تحصیلات اش را تا مقطع دیپلم بیشتر ادامه نداده ولی تمام دوره های بازیگری رو گذرانده است، در فیلمی مجبور شد 650 نخ سیگار بکشد، مدتی است کم کار شده اما بهترین هنرجوی امین تارخ است شروع بازیگری
در 17 سالگی علاقه اش به بازی و نمایش او را به دوره بایگری در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اراک در سال 1371 کشاند، سپس یک سال بعد در دوره های آزاد بازیگری در دانشگاه آزاد بود
مدتی هم از هنرجوهای های آموزشگاه بازیگری مین تارخ بود
اولین کار + سیمرغ
در سال 1376 از طریق همین کلاس های بازیگری به ابراهیم حاتمی کیا برای بازی در فیلم آژانس شیشه ای معرفی شد و موفق به کسب سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای این فیلم شد. مشورت های اشتباه
خودش می گوید بعد از بازی در آزانس شیشه ای پیشنهادهای زیادی بهش شده ولی به پیشنهاد دوستان اکثر کارهای خوب را رد کرده از آن آدم ها می گوید : فکر می کردم درک و شناختشون از من بیشتره و اعتماد کردم اعتماد نابجای من منجر شد تا خیلی از این موقعیت ها رو از دست بدم
با آرتیست ها مقایسم نکنید
من رو با آرتیست ها یکی ندونید من کمی فرق دارم باهاشون …
بعضی آرتیست ها دور می افتن از مردم، یعنی برای خودشون یک ساحت قدسی قائل میشن و متفاوت میشن. متفاوتی که دورشون می کنه از جامعه و این خوب نیست، من اینطور آرتیست بودن رو دوست ندارم ما از خود مردمیم، ما که از مردم جدا نیستیم که بگیم از کره مریخ اومدیم رکوردار فیلم و تئاتر توقیفی
سه تا تئاتر توقیفی دارم
دلشکسته هم که چهار سال توقیف بود و زمهریر هم که هنوز توقیفه.همین توقیف ها خیلی روی من تاثیر منفی داشته. مثل این میمونه که داری با سرعت میدوی که یه دفعه ترمزت رو می کشند
سیگار کشیدن + طراحی
بیوگرافی بیتا بادران
او با انتشار عکس گفت که برای بازی در فیلمی مجبور شده 650 نخ سیگار بکشد، او همچنین در کار طراحی لباس نیز فعال بوده است.
سامان احتشامی،نوازنده پیانو و آهنگساز یکم اردیبهشتماه ۱۳۵۷ در تهران به دنیا آمد.
او از همان اوان کودکی به موسیقی علاقهمند شد و در سایه توجهات پدرش آموزش پیانو را به شکلی جدی پی گرفت تا اینکه در ۱۱ سالگی موفق به دریافت دیپلم افتخار از جشنواره موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد.
احتشامی تلاشهایش را استمرار داد و در سالهای ۷۰ الی ۷۴ برنده لوح زرین و لوح تقدیر جشنواره موسیقی فجر شد و مقام اول را در پیانو کلاسیک و ایرانی دریافت کرد.
احتشامی در مسیر زندگی حرفهای و هنری خود از محضر استادانی چون جواد معروفی، محمد سریر، اسماعیل امین موید بهره گرفت.
با ساز پیانو وارد دنیای موسیقی شد. در سال ۶۸. احتشامی سپس وارد دانشگاه هنر و معماری و از آنجا فارغ التحصیل شد و آموزشگاه موسیقی احتشامی را تاسیس کرد.
فعالیتحرفهای احتشامی از سالهای اولیه دهه ۷۰ آغاز شد و در قالب کنسرتهای مختلف و انتشار آلبوم انجام شد.
کنسرت مشترک سامان احتشامی با شریفیان
ویلن و پیانو؛همایون خرم،سامان احتشامی
انتشار آلبومهای تکنوازی زیر حاصل تلاشهای او در مسیر زندگی حرفهای اش است.
باغ به باغ: قطعاتی برای پیانو و تنبک، سال ۱۳۷۱
راز باغ: قطعاتی برای پیانو و تنبک، سال۱۳۷۴
مهتاب در باغ: آثاری برای پیانو و ارکستر، سال۱۳۷۵
کوچولوها در باغ: موسیقی با کلام برای کودکان سال۱۳۷۸
آنا در باغ: قطعاتی برای پیانو و ارکستر روی تمهای آذری سال۱۳۸۰
پری کجایی و…: آثاری از بزرگان موسیقی ایران تنظیم برای پیانو و سازهای کوبهای، سال۱۳۸۱
باغ خاطرهها: برای ارکستر بزرگ و گروه کر، سال۱۳۸۲
گوزن شاخ طلایی: موسیقی بر روی نمایش نامه کودکانه سال۱۳۸۲
بهشت من: همکاری در آهنگسازی با سید عبدالحسین مختاباد
پائیزان: قطعاتی برای پیانو و فلوت سال۱۳۸۳
ساخت موسیقی فیلم رستگاری در هشت و بیست دقیقه، به کارگردانی سیروس الوند سال۱۳۸۳
دنیا: آثاری برای پیانو، سال۱۳۸۴
تمنای عشق: قطعاتی برای ارکستر، به خوانندگی علیرضا گلشن، سال۱۳۸۴
موسیقی فیلم شازده کوچولو، کارگردان نورالدین زرین کلک با موضوع فرش ایرانی، سال۱۳۸۵
موسیقی فیلم این ترانه عاشقانه نیست، کارگردان رحمان رضایی، سال۱۳۸۵
آهنگسازی و تنظیم قطعه سنگ صبور، خواننده علیرضا افتخاری، شعر داریوش کاردان، سال۱۳۸۶
تنظیم و نوازندگی آلبوم کهنههای همیشه نو، به همراهی تار بهزاد خدارحمی، سال۱۳۸۶
– گفت و گو را از اینجا آغاز کنیم ، بیوگرافی کامل سامان احتشامی از زبان سامان احتشامی !؟
متولد اول اردیبهشت ماه ۱۳۵۷ تهران، ۶ سالم بود که با پیانو وارد دنیای موسیقی شدم. مرحوم ایرج مهربخش اولین معلم پیانوی من در آموزشگاه چنگ بود. از طریق استاد جلال ذوالفنون با اسماعیل امین موید و استاد جواد معروفی آشنا شدم و به مدت ۱۰ سال پیش این اساتید شاگردی کردم. پس از اخذ دیپلم تجربی وارد دانشکده هنر و معماری شدم و در رشته موسیقی تا مقطع لیسانس تحصیل کردم. اساتید دانشگاه اینجانب استاد محمد سریر، خانم چیستا غریب، دکتر حسن ریاحی، استاد مصطفی کمال پورتراب و فرهاد فخرالدینی بودند.
