شاهرخ خانمتولد 2 نوامبر 1965 در دهلی نو هند، بازیگر است
فارغ التحصیل لیسانس رشته اقتصاد از دانشگاه هنسراج دهلی نو و فوق لیسانس فیلمسازی می باشد، در یک خانواده 4 نفر مسلمان به زبان پشتو بدنیا آمد یکی خواهر بزرگتر از خود بنام شهناز لاله رخ دارد، پدرش از فعالان استقلال هند از پشتو بود
مادرش لطیف فاطمه دختر یکی از فرمانده هان ارتش هند و اهل پنجاب پاکستان کنونی می باشد، شاهرخ خان بجز بازیگری؛ خواننده، مجری، تهیه کننده و ورزشکار رشته کریکت نیز می باشد
از تئاتر تا تلویزیون
شاهرخ خان بازیگری را در سن 23 سالگی زیر نظر کارگردان مشهور تئاتر هند بنام بری جان در دهلی نو با نمایش گروه اکشن شروع کرد، اولین بار در سریال تلویزیونی دل دریا بازی کرد اما به طولانی شدن تولید در سال 1988 با سریال فاوجی در نقش اول وارد قاب تلویزیون شد
این سریال مورد تحسین منتقدات و به رسمیت شناخته شدن او شد
ورود به سینما
در سال 1991 قرار داد اولین فیلم سینمایی اش را امضا کرد اما بخاطر تاخیر در تولید و اکران با فیلم دیوانا در سال 1992 وارد سینما شد این فیلم دومین فیلم پر فروش سال شد
او با نثقش مکمل در این فیلم جایزه بهترین بازیگر تازه وارد را گرفت
ازدواج و فرزندان
شاهر خان در 18 سالگی در یک جشن تولد با گوری چیبر 14 ساله آشنا شد که این رابطه در نهایت سال ۲۵ اکتبر ۱۹۹۱ وقتی 26 ساله بود به ازدواج ختم شد، این زوج صاحب دو فرزند یک پسر بنام آریان؛ و یک دختر بنام سوهانا هستند
بعد ها از طریق یک مادر میانجی صاحب فرزند سوم بنام آبرام شدند
مخالفت همسر با بازیگری
گوری که بعدها در پشت صحنه فیلم ها کار می کرد شدیداً با بازیگری شاهرخ مخالف بود و اصلاً نمی خواست تا شاهرخ خان در سینما پا بگیرد اما پس از موفقیت اولین فیلم وی و تکرار این موفقیت در کارهای بعدی، آنها در بمبئی مستقر گشتند
ورزشکار حرفه ای
بیوگرافی شاهرخ خان
شاهرخ خان روزی بعنوان یک ورزشکار حرفه ای فعالیت می کرد و شاید کمتر کسی بداند او روزگاری کاپیتان تیم ملی کریکت هندوستان بود و الان بعنوان مدیر تیم هر از گاهی فعالیتی دارد
قدرتمندترین مرد جهان
هم اکنون شاهرخ پرطرفدارترین بازیگر بالیوودیِ جهان است و در رده بندی قدرتمندترین مردان جهان از نظر سیاسی، اجتماعی رده ۴۲ را داراست همچنین سال ۲۰۰۴ از سوی مجله تایمز آمریکا یکی از بهترین بازیگران هند لقب گرفت
سانحه و خشونت صدا
شاهرخ خان در سال ۲۰۰۳، در جریان فیلمبرداری فیلم Shakti پاور ستون فقراتش صدمه دید و بعداً جراحی شد این مشکل باعث شد که او دچار مشکلاتی مانند خشونت صدا شود و برای اینکه روی خودش فشار نیاورد تعداد فیلم هایش در هر سال کم شده است
اگر بازیگر نمی شدم
شاید وارد کار تبلیغات می شدم و آگهی تبلیغاتی فیلم های سینمایی را می ساختم، معلمی را هم خیلی دوست داشت خیلی دوست دارم تعلیم بدهم و کمک کنم تا بچه ها چیزهای تازه ای یاد بگیرند
ماجرای قهر با خدا
وقتی مادرم فوت کرد، دعا و نماز را برای مدتی قطع کردم، در آن زمان مثل هر آدم داغدیده و عزاداری بسیار غمگین و ناراحت بودم
مادرم را که یکی از عزیزترین کسانم بود، از دست داده بودم و بابت این مسئله از دست خدا عصبانی بودم. ولی خیلی زود فهمیدم که اگر همچنان از دست خدا عصبانی و ناراحت باشم، شانس کمی برای دیدار دوباره با مادرم را خواهم داشت
فیلم مشهور شاهرخ خان
یکی از نخستین فیلم های معروف شاهرخ خان “دلشکسته ی شجاع عروس را می برد” نام دارد او برای نقشآفرینی در این فیلم جایزه معتبر فیر برای بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد
این فیلم ترکیبی از ماجرای عاشقانه، کمدی، اکشن و پر از صحنه های آواز و رقص است سینمای مارتا مندیر در بمبئی از ۲۰ سال پیش تا کنون پیوسته این فیلم را اکران میکند و برخی از طرفداران شاهرخ خان تا به حال ۵۰ بار این فیلم را دیده اند
آمار طرفداران
بنا بر آمار مجله تایم، شاهرخ خان در آسیا سه میلیارد طرفدار دارد که این رقم برابر نصف جمعیت کره زمین است !
پناه به خدا
وقتی به مشکلی بر میخورم بخ الله پناه میبرم. با او صحبت و راز و نیاز می کنم نماز می خوانم و دعا می کن همیشه امیدوارم به کمک او مشکلاتم حل شود و به این مسئله ایمان دارم
شرکت فیلمسازی
شاهرخ خان در سال ۱۹۹۹ به همراه جوهی چاولا (بازیگر) و عزیز میرزا (کارگردان) شرکت فیلمسازی به نام Dreamz Unlimited راها ندازی کرد
در سال۲۰۰۴، این کمپانی را به Red Chillies Entertainment تغییر داد و همسرش گوری خان نیز تهیه کنندگی را بر عهده گرفت
شاهرخ صدای خوبی ندارد
همسرش : شاهرخ عاشق خوانندگی است، ولی صدای خوبی برای خواندن ندارد او خیلی دوست دارد در میمانی ها، گوشه ایی بنشیند و گیتار بزند و بخواند و دوستاش دور او جمع شوند
او عاشق گیتار زدن است و خیلی زیبا گیتار میزند اما صدایش به زیبایی نواختنش نیست، ولی گاهی که می خواهد مرا کلافه کند با صدای بلند آواز می خواند
غذای مورد علاقه
او عاشق غذاهای تند هندی است، از غذاهای آمریکایی و چینی هم لذت می برد، مخصوصا اگر پر چرب باشند
خانه و بنیاد خیریه
خانه چند هزار متری شاهرخ خان در بمبئی که (Mannat) نام دارد
6 طبقه دارد و گذشته از چندین اتاق، دفتر، کتابخانه، ورزشگاه خصوصی و استخر پنجره هایی ضد گلوله هم دارد که از آلمان آورده است این عمارت به سبک ایتالیایی بنا شده و همسرش هر اتاق را به یک شکل طراحی کرده است
او فرد خیری است و با تأسیس بنیاد خیریه «یک آرزو کن» سعی در برآورده کردن آرزوهای کوچک دارد
آشنایی با بیوگرافی ماسیمو کاررا گزینه خارجی پرسپولیس
بیوگرافی ماسیمو کاررا
کارنامه سوابق ماسیمو کاررا
ماسیمو کاررا سرمربی ۵۵ ساله ایتالیایی که در حال حاضر بیکار است شانس بالایی برای پذیرش هدایت پرسپولیس در فصل آتی برخوردار است؛ او که سرمربی مطرحی در فوتبال اروپا و ایتالیا محسوب می شود به همراه کونته، افتخارات زیادی در سطح باشگاهی و ملی به دست آورده است؛ کاررا که پیش از این گزینه هدایت استقلال نیز بود به واسطه درخواست مالی سنگین، از جمع گزینه های نهایی خط خورد. البته درخواست مالی بیش از ۱٫۵ میلیون یورویی کاررا با توجه به حضورش در تیم ملی ایتالیا و تیم بزرگسالان یوونتوس چندان هم عجیب نیست. او که مربی کارنامه دار و موفقی در فوتبال ایتالیا محسوب می شود توانسته سه جام معتبر کسب کند. او با یوونتوس برنده سوپرجام ایتالیا شده و قهرمان لیگ و جام حذفی لیگ روسیه با اسپارتاک مسکو نیز شده است و از این حیث بر خلاف استراماچونی مربی استقلالی ها، یک مربی برنده محسوب می شود.
