلاش و مبارزه زیادی کرده است.
امیر نوری بازیگر ایرانی است که در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۶۳ در شهر تهران متولد شد. وی از سال ۱۳۷۲ و زمانی که نه ساله بود بازیگر شد اما بینندگان تلویزیونی با او در سال ۱۳۸۰ و سریال یادداشتهای کودکی و پس از آن در بدون شرح آشنا شدند.بیوگرافی کامل امیر نوری به همراه عکس های دیدنی
بیوگرافی امیر نوری
نامش امیر است، فامیلش نوری، در خانوادهای بزرگ شده که پدرش یک کارمند ساده بود و مادرش مانند خیلی از مادران ایرانی، بانویی کدبانوست و غمخوار فرزندانش.
«امیر نوری» از جمله بازیگران طنز ایران است که با وجود سن کم نامش در وادی طنز ایران به یادگار خواهد ماند. هنوز خیلی از ایرانیها بازیهایی که وی در نوجوانی ایفا میکرد را به یاد دارند. به قول خودش عمر چقدر زود میگذرد.
شاید هنوز خیلیها امیر را در کوچه و خیابان میبینند تصورشان از او همان نوجوان ۱۴، ۱۵ ساله سریالهای تلویزیونی است، اما حالا امیر از لحاظ بازیگری بسیار پختهتر شده و همچنین با مطالعات زیادی که داشته، سعی کرده نقش خود را بهتر از قبل ایفا کند که همینطور هم شده است.
تولد : ۶ شهریور ۱۳۶۳
تهران
ملیت : ایران
پیشه : بازیگر
زمینه فعالیت : سینما و تلویزیون
سالهای فعالیت : ۱۳۷۲ تاکنون
۱ – رسوایی (۱۳۹۱)
۲ – اخراجی ها ۳ (۱۳۸۹)
۳ – دلقک ها (۱۳۸۸)
۴ – پسر تهرانی (۱۳۸۷)
۵ – دلداده (۱۳۸۷)
۶ – دایره زنگی (۱۳۸۶)
۷ – شبی در تهران (۱۳۸۶)
۸ – در مه بخوان (بالاتر از آسمان) (۱۳۸۵)
۹ – عاشق (۱۳۸۵)
۱۰ – ازدواج صورتی (۱۳۸۳)
۱۱ – دارا و ندار (۱۳۷۸)