در سن ۱۴ سالگی اولین اثر خودم را به نام باغ به باغ منتشر کردم، آثار این جانب را می توانید در سایت سامان احتشامی دات کام ملاحظه بفرمائید. در بیش از ۲۰۰ آلبوم موسیقی به عنوان آهنگساز یا تنظیم کننده، ناظر ضبط، صدابردار، نوازنده سازهای پیانو، سازهای کوبه ای، تار و سه تار حضور داشته ام. همکاری خودم را از سن ۱۸ سالگی با سازمان صدا و سیما ادامه داده ام و مصاحبه های فراوان در رسانه های مختلف در قبال پیشبرد فرهنگ موسیقی انجام داده ام. در سن ۲۱ سالگی با همسرم راز ازدواج کردم و به اتفاق هم آموزشگاه موسیقی احتشامی را به جهت پرورش هنرجویان و شرکت آوای باغ مهر را به جهت انتشار آثار موسیقی پایه گذاری کردیم. بیش از ۲۰ نفر از هنرجویانم وارد دانشکده موسیقی شده اند. همچنان با تمام کارهای هنری که انجام می دهم روزی ۱۲ ساعت به تدریس موسیقی مشغولم و برای موسیقی نمی خوابم.
– به نظرم تدریس برای شما خیلی مهم است. آیا شما خود پرورش یافته تدریس هستید؟
حتما یک هنرمند خوب نیاز به راهنمای درست دارد. حتما اگر من دارم در موسیقی کار می کنم به خاطر معلم هایم و راهنمایی های ایشان بوده است و از طریق آنها کار می کنم و معرفی اساتید خیلی در زندگی آدم تأثیر دارد و مدیون معلم هایم هستم
– شما برای هنرجوهایی که دنبال یادگیری پیانو یا هر ساز دیگیری هستند و دنبال آموزشگاه ، فیلم و کتاب آموزشی و … می گردند چه پیشنهادی می کنید ؟ از کجا باید آغاز کنند تا به جایگاه افرادی مثل شما برسند ؟
به همه جا باید مراجعه کنند و تجربه کنند و همیشه دنبال یادگرفتن مطلب باشند و حتما نزد یک استاد فن مدت زیادی را (لااقل ۱۰ سال) هفته ای یک جلسه کلاس موسیقی بروند و اگر استاد کارش را بلد باشد شاگر هم شاگرد باشد یاد می گیرد. حضور در کلاس موسیقی بسیار مهم است و یک هنرمند باید دنبال کاری برود که می تواند خودش انجام دهد نه با پولش.
– وقتی دوست دارید آرامش مطلق بگیرید بیشتر به چه آهنگهای گوش می دهید ؟
موقعی که آرامش می گیرم موسیقی گوش نمی دهم. سعی می کنم که بخوابم.
– آیا نواختن پیانو جالب و لذت بخش است؟
خیلی باحاله
– آقای احتشامی ، کدام یک از آثاری که تابحال شنیده اید برایتان ارزشمند تر و شاخص بوده امکانش هست یکی از آنها را معرفی نمایید؟
کارهای استاد فرامرز پایور کاملا درست است و بحث ندارد. آهنگسازی استاد همایون خرم بی نظیر است. با سه تار بهداد بابایی و ویولن بابک شهرکی به گریه افتاده ام. آهنگ خوب زیاد داریم، استاد پرویز یاحقی هم عجیب بود. دیگران هم که خوبند خیلی می توانم بگم اثر رسوای زمانه با تنظیم بابک شهرکی با صدای علیرضا قربانی که خودم هم پیانواش را زدم را خیلی دوست دارم.
– تعداد زیادی از هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی هستند که متاسفانه فراموش شده اند و یا بهتر است بگوییم مورد غفلت قرار گرفته اند آیا فرد یا افراد خاصی وجود دارند که شما احساس کنید که بی رحمانه مورد بی مهری قرار گرفته و دوست داشته باشید با او کمک کنید ؟
ما هم خودمان نیاز به کمک داریم. ولی اگر برای کسی کاری از دستمان بر بیاید دریغ نمی کنیم.
– از نواختن چه نوع موسیقی گریزانید ؟ آیا سبکی از موسیقی هست که مورد غضب شما باشد ؟
همه آهنگ های دنیا قشنگ است. فقط باید سر جایش شنید یعنی آهنگ گلپری جون تو مهمونی قشنگ است، آهنگ بتهون هم در کنسرت هال قشنگ است. و سبک های جز و بلوز و متال و راک و لایت و هندی و افغانی و … همه را دوست دارم. هر آهنگی را هم بگذارند جلویم می زنم.