او که به طور متوسط در هر تیمی که بوده، یکسال دوام آورده در زمره مربیان با کیفیت محسوب می شود و با توجه به پایان قراردادش با اسپارتاک مسکو، اکنون گزینه در دسترس برای پذیرش هدایت پرسپولیس است و اگر مسئولین پرسپولیس بتوانند نظر او را برای حضور در ایران جلب کنند، یک مربی با کارنامه در کلاس جهانی را به تیم خود آورده اند.
مدرک مربیگری ماسیمو کارره را لایسنس یوفا است و در زمره مربیان تراز اول فوتبال اروپا محسوب می شود.
بیوگرافی ماسیمو کاررا
قیمت ماسیمو کاررا
گفته می شود رقم پیشنهادی این مربی به پرسپولیسی ها، ۱٫۸ میلیون دلار بوده است و احتمالاً پرسپولیسی ها بتوانند از عهده پرداخت این مبلغ با توجه به آپشن دار کردن قرارداد وی بر بیایند و این مربی صاحب سبک را که به سیستم ۱-۳-۲-۴ و بازی هجومی علاقه دارد به ایران بیاورند.
نام:میر احمد
نام خانوادگی:هاشمی قرمزی
پیشه :بازیگر
تولد:22/1/1335
محل تولد:لنگرود
نام اصلی او میراحمد هاشمی قرمزی است. وی هرچند در عرصه های مختلف فیلم سازی حضور داشته است اما بیشتر به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون شناخته می شود. ناصر هاشمی، (متولد 22 فروردین 1335) بازیگر، دوبلر، فیلم نامه نویس، کارگردان.نام اصلی او میراحمد هاشمی قرمزی است. وی هرچند در عرصه های مختلف فیلم سازی حضور داشته است اما بیشتر به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون شناخته می شود.ناصر هاشمی متولد 22 فروردین 1335 در لنگرود و فارغ التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. ناصر با تشویق برادرانش مهدی و محمود هاشمی به هنرهای نمایشی روی آورد و در دوره های دبیرستان در چندین نقش بسیار کوتاه در تئاترهای برادرش مهدی هاشمی بازی کرد و پس از آن فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد و از سال 1363 در چندین تئاتر، تله تئاتر، فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان وارد عرصه حرفه ای شد. او همسر سیما تیرانداز بوده و اکنون از یکدیگر جدا شده اند.
همسر سابق ناصر هاشمی
ناصر هاشمی همسر اسبق سیما تیرانداز در سال 72 با همسرش آشنا شد و در سال 74 با یکدیگر ازدواج کردند . نحوه آشنایی این دو هنرمند از آنجایی که هر دو بازیگر بودند در یکی از تئاترهای شهر هم بازی بودند, همین موضوع باعث آشنایی بیشتر و شناخت اخلاق و خوی همدیگر شد تا اینکه بعد از گذشت 2 سال با یکدیگر ازدواج کردند. اما این آشنایی و ازدواج مدت خیلی زیادی دوام نیاورد و در سال 82 از یکدیگر جدا شدند . علت جدایی این دو بازیگر رسانه ای نشد حتی خبر جدایی آنها بعد از یک سال منتشر شد شاید علت نبود پل ارتباطی قوی مثل فیس بوک , تلگرام , اینستاگرام و … خبر طلاق این دو هنرمند با تاخیر یک ساله منتشر شد.ناصر هاشمی بعد از جدایی از همسرش سیما تیر انداز با گذشت 13 سال هنوز مجرد است, ظاهرا قصد ازدواج ندارد با گذشت سن ایشان از مرز 60 سالگی بعید است همسری را برای خود انتخاب کنند.اما سیما تیر انداز بعد از جدایی با مردی به نام مجید جوزانی آشنا و این آشنایی خیلی سریع به ازدواج ختم شد . مجید جوزانی هیچ گونه فعالیت هنری ندارد ظاهر خانم سیما تیر انداز دوست داشتند با کسی ازدواج کنند که مانند همسر قبلیشان بازیگر نباشد .
مصاحبه با بازیگر سریال پدر سالار
از اینجا شروع کنیم که اصلا چه شد شما «ناصر» پسر کوچک اسدالله خان در سریال پدرسالار شدید؟
حدود 20 سال پیش یعنی قبل از سال 70 از طریق دوستانم، کامبیز پرتوی و مسعود کرامتی با وحید نیکخواه آزاد و فرشته طائرپور آشنا شدم. چند سالی به دفترشان در پیچ شمیران رفت و آمد داشتم و کارهایی در زمینه فیلمنامه، بازی و کارگردانی انجام دادم. نگارش مجموعه «مسافرخانه» به کارگردانی مسعود کرامتی و بازی مرحوم آقالو، بازی در فیلم «سکوت» به کارگردانی مرحوم علی سجادی حسینی، نگارش فیلمنامه «مرغابی وحشی» به کارگردانی مسعود کرامتی، «سمندون» که طرح آن براساس صحبت های جمعی شکل گرفت و فیلم کوتاه 35mm «دست ها» که من نویسنده و کارگردانش بودم، همه از همکاری من با این گروه بود.
به نظرم بعد از سمندون بود که قرار شد من به پیشنهاد آقای نیکخواه فیلمی ویدیویی از پشت صحنه فیلم نان و شعر پوراحمد تهیه کنم. بیش از 35 ساعت تصویر ویدیویی ضبط و تحویل شد که نمی دانم به کجا رسید.
به هر حال زمانی که در اصفهان بودم مسعود میمی زنگ زد که اکبر خواجویی می خواهد سریالی به نام «پدرسالار» بسازد. پرسید کجا هستی؟ چه می کنی؟ گفتم مشغول کارم. گفت ول کن بیا گفتم تعهد دارم. همین و تمام شد. بعضی ها باهوشند و لحظه را درک می کنند بعضی ها هم نه. من ازجمله دومی ها هستم!
زمان گذشت. کار تمام شد و ما آمدیم تهران. دوباره میمی زنگ زد که شنیدم کارت تمام شده؟ کجایی؟ چه می کنی؟ پرسیدم چه شد هنوز شروع نکردید؟ گفت نه. با یکی از همکاران قرارداد هم بسته بودند اما به چه دلیل نمی دانم به هم خورد و مانده بودند بدون ناصر! رفتم با آقای خواجویی صحبتی کردم و چند قسمت از متن ها را گرفتم و خواندم. از «پدرسالار» بیشتر از فیلمی که همان زمان پیشنهاد شده بود خوشم آمد البته بیشتر از متن ها شخص خواجویی و جمع بازیگران را دوست داشتم. خلاصه قرارداد بسته شد.
*خیلی ها الان و مجددا این سریال را می بینند کمتر از گذشته دلشان به حال «اسدلله خان» می سوزد و بیشتر حق را به ناصر و آذر می دهند. فکر می کنید چرا آن زمان در بین مردم ناصر تا حدودی و آذر کاملا شخصیت های بدی بودند؟
هنگام بازی در پدرسالار من خیال می کردم بینندگان حق را به آذر می دهند چون از طرفی هم حرف هایش منطقی و قابل فهم بود و هم جامعه ما جامعه ای بود جوان! مادران ما از اینکه در خانواده گسترده سنتی همراه خانواده شوهر بودند و تحت نظر، رنج های زیادی کشیده بودند. درواقع مستقل بودن و شخصیت داشتن نه تنها تو را مجبور می کند که سر پای خودت بایستی بلکه دوستی و همدلی افراد خانواده را نیز بیشتر می کند اما درست برعکس تصور من، «پدرسالار» نتیجه عکس دارد!
تا جایی که همان موقع یعنی هنگام پخش سریال شنیدم که خانم امیر سلیمانی از طرف راننده کامیونی تهدید شده بود. البته گویا آقای خواجویی می دانسته و به خانم امیرسلیمانی گفته بوده که هنگام پخش پدرسالار مواظب خودش باشد
بله، خیلی ها در کوچه و خیابان نصیحتم می کردند که چرا خانواده را به هم ریخته ام! چرا من با یک کشیده آذر را سر جایش نمی نشانم (جالب است بدانید که بیشتر خانم ها موافق کتک زدن بودند!) مرد مسنی که قصه را بیش از حد باور کرده بود نصیحت می کرد که برگردیم به خانه پدر و اذیتش نکنیم. بالاخره مجبور شدم توضیح دهم که این فیلم است، ساختیم و تمام شد اما او باورش نشد و گفت:در هر صورت برگردین بهتره!
تصور می کنم بخش قابل توجهی از بینندگان، آن گرما و دنیای پر از آرامش و محبتی را می خواستند که در گذشته بوده یا خیال می کردند که بوده، در حالی که به نظرم واقعیت موجود، عکس این را می گفت. پدری که اصرار دارد همه زیر یک سقف باشند و بیکار و بی شخصیت و وابسته به او حتما در پی سودی است یا مشکل روانی دارد.
البته همان موقع مطالب چند روانشناس را در مطبوعات خواندم که تحلیل بسیار خوب و واقع گرایانه ای از شخصیت اسدالله داشتند. نیاز روحی بینندگان و جذابیت آقای کشاورز، خانم نادره و همکاران ارزشمند هم در این برداشت آن سال های بینندگان تاثیر زیادی داشت. به هر حال خوشحالم که تماشاگر امروزه نگاه متعادل تری دارد.
*به نظر خودتان شخصیتی مثل ناصر با آن ویژگی ها در آن زمان چقدر ما به ازای بیرونی داشت و الان چقدر ما به ازای بیرونی دارد؟
جامعه ما هر روز در حال تغییر است. تغییر و حرکتی شتابان و گاه ترسناک. نسلی که به شدت در پی علم و دانش است و به همان شدت طالب موقعیت و نفوذ و سهم، حق هم دارد. اگر فرض کنیم که زمانی، نه حتما سال پخش اول سریال بلکه بسیار قبل تر از آن جوانانی مثل ناصر وجود داشتند که در موقعیتی بین پدر از یکسو و همسر از سویی دیگر گیر کنند، امروز و در زمان حال تصور نمی کنم حتی به اندازه انگشتان دست هم بتوان چنین اشخاصی را یافت.
*فکر می کنید در حال حاضر چقدر بازخوردهای مردم و حس باورپذیری و همذات پنداری مخاطبان با بازیگران، نسبت به آن دوران تفاوت دارد؟
با اینکه نسبت به آن سال ها، جمعیت، شهرها، خودروها، دود و هوای آلوده، فشارها و عصبانیت ها و مشکلات بیشتر شده و حوصله ها کمتر باز هم جادوی تصویر توانسته جای خود را در دل و زندگی آدم ها باز کند. ممکن است نگاه و نظر نسلی به یک کار هنری تغییر کند اما اگر اصالتی در کار باشد همیشه بیننده را از زاویه ای دیگر متوجه خود می کند. من بعد از سال ها وقتی تصویر آقای کشاورز، زنده یاد خانم نادره، همکاران دیگر، آن خانه، آن بازارچه و آن ارتباطات را می بینم به نظرم واقعی، زنده و ایرانی اند. انتخاب بازیگران توط آقای خواجویی بسیار ماهرانه و خوب بود. کارگردان و تهیه کننده ای آرام، مطمئن و سالم. ای کاش می شد خواجویی در شرایطی مثل آن سال ها سریالی بسازد و قصه جذابی بگوید و مردم را بار دیگر پای تلویزیون جمع کند.
بیوگرافی ناصر هاشمی
*خاطره جذابی از آن سریال در ذهن تان وجود دارد که بخواهید بعد از حدود 16 سال از زمان ساخت، آن را تعریف کنید؟
می توانم بگویم «پدرسالار» کلا برایم خاطره است و البته برای بیننده خاطره ای دیگر از جهاتی دیگر. سریال «پدرسالار» به یک نوع خاطره ایرانی جمعی برای فارسی زبانان تبدیل شده. برای من خانه بزرگی که با پدر و مادر و خواهران و برادران و همسران شان و البته همکاران پشت دوربین سال ها در آن زندگی کردیم. سال هایی که در هشت ماه خلاصه شد. دو ماه پاییز و زمستان و بهار. روزها و شب ها صحبت و خنده و درددل و بحث همراه با صبحانه و ناهار و شام و ای. هزاران چای! وقتی به پدرسالار فکر می کنم یادم نمی آید که کسی می خواسته از آن یکی بهتر بازی کند یا دیگری را رقیب خود می دانسته. داشتیم زندگی می کردیم تا اینکه یک روز گفتند تمام شد و ما رفتیم خانه با حفره ای در ذهن و خلایی در دل.
یک روز قرار بود که آقای کشاورز مرا که به سمت آذر می رفتم تا خانه را ترک کنم بگیرد و روی تخت بیندازد. او به آرامی این کار را انجام می داد نگران بود که مبادا صدمه ببینم. چندبار اصرار کردم که با شدت این کار را انجام دهد اما دلش نیامد و آن طور که باید پرتم نکرد و من مجبور شدم کمی بازی کنم. یادش بخیر!