یک نوازنده اگر بگوید من این سبکی بلد نیستم ضعفش را نشان می دهد.
– اگر بخواهید قطعه ای را مجدد بعد از سالها بنوازید اولا چه قطعه ای رو انتخاب می کنید و آیا این قطعه برایتان کاملا تازه خواهد بود؟
همیشه موسیقی برایم تازگی دارد و نمی دانم چی می زنم، همانجا براساس حال جمع قطعات را انتخاب می کنم. اگر یک آهنگ را دوبار بزنم، دوبارش هم با هم فرق می کند.
– آیا در آرشیو شخصیتان قطعاتی وجود دارند که با آنها خاطره ای داشته باشید و یا به فرد خاصی تقدیمش کرده باشید و به این دلیل از انتشار آن صرفنظر کرده و دوست داشته باشید برای همیشه در آرشیوتان باقی بماند ؟
اوه، خیلی زیاد
– در سابقه موسیقایی شما ساخت موسیقی فیلم هم به چشم می خورد ، برای چه فیلم هایی (مستند ، تله فیلم و …) موسیقی ساختید و کلا چه اتفاقی افتاد به فکر ساخت موسیقی فیلم افتادید ؟
رستگاری در هشت و بیست دقیقه (سیروس الوند)، این ترانه عاشقانه نیست (رحمان رضایی)، شکاف (رحمان رضایی)، انیمیشن شازده کوچولو (نورالدین زرین کلک)، خط ساغر و … و تله فیلم های مختلف برای صدا و سیما و جشنواره ها. برای مثال مستند گردش و عطش.
فیلم و موسیقی فیلم را دوست دارم و به عنوان بازی در زندگی ام انجام می دهم چون درآمد مکفی ندارد به خاطر اینکه تهیه کننده ها هزینه نمی کنند و موسیقی فیلم در حد بودجه فیلمشان می شود ساخت.
– ساخت موسیقی برای فیلم سخت نیست ؟
ساخت موسیقی فیلم فقط عشق می خواهد و عوامل کاربلد. سخت نیست اعصاب می خواهد و نخوابیدن.
چند ماه پیش در یکی از خبرگزاری ها خبری از شما دیدم که گفته بودید سبک کارهای من ملی است اما هیچ وقت از نگرفتن مجوز برای کنسرتهایم نرنجیدهام ، اما همیشه مجوزها دیر صادر میشود، آنقدر که زمان مناسبی برای تبلیغات نداریم ، واقعا چرا باید به گروه و افرادی که کارهای ملی و فاخری دارند یا مجوز کنسرت داده نمیشه یا بعد از دادن مجوز کنسرت آنها را لغو می کنند و مشکلاتی از این دست ؟
من گفته بودم که مجوز دیر داده می شود نگفتم که مجوز نمی دهند، تا به حال هم مجوز کنسرت های اینجانب لغو نشده و همگی با خوبی و خوشی انجام شده و خاطره خوشی برایم مانده، چون تمام گرفتاری های کنسرت هایم با مدیریت همسرم راز حل شده است. اگر کنسرتی لغو می شود من از آن خبر ندارم.
– آیا دیر به دیر برگزار شدن کنسرت هایتان به همین دلایل است ؟
خیر. ببینید کنسرت اگر اسپانسر نداشته باشد، هیچ سود مالی ای برای برگزار کننده ندارد. من سالی یک دفعه آن هم در تالار وحدت کنسرت می دهم چون تنها سالنی که می شود آبرومند برنامه اجرا کرد و صدای منطقی، البته برای گوش عوام، دارد سالن تالار وحدت است که متاسفانه ظرفیت کمی دارد و نبود سالن بسیار آزار دهنده است. نوازنده اگر لااقل سالی یکدفعه برنامه اجرا نکند دق می کند. برای اینکه برای هنرجویانم یا طرفدارانم برنامه اجرا کنم کنسرت می دهم، همین و بس.
– شما اگر ریاست دفتر موسیقی وزارت ارشاد رو بر عهده داشتید چه رویکرد جدید و متفاوتی برای رفع مشکلات برگزار کنندگان کنسرت اتخاذ می کردید ؟
اصلا اخذ مجوز برای اجرای موسیقی بی کلام را بر می داشتم. هرکسی که بخواهد می تواند سالن کرایه کند و کنسرت اجرا کند. اگر می تواند سالنش را پر کند خودش هنری است. خریدار هنر و هنرمند زیاد است. در مورد اجرای موسیقی با کلام نمی گویم چون باید کلام موسیقی مخالف عرف جامعه نباشد.
– راستی چرا تا کنون گروهی برای خود تشکیل ندادید؟
چرا تشکیل داده ام، شما شاید خبر نداشته باشید. سرپرست ارکستر رودکی، شرقی، احتشامی، برنا بوده ام و در جشنواره های موسیقی فجر شرکت کرده ایم.
– شما با خواننده های مطرحی همچون افتخاری ، مختاباد ، سرلک و … فعالیت کرده اید کدام یک رو برای همراهی در اجرا بیشتر می پسندید ؟
تا چه کاری باشد. هر خواننده ای شخصیت صدایی خودش را دارد. ممکن است در یک کاری از همه شان استفاده کنم، به شرطی که دعوایشان نشود.
– دوست دارم به حضور ساز پیانو در موسیقی ایرانی بپردازیم ، ساز پیانو چه زمانی و به چه شکلی وارد موسیقی ایرانی شد ؟
برای جواب دادن این سوال مقاله ای از یکی از هنرجویانم آقای مانی باستانی پاریزی راجع به پیانو و تاریخچه آن در ایران نوشته اند برایتان ارسال کردم و راجع به این مسئله در این مدت کوتاه نمی شود صحبت کرد.
– شنیدم برای اجرای موسیقی سنتی ایران با پیانو مشکلات اساسی وجود دارد، شما که خود از پیانیست های مطرح هستید آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟
یکی از مشکلات، سختی کوک پیانو می باشد که الان با نرم افزارهایی که وجود دارد و پیانوهای دیجیتالی که وجود دارد مشکلات تا حدی حل شده، ولی حال پیانو آکوستیک چیز دیگری است. و یکی دیگر از مشکلات این است که متد تدریس پیانو ایرانی وجود ندارد. من با کمک هنرجویانم آقایان مانی باستانی پاریزی و سینا سلیم زاده مشغول تنظیم و ضبط ردیف های موسیقی ایران برای پیانو هستیم که به زودی منتشر خواهیم کرد تا مقداری از مشکلات یادگیری هنرجویان برای پیانوی ایرانی حل شود. یک پیانیست باید پیانوی کلاسیک را بداند بعد پیانوی ایرانی، اگر تازه استعدادش را داشته باشد یاد بگیرد.
– چرا امروزه گروه هایی همچون چاووش دیگر تکرار نمی شوند ؟
چند چیز نیاز است که هنرمندان در کنار هم قرار گیرند: ۱- شرایط اقتصادی ۲- آرامش ۳- امنیت شغلی خوب اگر هم نباشد همدیگر را نیم ساعت هم تحمل نمی کنند.
– تمرینات شما به چه شکل است ؟ کلا یک پیانیست چه نوع تمرینات تکنیکی باید دنبال کند تا در نوازندگی پیشرفت محسوسی داشته باشد ؟
باید تمرکز داشت نه اینکه روزی فلان زمان تمرین کرد. یک موقع من روزی ۱۰ ساعت ساز می زنم یک موقع هم یک ماه دست به ساز نمی زنم. بستگی به روح و روان و کار آدم دارد. دست انسان را مغزش فرمان می دهد، سر مردم را که نباید با زیاد نواختن برد.
– توصیه شما برای آهنگسازانی که می خواهند برای پیانو آهنگ بسازند، چیست؟
بروند و پیانو یاد بگیرند.
– در آخر بهتر است درباره مشکل کپی رایت در ایران صحبت کنیم ، آقای احتشامی راه حل شما برای برخورد با این مشکل بسیار جدی چیست ؟
در دفتر کارم به یک خارجی یکی از آثارم را کپی کردم به جهت هدیه، ایشان از من نگرفت. یادگرفتم ازش که دگر کپی نکنم. جان مادرتان کپی نکنید. تنها چیزی که می توانم بگویم. بگذارید ما هم دلگرم شویم برایتان آهنگ های خوشگل بسازیم.
فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما از کشور آمریکا می باشد، دبیرستان در رشته ریاضی و فیزیک درس خوانده است، یک خواهر بنام مریم و یک برادر بنام مجتبی دارد.
میترا حجار چطور بازیگر شد
فعالیت هنری خود را با مجری گری برنامه 10 قسمتی در شبکه جام جم شروع کرد، بعد از آن در سال 1376 اولین تجربه بازیگری خود را با فیلم غریبانه آغاز کرد
شهرت وی از سال 1380 با سریال پلیس جوان شروع شد
از ایرن تا آمریکا
از سالهای قبل به این نتیجه رسیده که اگر قرار است بازیگری را ادامه دهد در ادامه تجربه اندوزی هایش، این بار باید درفضای آکادمیک چیزهای تازه ای یاد بگیرد
وقتی پرس و جو کردم دیدم کالج های آمریکا بهترین جا برای تحصیل است بنابراین رفتم و برای پر کردن همان کمبودهای زندگی شخصی، چند سال ماندم و درس خواندم
بازیگری در فیلم آمریکایی + حاشیه
بیوگرافی میترا حجار
در سال 2009 میترا حجاردر فیلم آمریکایی بنام استلینای آبی بازی کوتاهی داشت البته بدلیل کیفیت پایین آن دیده نشد
خبر بازی حجار در فیلمی آمریکایی در داخل کشور واکنش غیر رسمی مسولان وقت وزارت ارشاد را به همراه داشت و حتی شایعه هایی مبنی بر ممنوع الکار شدن به گوش رسید
دلیل این تصمیم به انتشار عکس های غیرمتعارف حجار باز می گشت این بازیگر اما بعد از حضور در ایران به کارش ادامه داد
بازیگر باید در حال یادگیری تازه ها باشد
در نگاه اول؛ بازیگری هم مانند سایر مشاغل یک حرفه است، یک تخصص هنری است، بازیگر باید مرتب روی قابلیت های بدنی و بیان، روانشناختی شخصیت و تکنیک کارکند
به جر بازیگری به عکاسی علاقه دارد و گاهی نقاشی هم می کشد، او حضور فعالی در موسیقی دارد که می توان به دکمله گویی وی در اجراهای لوریس چکناواریان اشاره کرد
سفیر محیط زیست
میترا حجار به عنوان سفیر محیط زیست بنیاد نیکوکاری کمک (کیش مهر کتایون) فعالیت میکند و او از فعالان و حامیان فوک های خزری در ایران است که برای کمک به شناساندن و حمایت از این حیوان دریایی تلاش فراوانی کرده است
fعد از درخشش در بازی مقابل پیکان، به عنوان بازیکن فیکس خودت را به ترکیب اصلی تحمیل کردی…
تیم ما یک تیم یک دست است، ما در تیم مان بازیکنان بزرگ و مطرح زیادی داریم و در عین حال جوانانی در استقلال وجود دارند که با استعداد و پشتکار زیاد در خدمت تیم هستند. وقتی آقای منصوریان بارها در مصاحبه هایشان تاکید کردند که در استقلال هیچ بازیکنی فیکس نیست، این یک پیام روشن برای بازیکنان جوان تر تیم بود که با انگیزه بالا تلاش کنند تا به ترکیب برسند. هر چند که من معتقدم فرقی ندارد چه کسی بازی کند و چه کسی نیمکت نشین باشد، مهم شادی دل میلیون ها هواداران و سربلندی استقلال بزرگ است بقیه مسائل دیگر اهمیتی ندارند.