*بعد از سریال پدرسالار به یکباره سراغ کارگردانی رفتید و مجموعه «سمندون» را برای تلویزیون ساختید و خودتان هم در آن بازی کردید. چرا این قدر سریع از بازیگری به کارگردانی رسیدید؟
شما می دانید که هر آدمی بنا به ظرفیت و منش و تجربه و هوش و ذکاوتش به راهی قدم می گذارد. بسیاری از چیزهای خواسته و ناخواسته ممکن است مسیرش را عوض کند. سرش به سنگ بخورد و متوقف شود یا همان سنگ تجربه ای باشد و تذکری برای قوی تر شدن. هیچ کس مثل آن دیگری نیست و اگر شباهت هایی هم باشد شرایط شان یکی نیست. نوشتن و کارگردانی کردن همیشه ذهنم را به خودش مشغول می کرده مخصوصا وقتی که پیشنهادها راضی ام نمی کرد. مشکل بیشتر از خودم بود و هست. در بسیاری از کارها خودم را بد و ناشی می دیدم. هنوز هم تحمل دیدن بازی های خودم را ندارم مگر به اجبار و به سختی تا ایراداتم را برطرف کنم. من همیشه مایل بودم وقت بگذارم و با تمرین های سخت نقشم را کامل تر و خودم بهتر بازی کنم اما در بیشتر کارها زمانی برای تمرین و رسیدن به شخصیتی کامل تر نبوده و نیست. گاهی مجبور می شوید وارد کاری شوید که زمانی از فیلمبرداری آن گذشته و شما فورا باید جلوی دوربین قرار بگیرید و این جمله آشنا و عذاب آور را بشنوید که:«خودت باش» او – کارگردان – نمی داند که با این کار بازیگر را نابود می کند. خب شما باشید چه می کنید؟ من حتی اگر به سراغ کارگردانی نمی رفتم در زمینه دیگری در همین محدوده کارهایی انجام می دادم.
*سخت گیری های شما نتیجه اش سریال ماندگار «روزگار قریب» بود. می خواهم کمی از دلایل قبول کردن آن کار بگویید شاید مخاطب ما علت هایی که ممکن است یک بازیگر را کم کار یا پر کار کند را بشناسد.
فکر می کنم آدم سختگیری باشم. کدام سختگیری؟ مگر من در چه جایگاه مهمی هستم! سختگیری اگر بیش از حد معقول باشد بازیگران بزرگ جهان را نیز نابود می کند چه برسد به من آن هم در جامعه ما! در مورد بازی در روزگار قریب و کار با کیانوش عیاری داستان متفاوت است. چند هفته قبل از شروع سریال، برادرم مهدی گفته بود که قرار است با تو تماس بگیرند. بالاخره زنگ زدند و قراری گذاشتیم. بعد از دوست گریمورم آقای صالحیان شنیدم که پیشنهاد او بوده که فاصله زیاد سنی بین مهدی و شهاب کسرایی با من پر شود. رفتم سر صحنه سکانسی که در پارک پردیسان فیلمبرداری می کردند آقای عیاری را دیدم، یک جمله گفت:«می خوایم فیلمی بسازیم» همین! من هم می دانستم که قرار است همه چیز جلوی دوربین اتفاق بیفتد. او می داند که چه می خواهد و خواسته اش را خوب اجرا می کند. من همیشه سناریوهای پیشنهادی را می خوانم اما عیاری جزو استثناهاست. به چنین کارگرداین باید با اطمینان خاطر تکیه کنید. کم کاری و پرکاری یک بازیگر بیشتر مربوط به خود اوست. یکی حرفه ای است، یکی نیست. من هرچه سعی می کنم در انتخاب نقش ها حرفه ای عمل کنم نمی توانم و خوشحال نمی شوم کسی به من لقب گزیده کار یا سخت گیر بدهد چون خطرناک است و آدم را منزوی و بیکار می کند.
تا به حال شده که برادرتان شما را به فعالیت بیشتر در عرصه بازیگری یا کارگردانی ترغیب کند؟
بله، گاهی صحبت هایی می کنیم. بخشی از مشکلات، عمومی و قابل درک است و بخشی دیگر مربوط به خودم می شود. گاهی منتظر جواب کاری از جایی هستی. گاهی مشغول بازی، کاری را دوست دارم و کاری را دوست ندارم بازی کنم یا نمی توانم.
*به نظر خودتان مسیر بازیگرشدن در دهه 60 و 70 چقدر با دهه 80 متفاوت است و کار بازیگران جوان امروزی با بازیگران جوان دیروز برای برقراری ارتباط با مخاطبان سخت شده یا آسان تر؟
در طی سال های گذشته در چند آموزشگاه، کلاس بازیگری داشتم که طولانی ترین آن در کانون سینماگران جوان بود. در طی چند سال هنر جویان بسیاری را دیدم، با آنها کار و صحبت کردم و بارها گفتم که شما، نسبت به زمان، دوره سخت تری دارید. در دوره ما آرامش بود. رقیب کم بود و شرایط بهتر. شانس کمتری دارید و باید تلاش بیشتری بکنید. بازیگران از دنیای بازیگری می آمدند و معیار همه چیز پول نبود. من در هر ترم با چند هنرجوی بسیار با استعداد رو به رو می شدم. هنرجویان آماده به کاری که نمی دانم کجا رفتند و کجا می روند. جوانانی که منتظرند کارگردانی به سراغ شان بیاید و دنبال خوشگلی نباشد. هرچند زیبایی هم جزو کار ماست اما بازیگر خوب برای بیننده جذاب می شود. این چیزی است که هم در زندگی و هم در بازیگری تصویر وجود دارد.
*آیا ناصر هاشمی در آغاز دهه 90 بازهم می خواهد به کم کاری عجیب خود ادامه دهد یا می شود انتظار حضور بیشتر او جلوی دوربین یا روی صحنه تئاتر را داشت؟
تصور نمی کنم کسی بخواهد عمدا کم کار باشد مگر اینکه دچار مشکلی باشد! من به کارم ادامه خواهم داد و با استقامت و تلاش سعی می کنم به خواسته هایم برسم و جلو یا کنار یا پشت دوربین باشم. مطمئن باشید که دوره جدیدی را در زندگی ام شروع خواهم کرد.