با این شرایط گویا کار کردن با منصوریان برای تو لذت بخش است…
هر مربی تفکرات خودش را دارد، من این شانس را داشتم که با مربیان بزرگی در استقلال کار کنم، کار کردن با هر مربی مثل یک ترم دانشگاه است و به نظر من بازیکن باید از هر مربی نکات زیادی را یاد بگیرد و وقتی بازیکنی با سن من شانس این را پیدا می کند که با سه مربی بزرگ کار کند، باید از این شرایط استفاده کند. کار کردن با منصوریان جذاب های خاص خودش را دارد و من هر بار از او و کادرش نکات جدیدی یاد می گیرم.
بحرانی در کار نبود، این حرف ها درباره تیم ما درست نبود. ما بدشانس بودیم و اگر نصف توپ هایمان گل می شد الان با اختلاف صدرنشین بودیم. تیم ما در خلق موقعیت نمره خوبی کسب کرده و مهاجمان ما در هر بازی فرصت های زیادی به دست می آوردند، این همه موقعیت گل شانسی نیست، روی تک تک آنها کار شده و پشت هر برنامه تاکتیکی ما فکر شده است.
بیوگرافی فرشید اسماعیلی
با این شرایط به آینده استقلال خوش بینی؟
خوش بینی وجود ندارد، ما برای یک هدف در استقلال جمع شده ایم و آن قهرمانی است، ممکن است در نهایت به این هدف برسیم یا نرسیم، اما در اینکه هدف ما قهرمانی است تردیدی وجود ندارد. برای تیمی که می خواهد قهرمان شود، همه بازی ها به یک اندازه سخت است، باید همه بازی ها را ببریم. ما استقلالیم باید برنده شویم.
نکته مهم درباره استقلال این فصل این است که هواداران پشت تیم را خالی نکردند…
وقتی در داربی به زمین آمدیم و دیدیم هواداران آنها در استادیوم هستند و جایگاه های ما خالی است، مشخص بود که اتفاقی رخ داده، اما می دانستیم هواداران پشت تیم را خالی نکرده اند، چراکه چند روز قبلش در بازی مقابل ماشین سازی هواداران بیشتری نسبت به داربی آمده بودند. خدا را شکر می کنم که برای این هواداران بازی می کنم، کسانی که فوتبال را می فهمند و متوجه هستند اگر استقلال چند هفته ای جایگاه خوبی در جدول نداشت، این اتفاقی بوده و حالا دوباره با حمایت همان هواداران به مسیر اصلی خودش بازگشته است.
در یکی دو سال اخیر در ترکیب استقلال اعتمادبه نفس زیادی از خودت نشان دادی. این اعتماد به نفس از کجا می آید؟
از 9 سالگی در رده های مختلف تیم های ملی حضور داشتم. از تیم نونهالان تا بازی های آسیایی جوانان در مسابقه های مهمی به میدان رفتم که تماشاگران زیادی داشته است. اینها در نوع بازی من و اعتمادبه نفسم تأثیر گذاشته است. از طرفی صحبت های مربیان هم می تواند به بازیکن کمک کند. زمانی که به استقلال آمدم دنبال نیمکت نشستن نبودم. البته نشستن روی نیمکت استقلال افتخار است، اما طبق برنامه ریزی و صحبت های مربیان و خانواده ام دنبال نشستن روی نیمکت نبودم. کاری نداشتم چه بازیکنی در پست من بازی می کند و هدفم این بود که فیکس استقلال شوم.
بازیکنان زیادی به استقلال آمدند و نهایت مقطعی موفق بوده و از این تیم جدا شدند، اما طوری برای استقلال بازی می کنی که گویا سال هاست پیراهن این تیم را برتن داری.
مربیان نقش پررنگی در موفقیت بازیکن دارند و اعتمادبه نفس زیادی می دهند. بازیکنان بزرگی چون سیدمهدی رحمتی، خسرو حیدری، وحید طالب لو، حنیف عمران زاده و … خیلی با من حرف می زدند تا انگیزه ام بیشتر شود.
قتل سعید کریمیانمدیر شبکه جم تی وی ( gem tv ) از شبکه های ماهواره های پارسی زبان با بازتاب های گسترده ای همراه شد. سعید کریمیان مدیر شبکه جم با رگبار مسلسل به قتل رسید.سعید کریمیان
خودروی حامل دو تبعه ایرانی، (شنبه) در منطقه ساری یر استانبول مورد حمله مسلحانه افراد نقاب دار قرار گرفت که در نتیجه این حمله سرنشینان این خودرو کشته شدند.
یکی از این افراد به اسم (س.ک) در محل حادثه کشته شد و دیگری در بیمارستان جان خود را از دست داد.
این حادثه در خیابان آیازاغای منطقه ساری یر استانبول رخ داد. مهاجمان نقاب دار این حمله نیز با خودروی خود از محل حادثه متواری شدند.
مهاجمان، خودروی خود را در منطقه کمربورغاز استانبول آتش زدند.