کارنامه هنری ناصر هاشمی
ردیف عنوان اثر کارگردان سال تولید
1 شکلاتی سهیل موفق 1395
2 خانه ی دیگری بهنوش صادقی 1394
3 برادرم خسرو احسان بیگلری 1394
4 عموجان هیتلر حمید ابراهیمی 1393
5 خانه پدری کیانوش عیاری 1389
6 دزدان غیر دریایی بیژن شیرمرز 1389
7 روزگار قریب کیانوش عیاری 1381
8 قاب های خالی مرنضی هرندی 1387
9 تله تئاتر «کالیگولا» قطب الدین صادقی 1383
10 بال های سپید مهدی هاشمی، ناصر هاشمی 1377
11 دومین انفجار نادر مقدس 1375
12 داستان یک شهر خسرو معصومی 1374
13 پدرسالار اکبر خواجویی 1374
14 سمندون ناصر هاشمی 1374
15 حمله به اچ3 شهریار بحرانی 1373
16 مرغابی وحشی مسعود کرامتی 1370
17 برخورد سیروس الوند 1370
18 کار بزرگ سارا محمد جعفری 1370
19 گربه آوازخوان کامبوزیا پرتوی 1369
20 سکوت علی سجادی حسینی 1369
21 زندگی و جنگ احمد نجیب زاده 1367
22 گلنار کامبوزیا پرتوی 1367
23 راویان اخبار گروه کارگردانی 1365–1367
24 گزارش یک قتل محمدعلی نجفی 1365
25 ماه پنهان است خسرو شایسته 1362
نعیمه نظام دوستمتولد 23 آبان 1353 در تهران، بازیگر است
فارغ التحصیل فوق دیپلم رشته تصویر برداری و دیپلم علوم تجربی است، در یک خانواده 6 نفری بدنیا آمد چهار خواهر دارد و در کودکی عاشق فوتبال و دروازه بانی بوده است
شروع فعالیت
در سال 1370 وقتی 17 ساله بود بخاطر علاقه به هنر، در کلاس های آزاد بازیگری تئاتر شرکت کرد و از همانجا به مجموعه نوروز 72 معرفی شد و تجربه کوتاهی بدست آورد
اولین تجربه رسمی او در سال 73 با ساعت خوش شانس مهران مدیری بود که هم منشی صحنه و هم بازیگر بود
از منشی گری تا سینما
فعالیت او در سینما با دستیاری کارگردان و منشی گری پشت صحنه فیلم بر بوم زمان شروع شد، در سال 86 با فیلم توفیق اجباری محمدحسین لطیفی وارد بازیگری سینما نیز شد
شغل دوم
یک مزون کوچک لباس دارم و از این طریق هر از گاهی دوستانم را می بینم، به اندازه یک آب باریکه درآمد دارد و در فکر گسترش آن نیز هستم
بیماری چاقی
چند سال قبل به دلیل یک بیماری مجبور به استفاده از کورتون شدم همین باعث شد افزایش وزن پیدا کنم و همینجوری چاق تر شوم
مدتی بعد بالن معده هم گذاشتم اما جواب منفی گرفتم و باعث شد بیشتر از قبل هم غذا بخورم
عمل اسلیو
در سال 96 نعیمه نظام دوست با عمل اسلیو معده توانست در ماه های آینده تا 35 کیلوگرم کاهش وزن بدهد، قبل از او نیز بهاره رهنما با همین عمل بطور عجیبی لاغر شده بود
غذاهای محبوب
در میان غذاهای محبوبم رتبه اول برای کباب ترش است
یعنی هر جا بروم اولین انتخابم کباب ترش است. من چاشنی و ترکیباتی که باعث ترشی این کباب می شود را بسیار دوست دارم بعد از آن هم به سیرواویج علاقه دارم
ازدواج
نعیمه خانوم نظام دوست 44 ساله شده و هنوز ازدواج نکرده است
بیوگرافی نعیمه نظام دوست
زیاد غصه می خورم
من به ظاهر آدم شاد و خندانی هستم اما درونم چیز دیگری جریان دارد من زیاد غصه می خورم و برای دیگران دلسوزی می کنم
فرانکو دی سانتومهاجم ۳۰ ساله آرژانتینی با قدی ۱۹۳ سانتی متری در پست مهاجم تارگت یا سنترفوروارد بازی می کند. او که سابقه بازی در تیم های مطرحی همچون وردربرمن، چلسی، ویگان اتلتیک، رایو وایکانو و همچنین شالکه ۰۴ را در کارنامه دارد از آمار گلزنی قابلی قبولی بهره نمی برد و به جرا تمی توان گفت کپی برابر اصل ماریو بودیمیر می باشد. با نگاهی به عملکرد او در تیم های سابقش در می یابیم که او تنها در تیمهای مطرح بازی کرده و از حیث گلزنی در شرایط خوبی به سر نمی برد به طور مثال او در ۷۱ بازی برای شالکه ۰۴ از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ تنها ۵ گل به ثمر رسانده و بهترین عملکرد او مربوط به حضورش در وردربرمن آلمان است که در ۴۹ بازی، ۱۷ گل به ثمر رسانده است.
بیوگرافی فرانکو دی سانتو
گفتنیست فرانکو دی سانتو سابقه ۳ بازی ملی در رده بزرگسالان و ۲۵ بازی در رده زیر ۲۰ ساله های تیم ملی آرژانتین را در کارنامه دارد و بازیکن اسم و رسم داری در فوتبال آرژانتین محسوب می شود.
سایت ترانسفرمارکت ارزش این بازیکن را ۲ میلیون یورو برآورد کرده اما تجربه ثابت کرده مبلغ پرداختی به بازیکن لزوماً با ارزش او در ترانسفرمارکت برابر نیست به طور مثال اکنون ارزش علیرضا بیرانوند در ترانسفرمارکت بسیار بیشتر از مبلغ پرداختی به او در پرسپولیس است و یا شیخ دیاباته با مبلغی به مراتب کمتر از انچه در ترانسفرمارکت درج شده به استقلال پیوست.
آخرین تیم او رایووایکانو بوده و به دلیل عملکرد ضعیف قرارداد این بازیکن فسخ شده است و اکنون بدون تیم می باشد. حال باید منتظر ماند و دید آیا مدیران پرسپولیس بار دیگر تجربه تلخ ماریو بودیمیر را تکرار می کنند یا خیر؟
فارغ التحصیل لیسانس رشته حقوق از دانشگاه یدی تپه ترکیه می باشد، او در کنار بازیگری یک ورزشکار حرفه ای می باشد و می گوید خودم را با هیچکس مقایسه نمی کنم
در این مطلب بیوگرافی جان یامان را می خوانید
خانواده و اصالت
جان در شهر استانبول بدنیا آمد، تک فرزند بوده که پدر و مادرش در 5 سالگی از هم طلاق گرفتند، پدربزرگش اصالتا اهل یوگسلاوی و مادربزرگش از مهاجرین مقدونیه ای می باشد
تحصیل از ترکیه تا آمریکا
دبیرستان را در مدرسه ایتالیایی تحصیل کرده و توانست دانش آموز برتر سال تحصیلی شود، او سپس با بورسیه دانشجویی به آمریکا رفت و در نهایت به ترکیه بازگشت و در سال 2012 در رشته حقوق فارغ التحصیل شد
وکالت
جان بعد از فارغ التحصیل از دانشگاه در یک شرکت حسابرسی مشهور بنام PWC در نمایندگی لندن در ترکیه مشغول شد سپس به مدت 6 ماه دفتر وکالت خود را باز کرد
شروع بازیگر
همزمان با دانشگاه در دوره های مهارت بازیگری و گفتاری موسسه Gyuneyt Sayil برای کسب مهارت گفتاری در دادگاه بعنوان وکیل دوره 6 ماهه را گذراند
اما در نهایت با تشویق اساتید هنری خود در سال 2014 اولین بار بعنوان یک مهمان در برنامه Dada Dandinista حضور پیدا کرد
کار حرفه ای و شهرت
اولین نقش حرفه ای خود را در سال 2014 در سریال دلدادگی با نقش بدیر آغاز کرد او بعد از دو تجربه در سال 2015 و 2016 در نهایت با سریال ماه کامل در سال 2017 به شهرت رسید
ازدواج و روابط عاشقانه
جان یامان در سال 2015 در سریال عشق از روی لجبازی با یکی از بازیگران زن بنام Açelya Topaloğlu رابطه عاشقانه ای برقرار کرد اما مدتی بعد از هم جدا شدند
سپس یک دوره هشت ماه نیز با Bestemsu Ozdemir بود که در سال 2017 جدا شدند
5 زبان و ورزش مورد علاقه
جان به 5 زبان زنده دنیا از جمله انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و ترکی مسلط است، و بسکتیال، تنیسس روی میز و بدمینتون رو به شدت پیگیری می کند
او در حال حاضر بصورت شخصی بدنسازی هم کار می کند و 183 سانتی متر قد و 78 کیلوگرم وزن دارد
صمد نیکخواه بهرامی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ در تهران، بازیکن فوتبال است
وی از چهرههای محبوب بسکتبال در ایران به حساب میآید و جزء معدود لژیونرهای بسکتبال است که در فرانسه به بازی مشغول شد ولی بنا به دلایلی دوباره به ایران بازگشت از مشخصههای بازی صمد نیکخواه بهرامی میتوان به هوش بالا، قدرت مدریت قوی در بازی، شوتهای سه امتیازی قابل توجه و امتیازآوری اشاره کرد.
شروع از 9 سالگی
من از 9 سالگی بسکتبال را زیر نظر آقای طاعتی در باشگاه چمران شروع کردم. پدر و مادرم استاد دانشگاه هستند. از 10 سالگی مینی بسکتبال بازی کردم و در باشگاههای تهران با تیم الکترا بازی میکردم. بعد از آن در رده نوجوانان و جوانان الکترا بازی کردم و همزمان در تیم منتخب تهران هم بودم. عضو تیم ملی جوانان، امید و بزرگسالان ایران هم بوده و هستم
صمد و آیدین
او برادر آیدین نیکخواه بهرامی است برادرش در یک سانحه رانندگی جان خودش را از دست داد
ازدواج و عکس همسرش
صمد نیکخواه بهرامی در سال 82 با انسیه خرقانیان مدیر تیم های ملی اسکواش زنان ازدواج کرد و صاجب یک دختر بنام ویانا است
اولین باشگاه تا تیم ملی
اولین باشگاهی که به صورت حرفه ای در آن فعالیت کردم ایران نارا بود. بعد از آن در باشگاه های صنام و پتروشیمی بازی کردم و بعد هم به مهرام آمدم. وقتی عضو صنام بودم، به تیم ملی برای اولین بار دعوت شدم
بیوگرافی بابک زنجانی و همسرش + زندگی از کودکی تا اعدام
بابک زنجانی متولد 1 فروردین 1353 در تهران، سرمایه دار بود
فارغ التحصیل رشته برق و مدیریت بحران در دانشگاه اگ یونیورسیتی ترکیه است از سربازی و بدون سرمایه به ثروت هنگفتی رسید و حالا به اعدام محکوم است خانواده
در میدان راه آهن تهران متولد شده است، پدرش کارمند راه آهن و از بنیانگزاران شرکت حمل و نقل بین المللی بنام tbt می باشد و تنها دو خواهر کوچکتر از خود دارد
کار در طلا فروشی
زمانی که در هنرستان رشته برق می خواند همزمان شاگرد یک طلا فروشی شد، بعدها با سرمایه که داشت یک مغازه اقساطی از شهردار خرید و از خرید و فروش نقره به طلا و فروش سکه رسید
سرباز رئیس کل بانک مرکزی
در سال 1371 – 72 به سربازی رفت و در پادگان سپاه اردکان یزد دوران آموزشی خود را گذراند، سپس بعلت تک پسر بودن به تهران منتقل شد و به قرارگاه فرماندی سپاه رفت
در یک دوره ای تعدادی از سربازان را برای کار در نهاد ریاست جهوری و بانک مرکزی فرستادند، زنجانی به بانک مرکزی فرستاده شد و او بخاطر نبود راننده دکتر نوربخش رئیس کل بانک مرکزی راننده وی شد دلال بانک مرکزی
زنجانی تا پایان سربازی در بانک مرکزی بود تا اینکه بعد از تمام سربازی به پیشنهاد نوربخش رئیس کل بانک مرکزی بعنوان دلال تنظیم کننده بازار، از بانک ارز دولتی میگرفت و در بازار پخش می کرد
کارمزد درآمد حاصل از فروش این ارز رقمی معادل 17 میلیون تومان در روز بود
فوت نوربخش و صادرات پوست گوسفند
بعد از فوت نوربخش (رئیس کل بانک مرکزی)، بابک زنجانی از سیستم جدا شد و با سرمایه 800 میلیون تومانی که داشت به خرید پوست گوسفند و صادرات آن به ایتالیا و ترکیه مشغول شد
عکس های بابک زنجانی
بیوگرافی بابک زنجانی
از درآمد میلیاردی تا ورشکستگی
زنجانی با خرید چک مدت دار از فروشندگان پوست گوسفند، آنها رو به دلال ترکیه ای میفروخت و از آنجا توط واسط یه کشور روسیه صادر می کرد
بعد از مدتی که وضعیت اقتصادی روسیه بهم ریخت پوست های خرید شده بابک زنجانی فروش نرفت و با انبوهی از چک برگشتی مواجه شد و با شکایت مالباختگان سال 75 – 77 بود که بازداشت و به 2 سال در زندان قصرشیرین محکوم شد
بعد از دو سال، آزاد شد و توانست بصورت غیرقانونی به ترکیه برود و چک های وصول نشده خود را پس بگیرد و با پرداخت بدهی هایش در ایران دوباره وارد کار پوست شد
واردات اجناس ترک
بعد از تجربه ورشکستگی همزمان با تحصیل در ترکیه و خرید و فروش پوست گوسفند، به واردات اجناسی مثل شکلات، نسکافه، شامپو و خمیر داندان به ایران مشغول شد
بعدها از طریق یک شریک ترک توانست وام های مدت دار از بانک های ترکیه ای بگیرید و با این سرمایه شرکت های مختلف را راه اندازی کرد
احداث بانک در امارات
با سرمایه ای که بدست آورد در امارت یک موسسه مالی باز کرد و سپس کارخانه سنگ در این کشور احداث کرد و وارد کارهای صادرات و واردات از این کشور هم شد
خرید هواپیمایی و همکاری با غدیر
در سال 1385 هواپیمایی قشم را با بدهی 5 میلیارد تومانی خرید و با دو فروند هواپیما شروع بکار کرد، در سال 1389 با شرکت غدیر و سپس با یکی از زیرمجموعه های قرارگاه سازندگی خاتم النبیاء وارد همکاری جهت داد و ست برای خرید اجناس مورد تحریمی در ایران شد همکاری با شرکت نفت
بیوگرافی بابک زنجانی
باباک زنجانی بعد از ورود به سیستم توانست پول ها و داد و ستدد های تحریمی را از طریق بانک های خود در امارات، گرجستان و مالزی انجام دهد و مدتی بعد به پیشنهاد قاسمی وزیر وقت انرژی وارد فروش نفت شد
خرید باشگاه راه آهن
بابک زنجانی در ادامه فعالیت های خود باشگاه فوتبال راه آهن رو خریداری کرد تا پرداخت های 15 – 20 میلیاردی شرکت هایش به اداره مالیات را در باشگاه خود سرمایه گذاری کند
او آن موقع پیشنهاد خرید باشگاه پرسپولیس به مبلغ 200 میلیارد تومان را دار که مورد قبول واقع نشد، وی یک پرسپولیس دو آتیشه نیز می باشد ورود به فیلمسازی
بعدها در قالب شرکت سرمایه گذاری سورینت وارد عرصه فیلمسازی نیز شد
از جمله می توان به فیلم هیچ کجا هیچ کس بکارگرداتی ابراهیم شیبانی سال 91 فیلم سیزده بکارگردان هومن سیدی در سال 1392، فیلم نقش و نگار بکارگردانی علی عطشانی در سال 92 اشاره کرد
ازدواج
بابک زنجانی مدتی با ثریا اسدی ازدواج کرده بود بود اما طول مدت این زندگی کوتاه بود و در سال 1380 به جدایی ختم شد، بعد از آن هیچ ازدواج رسمی نداشته است
اصالتا
بابک زنجانی متولد تهران می باشد، پدرش اصفهانیست و می گوید ظاهرا پدر بزرگهایم زنجانی بودند
دوستی با امیر جعفری
ارتباط زنجانی با امیر جعفری بازیگر که مشاوره هنری وی بود به دوران دبستان بر می گردد، زمانی که این دو نزدیک به 5 سال با هم در مدرسه شهرک غرب و مدرسه راهنمایی ایثار کنار هم می نشستند
افتخارات
بابک زنجانی 5 دوره بعنوان صادره کننده نمونه انتخاب شده است، او جوایز مختلفی از وزیران و همچنین مرحوم هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی روسای جمهوری دریافت کرده است
میزان سرمایه
دارایی وی حدودا در ایران 13.5 میلیارد دلار برآورده شده کما اینکه می گوید کل دارایی وی 25 میلیارد می باشد که بخشی از این سرمایه در خارج از کشور می باشد
از وی بعنوان ثروتمندترین ایرانی یاد می شود …
دستگیر و محکوم به اعدام
زنجانی در نهایت 9 دی 1392 به علت عدم توانایی در واریز بدهی خود به شرکت نفت که علت آنرا تحریم می داند بازداشت شد، بعد از ماه ها دادگاهی در نهایت 16 اسفند 94 به اعدام محکوم شد
بسیاری از شخصیت های سیاسی و ارشد دولتی با اعدام او مخالفت کردند و می گویند با اعدام وی افراد صاحب نفود و دست های پشت پرده فراموش خواهند شد
زنجانی همچنان در زندان اوین می باشد
روایت زندگینامه بابک زنجانی
این بیوگرافی کاملا بر اساس گفته های خود آقای زنجانی است
کما اینکه عده ای می گویند او دروغ می گوید، اما این مطالب مثل همه بیوگرافی های افراد سرشناس که بر اساس گفته های خودشان می باشد گردآوری شده است
این مطلب خلاصه ای از انبوهی از فعالیت های وی میباشد
او ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ Aviation ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ اﺳﺖ.