پلیس ترکیه تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده است. سعید کریمیان کیست؟
با جستجویی در زندگی فرد ایرانی مضروب در استانبول در می یابیم که سعید کریمیان همه کاره شبکه جم سابقه عضویت در گروهک منافقین را دارد. پدر سعید کریمیان از اعضای منافقین بود و اواخر جنگ تحمیلی همه اعضای خانواده اش را به صورت مخفیانه به پادگان اشرف برد تا همگی لباس نفاق بپوشند و در برابر مردم بی دفاع کشورشان سلاح به دست بگیرند و یاور صدام شوند.
سعید کریمیان متولد 1348، در شهر مرزی قائن به دنیا آمد. وی تا آغاز جنگ بین ایران و عراق تحصیلاتش را تا دیپلم در همان شهر گذراند. از آن جایی که پدر وی یکی از اعضای گروهک منافقین بود در اواخر جنگ و نزدیک عملیات مرصاد به همراه خانواده اش به پادگان اشرف انتقال یافتند.
وی بعد از کشته شدن پدرش در عملیات مرصاد به همراه مادرش ، در سال 1375 با حمایت ها و پشتیبانی عموی درباری خود به سوئیس منتقل شد و در آن جا پناهنده گردید. وی که در پادگان اشرف آشنایی اجمالی با زبان های خارجه پیدا کرده بود در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل خود ادامه داد.علیرضا کریمیان عموی سعید که همسر خود را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد.
بیوگرافی سعید کریمیان
سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول به تحصیل بود اما از آن جایی که با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بی مهری عموی خود مواجه گردید و از طرفی نتوانست هزینه های سنگین زندگی و شهریه دانشگاه را تأمین کند. وی سرانجام مجبور به ترک تحصیل شد و در سال 1377 سراغ برادرش هادی کریمیان که در لس آنجلس زندگی می کرد رفت.
هادی کریمیان که در رادیو صدای ایران (اولین رادیوی 24 ساعته فارسی زبان که به منظور مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در آمریکا تأسیس شد) فعالیت داشت، به برادرش پیشنهاد کار داد. شبکه تلویزیونی جم( GEM TV) اولین شبکه گروه جم است که در سال 2007 پخش خود را از لندن آغاز نمود.
گروه رسانه و سرگرمی عمومی به انگلیسی General Entertainment and Media Group» متعلق به سعید کریمیان دفاتری در شهرهای دبی، لندن، آنتالیا، کوالالامپور و لس آنجلس دارد. جم گروپ در حال حاضر52 شبکه دارد.
تولد : ۱۳۲۸ در شیراز
پیشه : بازیگر
سالهای فعالیت : ۱۳۴۶-تاکنون
مدرک تحصیلی : فارغالتحصیل رشته بازیگری و کارگردانی
حبیب دهقان نسب فارغالتحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است در سال ۱۳۴۶ فعالیتهای هنری خود را آغاز کرد.
حبیب دهقان نسب متولد ۱۳۲۸ در شیراز میباشد. وی بخاطر عشق به بازیگری تحصیلات خود را در همین رشته انتخاب کرد، او فارغالتحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است در سال ۱۳۴۶ فعالیتهای هنری خود را آغاز کرد.
در نمایشهای رادیو شیراز از سال۱۳۴۶ تا ۱۳۵۲ و هچنین نمایشهای تئاتر را تجربه کرد.
اولین حضور او در سینما فیلم شرایط عینی (۱۳۶۶) بود. اما در تلویزیون با سریال در پناه تو چهره شد، فیلم سفر به چزابه و نسل سوخته مورد توجه منتقدین سینما قرار گرفت.
اگر مایل باشید بفرمایید که چرا با وجود این که دانش آموخته رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر هستید، کارگردانی را ادامه ندادید؟
قبل از ورودم به دانشکده در شیراز بازی و کارگردانی می کردم. بعد از فارغ التحصیلی در اداره فرهنگ و هنر آن زمان استخدام شدم و باز هم در شیراز کار می کردم. در سال 1366برای گسترده شدن فعالیتم به تهران کوچ کردم و تصمیم گرفتم بازیگری را ادامه دهم چون به بازیگری بیشتر از کارگردانی علاقه دارم.
مردم شما را با چه نقش هایی می شناسند؟
با نقش های مختلفی می شناسند. بعضی از آثار هنوز در ذهن تماشاگر مانده است مانند عموی سریال«درپناه تو» در ذهن ها مانده و برای مردم جذاب است. اکنون هم مردم از آن سریال یاد می کنند. نقشم در سریال «خواب و بیدار» یا فیلم «سگ کشی» بهرام بیضایی هم در ذهن مردم ماندگار شده است.
فکر میکنم علاقه زیادی به ایفای نقش پلیس دارید، چون در سریال«جاده قدیم »هم ، نقش پلیس را بازی کردهاید؟
بله، در آن سریال هم نقش یک پلیس را بازی میکنم. البته نقشی که در جاده قدیم دارم هم با دیگر نقشهایم فرق دارد و سعی کردهام یک پلیس متفاوت را برای مخاطبان به تصویر بکشم. ضمن اینکه معتقدم بازیگر باید این هنر را داشته باشد تا بتواند نقشهای هر چند تکراری را متفاوت بازی کند. اگر بازیگر این هنر را نداشته باشد، پس چه فرقی با یک فرد عادی دارد؟
خوشبختانه تا امروز هم بیشتر نقشههایم با استقبال مناسبی از سوی مخاطبان روبهرو شده و مردم مرا در آن نقشها پذیرفتهاند و هیچ وقت از انتخابهای خود نادم و پشیمان نشده ام.