عرب زاده ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۱۰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎب ﺷد و در سال ٢٠١٣ به عنوان miss int world next top model انتخاب شد.
پریا عرب زاده در سن ١۴ سالگى مقام سوم المپیاد ریاضى کانادا را به دست اورد و تا به حال ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺭﮎ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺷﻨﺎﺳﯽ ﭼﻮﻥ : Walid attalah , Damas , le zurde , dar Sara , splash , blooming , avenue , Xxl vodka , Ali younes , le lana , ice watch , jmarlie ,triumph ,vancleef , matrix , Samsung ,Jaguar ,Interprise را دارد.
مشخصات : چشم سبز ، مو بلوند ، قد ۱۷۸ سانتی متر ، وزن ۵۷ کیلو پریا عرب زاده مدل ایرانی مقیم مارات تماشاگر بازی های تیم ملی ساحلی در امارات شد و عکس یادگاری با پیمان حسینی دروازبان تیم ملی ساحلی گرفت.
«عامر حسین خان» معروف به «عامرخان» یا «امیرخان» متولد 14 مارس 1965 در «مامبای» هند یک هنرپیشه و تهیه کننده محبوب و معروف است که در صنعت سینمای این کشور بسیار فعال میباشد.
امیرخان در سال 1973 برای نخستین بار به عنوان بازیگر خردسال در یکی، دو فیلم بازی کرد. بازی حرفهای او 11 سال بعد یعنی در سال 1984 انجام شد و اولین بار در سال 1988 و با فیلم «از قیامت تا قیامت» با موفقیت تجاری روبهرو شد و جایزه بهترین تازهوارد فیلم هند را به خود اختصاص داد.
امیرخان در سال 1996 بعد از 8 بار نامزد شدن برای دریافت جایزه بهترین هنرپیشه کشورش، توانست با بازی در فیلم «راجا هندوستان» این عنوان را نصیب خود کند.
او در سال 2001 بار دیگر با بازی در فیلم «لاگان» (مالیات) برنده این جایزه گردید. فیلم «لاگان» کاندیدای دریافت جایزه اسکار هم شد. او پس از چهار سال استراحت سرانجام در سال 2005 در فیلم «قیام» به کارگردانی «کتان مهتا» بازی کرد و بار دیگر توجه همگان را به سوی خود جلب نمود.
امیرخان با حضور در چندین فیلم پرفروش و موفق هندی و عرضه یک بازی روان و دلپسند توانسته به یکی از برترین و موفقترین ستارگان سینمای هند تبدیل شود.
پیشینه خانوادگی
امیرخان در «مامبای» در خانوادهای مسلمان چشم به جهان گشود. اصلیت و ریشه امیرخان به افغانستان میرسد. افراد خانواده او در زمینه فیلم و سینما فعال بودهاند. پدرش «طاهر حسین» تهیهکننده سینماست و عمویش «نصیر حسین» کارگردان بود. او تاکنون در چند تا از فیلمهای پسرعمویش «منصورخان» هم بازی کرده است. برادرش «فیصل خان» بازیگر است و آن دو در فیلم «ملا» در سال 2000 در کنار یکدیگر بازی کردند. پسرعمویش «طارق» هم در دهه 70 بازیگر بود ولی اطرافیان که امیرخان را پسری بسیار خجالتی میدیدند، هرگز فکر نمیکردند او زمانی تبدیل به یک چهره بالیوودی شود.
پیشینه خانوادگی
امیرخان در «مامبای» در خانوادهای مسلمان چشم به جهان گشود. اصلیت و ریشه امیرخان به افغانستان میرسد. افراد خانواده او در زمینه فیلم و سینما فعال بودهاند. پدرش «طاهر حسین» تهیهکننده سینماست و عمویش «نصیر حسین» کارگردان بود. او تاکنون در چند تا از فیلمهای پسرعمویش «منصورخان» هم بازی کرده است. برادرش «فیصل خان» بازیگر است و آن دو در فیلم «ملا» در سال 2000 در کنار یکدیگر بازی کردند. پسرعمویش «طارق» هم در دهه 70 بازیگر بود ولی اطرافیان که امیرخان را پسری بسیار خجالتی میدیدند، هرگز فکر نمیکردند او زمانی تبدیل به یک چهره بالیوودی شود.
حرفه
امیرخان در سالهای 1973 و 1974 به عنوان بازیگر خردسال در دو فیلم ایفای نقش کرد و بعد از آن پس از یک وقفه 11 ساله در فیلم بعدی خود ظاهر شد. پس از فیلم « از قیامت تا قیامت» و موفقیتهای عظیم پیشنهادهای بیشماری به سوی امیرخان سرازیر شد و او در دهه 90 میلادی در فیلمهای زیادی بازی کرد که معروفترین آنها فیلم «دل» با بازی «امیرخان» و «مدوری دیکشیت» است. پس از آن امیرخان علاوه بر بازیگری به فیلمنامهنویسی هم رو آورد. در سال 1996 فیلم «راجا هندوستان» را بازی کرد که در آن با «کاریشما کاپور» همبازی بود. این فیلم پرفروشترین فیلم آن دهه محسوب میشود.
بازی امیرخان در نقش پلیسی که در مرز کشور با تروریستها میجنگد در فیلم «مسیر شورش» (1999) توجه منتقدین سینمایی را بیش از پیش به سوی خود جلب کرد و با بازی در نقش منفی در فیلم «زمین» (1999) به کارگردانی «دیپا مهتا» به این توجه و اطمینان قطعیت بخشید.