بیوگرافی حبیب دهقان نسب
آیا بعد از چهل سال و اندی فعالیت در عرصه هنر، کوتاهی و بلندی نقش برایتان اهمیت دارد؟
وقتی من به کارگردانی اعتماد داشته باشم نقش کوتاه هم در کارش بازی میکنم. کوتاهی یا بلندی نقش برایم اهمیت ندارد، بلکه نقش باید تاثیرگذار بوده و باری به هر جهت نباشد.
اگر پیشنهاد بازی نداشته باشید وقت خود را چگونه می گذرانید؟
فیلم می بینم، روزنامه و کتاب مطالعه می کنم و سری به مطبوعات می زنم. یعنی کارهایی را انجام می دهم که علاوه بر جنبه تفنن و سرگرمی به کارم ارتباط داشته باشد.
بهترین تصمیم حرفه ای تان تا این جای کار چه بوده است؟
هر کاری که انجام داده ام در جایگاه خودش مهم بود، مثلاً همکاری با بهرام بیضایی، داوود میرباقری، مهدی فخیم زاده و مرحوم رسول ملاقلی پور جزو نقاط عطف کارنامه کاری ام بود، طبیعی است که همکاری با این کارگردان ها برایم اهمیت داشت و هر زمان به من پیشنهاد دادند با کمال میل پذیرفتم.
ابراهیم یزدیدر ۲ مهرماه ۱۳۱۰ در یک خانواده مذهبی در قزوین به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۶ به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کرد .
ابراهیم یزدی تحصیلات خود را در سال ۱۳۳۲ در رشته داروسازی دانشگاه تهران به پایان رساند .
در سال ۱۹۶۱ به آمریکا رفت و برای مدت طولانی به همراه همسر و فرزندانش در شهر هوستون ایالت تگزاس زندگی کرد .
او دارای ۴ فرزند دختر و ۲ فرزند پسر می باشد. وی در مدت اقامتش در آمریکا محقق علمی دانشکده پزشکی بیلور در تگزاس بود .
او هنگام تحصیل در رشته داروسازی با بخش آسیب شناسی و فارماکولوژی دانشگاه بیلور همکاری می کرد. همچنین تحقیقاتی در مورد سرطان کرد و مقالات پژوهشی مهمی در این زمینه در نشریات تخصصی پزشکی به چاپ رساند .
او موسس اولین مسجد شهر هوستون بود و عضو هسته مرکزی بیشتر تشکل های دانشجویی مسلمان در آمریکا بود .
ابراهیم یزدی کلاس های قرآن هفتگی در منزل خود برگزار می کرد و جزوات و کتاب های اسلامی زیادی منتشر کرده است .
ابراهیم یزدی فعال سیاسی ایرانی و دبیرکل نهضت آزادی ایران بود.او در دوران اقامت سید روح الله خمینی (ره) در نوفل لوشاتو فرانسه از مشاوران او بود و پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران به همراه روح الله خمینی به ایران بازگشت .
در بهمن ۱۳۵۷ ابراهیم یزدی به دستور روح الله خمینی به عضویت نهادی مخفی به نام شورای انقلاب اسلامی ایران درآمد .
خلخالی ادعا میکند : ابراهیم یزدی بازپرس دادگاه انقلاب در زمان محاکمهٔ ژنرال های ارتش شاهنشاهی ایران بود و با آغاز به کار دولت موقت انقلاب به سمت معاون نخست وزیر در امور انقلاب برگزیده شد .
وی برای مدتی به عنوان سرپرست موسسه کیهان منصوب شد و پس از استعفای کریم سنجابی از وزارت امور خارجه ایران به عنوان وزیر امور خارجه دولت موقت انقلاب معرفی شد .
بیوگرافی ابراهیم یزدی
در دوران وزارت او ایران از پیمان سنتو خارج شد و سپس به جنبش غیرمتعهدها پیوست .
در فاصله کوتاهی پس از آغاز بحران گروگان گیری در سفارت آمریکا دولت موقت به نخست وزیری مهدی بازرگان در اعتراض به ناتوانی دولت و کنترل گروه های خودسر استعفا داد .
وی سپس در سال ۱۳۵۸ خورشیدی نماینده مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی شد .
اما پس از آن صلاحیت اش برای نامزدی در انتخابات دوره های بعدی مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان قانون اساسی ظاهرا با استناد به اظهارات سید روح الله خمینی علیه نهضت آزادی رد شد .
تاریخ درگذشت ابراهیم یزدی۶ شهریور ۱۳۹۶ می باشد و مراسم ختم ایشان در روز پنج شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۶ در حسینیه ارشاد برگزار شد.
زهرا رهنوردسال ۱۳۲۴ در خانواده ای مذهبی- نظامی و در تهران متولد شد. برخی منابع وی را متولد ۱۳۲۹-۳۰ در دو شهر تهران و بروجرد اعلام کرده اند. اصلیت پدر وی بروجردی است، اما آنچه که روشن است، در دانشگاه جنگ تهران آن زمان مشغول به کار بوده و سمت استادی داشته است. این زمان مقارن با به دنیا آمدن زهرا رهنورد است. وی درباره پدرش می گوید: “شغل پدرم که یک نظامى معترض و ناسازگار با رژیم بود نیز سبب شد تا حضور در جادههاى صعب و گردنه هاى هولناک و شهرهاى مختلف، مرا آماده یک زندگى پر فراز و نشیب کند.” مادرش خانه دار بود و طبع شعری نیز داشت. او از سوی خانواده مادر سادات است و از اقوام نزدیک نواب صفوی محسوب می شود. خانواده مادری رهنورد خانواده ای مذهبی بودند به طوری غیر از مادر، خاله اش نیز با معنای تمامی مفاتیح جنان آشنا بود.