امیرخان پس از فیلمهای موفق «لاگان» (مالیات) و «آرزوهای قلبی» در سال 2001 و تصاحب مجدد عنوان بهترین هنرپیشه، مدتی از بازی کناره گرفت و مدت سه سال چهره او بر سردر سینماها دیده نشد. او بیشتر این مدت را در حال آمادهسازی برای فیلم بعدی خود «قیام» بود. «قیام» داستان واقعی یک شهیر هندی را به نمایش درمیآورد. هرچند فیلم «قیام» از ارزش والای تاریخی و معنوی برخوردار بود و امیرخان به نحو احسن از عهده ایفای نقش «منگال پندی» شخصیت اصلی آن برآمد ولی به دلیل کمعلاقگی مردم هند به فیلمهای تاریخی و غیرعشقی، فروش متوسطی داشت و سومین فیلم پرفروش سال 2005 این کشور شد. سال 2006 برای امیرخان با فیلم «آن را زعفرانی کن» آغاز شد که بار دیگر توجه منتقدین را به خود جلب نمود و او را برنده بهترین اجرا از نظر منتقدین ساخت. این فیلم پرفروش ترین فیلم سال هند نیز لقب گرفت و نامزد حضور در اسکار شد. هرچند که «آن را زعفرانی کن» در اسکار توفیقی نیافت ولی در جشنواره بفتا در انگلیس برنده جایزه بهترین فیلم خارجی گردید. فیلم بعدی امیرخان «فنا» نام داشت که در کنار «کاجول» بازی بسیار خوبی را ارائه داد. فیلم «فنا» هم مثل اغلب فیلمهای امیرخان یکی از پرفروشترینهای سال گردید. فیلم بعدی این بازیگر محبوب «ستارگان زمین» نام دارد که دسامبر 2007 اکران میشود و پس از آن نوبت «ojjaL» و «inijahG» میباشد که قرار است در سال 2008 ساخته شوند.
بیوگرافی امیر خان
زندگی خصوصی امیر خان
امیرخان سالها پیش عاشق دختر همسایهشان «رینا دوتا» شد اما پدر و مادر امیرخان به او اجازه ازدواج با این دختر را نمیدادند. همین که امیرخان 21 ساله شد از «رینا» خواستگاری کرد. رینا هم پذیرفت و آنها با یکدیگر ازدواج کردند هرچند «رینا دوتا» در یکی از فیلمهای امیرخان در صحنه کوتاهی حضور یافت ولی یک بازیگر حرفهای نیست. او در یک آژانس مسافرتی کار میکرد. امیرخان و رینا تا مدتی ازدواج خود را از همه مخفی کردند زیرا فیلمسازان بیشتر راغب بودند امیرخان در آن سالهای اوج جوانی تبدیل به یک بت سینمایی شود ولی ازدواج جلوی این اتفاق را میگرفت و خواه، ناخواه تعدادی از هوادارانش را کم میکرد. وقتی خبر عروسی امیرخان بین همه پیچید، تعجب همگان را برانگیخت و خبر در همه روزنامهها و مجلات چاپ شد.
زندگی مشترک امیرخان و رینا همچنان ادامه داشت و آنها در محیطی ظاهرا آرام و بدون تنش صاحب دو فرزند شدند؛ یک پسر به نام «جونیر» و یک دختر به نام «آیرا». امیرخان راه پیشرفت و شهرت را به سرعت میپیمود و رینا گاهگاهی با او همکاری میکرد. او تهیهکننده فیلم پرفروش «لاگان» هم بود. ناگهان در دسامبر سال 2002 امیرخان بدون مقدمه تقاضای طلاق کرد و این خبر بار دیگر همچون خبر ازدواج او باعث حیرت همه گردید. آن دو در همان سال و پس از 16 سال زندگی مشترک از یکدیگرجدا شدند و رینا حضانت فرزندانش را به عهده گرفت. اواخر دسامبر سال 2005 امیرخان بار دیگر ازدواج کرد. همسر او «کران رائو» دستیار کارگردان فیلم «لاگان» بود. او در زمان ازدواج 41 سال داشت در حالی که عروس 16 سال از او کوچکتر بود.
اما روابط امیرخان و کران رائو هم چندان گرم نیست. آنها بعد از گذشت نزدیک به دو سال از آغاز زندگی مشترک، مدتی است که جدا از هم زندگی میکنند و بینشان شکرآب شده است. بعضی از مطبوعات هم خبر از علاقه امیرخان به رانی موکرجی میدهند و شنیدن این خبر برای «کران» خیلی سخت و سنگین است زیرا رانی یکی از دوستان نزدیک اوست. به هر حال هنوز معلوم نیست که کران چه عکسالعملی نشان خواهد داد. آیا این خبر را کاملا نادیده میگیرد و به زندگیاش با امیرخان ادامه میدهد و یا با عصبانیت از امیرخان میخواهد بین او و رانی یک نفر را انتخاب کند. هنوز هیچچیز معلوم نیست.
جدیت در کار
معروف است که امیرخان در آن واحد فقط در یک فیلم بازی میکند (این موضوع در عالم سینمای بالیوود که بازیگران سرشناس آن معمولا در دو یا چند فیلم در یک زمان بازی میکنند، عجیب است) دلیل این کار او این است که میخواهد حداکثر توانش را برای هر فیلم به کار گیرد. بعضی از مخالفان او میگویند این جدیت گاه سبب میشود که با کارگردانها درگیر شود زیرا برخی از آنها به اعتراضات امیرخان توجه نمیکنند و بدون اینکه او از بازی در یک صحنه راضی باشد، به سراغ صحنه بعدی میروند.
میگویند او یک کمالگراست. اغلب از او ایراد میگیرند که زیادی روراست است و گاه میگویند از خودراضی است و خودش را از کارگردانها و همکارانش برتر میداند ولی شاید تمام این ایرادها و تهمتها به این دلیل باشد که او اعتقاد دارد باید تمام وجودش را وقف حرفهاش کند. او در زمان ضبط فیلم «رنگها» (1995) لباسهای خدمتکارش را قرض گرفت، در فیلم «غلام» (1998) زیرنظر مربی پردل و جرات بدلکاری تعلیم رانندگی مسابقه را دید و برای بازی در فیلم «زمین» (1999) تمام حسن شهرتش را یکدفعه فراموش کرد. شاید وسواس امیرخان به کارش بهخاطر کار گذشته او در تئاتر و شاید به دلیل تعالیم بیوقفه عمویش «نصیر حسین» در فیلمهایی نظیر «منزل» و «زبردست» باشد.
در حقیقت این «بازیگر متفکر» در بیشتر کارهای پشت صحنه دخیل است و چهره دستنخورده و معصومانهاش با داستانهای رمانتیک رومئو و ژولیت کاملا هماهنگی دارد و همدردی تماشاچی را برمیانگیزد و این تصویر ذهنی به او اجازه نمیدهد که در بازی در نقشهای منفی به اندازه کافی موفق باشد.
اولین فیلمی که در آن امیرخان از حالت یک جوان مجرد و گاه نوجوان بیرون آمد و تبدیل به یک جوان عاقل و بالغ شد، در سال 1995 و فیلم «moT elekA muH elekA» بود. او که در آن زمان خود صاحب اولین فرزند خود «جونیر» شده بود، درباره آن فیلم میگوید تجارب شخصی من و احساسم نسبت به پسرم کمک مؤثری به ایفای آن نقش کرد.امیرخان هنرپیشه قهاری است و در این راه از چهرهاش هم کمکهای شایانی گرفته است. او محبوب دوستداران سینمای هند است وصرف حضور او در یک فیلم، تماشاچیان بسیاری را به سینما میکشاند.