رشد در خانواده ای تحصیل کرده
او اما معلم دوران کودکی خود را مادربزرگش می داند که هم وی را با اصول دین آشنا کرده و هم اشعار سعدی را برایش زمزمه می کرده است. او در این باره می گوید: “شخصیت من تحت تأثیر سه زن، ابتدا مادربزرگ استثنایى ام، مادر و خاله ام ساخته شد. “مادربزرگ” به سه زبان سخن مى گفت و من مخاطب بودم و باید مفهوم را درمى یافتم. زبان قرآن و روایات، زبان حافظ و سعدى و مولوى و زبان ضربالمثل. “مادر” مهربانم که با شجاعت، سلحشورى، آزادى خواهى و فداکارى بخش دیگرى از شخصیت مرا ساخت. خاله که مظهر دانش بود، او تحصیلکرده و فرانسه دان بود. دبیر ادبیات فارسى و فرانسه و از همه مهم تر او مادر نخستین استاد من اکبر امیرنظام (شاگرد استاد کمال الملک) بود. امیرنظام خط، مینیاتور، نقاشى آبرنگ، رنگ روغن و بخشش و بزرگى را خوب مى دانست.”
پدرش مدتی بعد به دلیل برخورد فیزیکی با یک نظامی آمریکایی از کار برکنار می شود و به کارهای دیگر روی می آورد. آنچنان که خود گفته از هوش خوبی برخوردار بوده و اساتید خوبی داشته است. مادر وی در باره دوران خردسالی دخترش زهرا می گوید: “قبل از مدرسه وقتى که ۳ یا ۴ سال داشت به نوشتن علاقه مند بود. هر گاه من را مى دید که کارى انجام نمى دهم اصرار پشت اصرار که “آلابیشتار” کنیم. منظورش از “آلابیشتار” نوشتن بود. یعنى حالا بیا نوشتن را تمرین کنیم. شکل حروف را قبل از مدرسه رفتن مى شناخت و تمرین مى کرد. عکس و تصویر کتاب ها را آنچنان مى نگریست که گویا مى تواند منظور آن نوشته ها را بخواند و بفهمد.”
وی در دوران دبیرستان به دلیل خواست پدر رشته علوم تجربی را خواند و سال ۴۲ از دبیرستان آزرم دیپلم طبیعی آن روز را دریافت کرد. وی درباره آنچه که در خانه یاد گرفته است، می گوید: “در نظام تربیتى خانواده که به نحوى مساوات بین فرزندان رعایت مى شد و البته عواطف شدیدترى نسبت به دختران اهدا مى شد آموختم عدالت طلب، علم جو و ستاینده هنر باشم.”
پرواز در عالم هنر و سیاست
چندی بعد از اخذ دیپلم به دانشگاه تربیت معلم آن دوران می رود و دو سال بعد مدرک خود را از این دانشگاه اخذ می کند. به علت علاقه و تبحری که در کارهای هنری از جمله نقاشی و مجسمه سازی داشت، به تحصیل در رشته مجسمه سازی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران روی می آورد. چهار سال بعد یعنی در سال ۴۸ زمانی که وی فارغ التحصیلی اش را جشن می گرفت، در یکی از نمایشگاه نقاشی که خود ترتیب داده بود، با میر حسین که فوق لیسانس مهندسی معماری بود آشنا شد.
موضوع آن بود که وی هرچند چون میرحسین موسوی مخالف رژیم شاه بود، اما افکار دیگری در سر داشت و به گونه ای آزادانه برخورد می کرد؛ “رژیم شاه جوانها را می کشت. اختناق شدیدی بود به گونه ای که همه فکر می کردند اطرافیانش ساواکی هستند. تمام فکر و ذکرم این بود که رژیم شاه را براندازیم و رژیم خوبی بیاوریم که آزادیخواه باشد. حالا چه رژیمی باشد اصلا مهم نبود. در هر تظاهراتی هم شرکت می کردیم. هم مارکسیت ها، هم ملی ها و هم مسلمان ها. خود من دریک فاصله کاملا بی اعتقاد بودم. نه دین سنتی مادر و ماد بزرگم را قبول داشتم و نه هیچ چیز دیگر.” به هرحال آنچنان که مشخص است، او شرایط مهندس مسلمان آن روز را می پذیرد. بعد از چند روز میرحسین به خواستگاری وی آمد و او نیز قبول کرد. از آن پس حجاب جزئی از زندگی وی می شود.
تغییر روند زندگی پس از ازدواج
زهرا رهنورد پس از آن یکی از میهمانان ثابت نشست هایی بود که در شرکت سمرقند برگزار می شد. شرکت سمرقند شرکتی بود که میرحسین و دوستانش آن را تاسیس کرده بودند و هدف نشست های آنها، اقدامات سیاسی و ابراز نظرات مخالف علیه رژیم شاه بود. عبدالعلی بازرگان، حسن آلادپوش، محبوبه متحدین از جمله موسسین نشست های شرکت سمرقند بودند. از سال ۴۹ با آغاز سلسله سخنرانی های دکتر شریعتی در مسجد ارشاد و مطهری در مرکز توحید(ساختمانی که طراحش میرحسین موسوی است و چه پیش و چه پس از انقلاب مرکز تجمع اپوزیسیون محسوب می شود.) وی و شوهرش میرحسین تبدیل به شاگردان و از جمله حاضرین همیشگی در این سخنرانی ها می شوند. اما هیچ گاه به گروه و دسته جات سیاسی نمی پیوندند.
آنچنان که می گوید: “در دانشگاه که سرشار از شور و مبارزه بود، سه دسته بودند؛ مذهبی ها، ملی گراها، کمونیست ها. ولی من جزو هیچ کدام از آنها نبودم.” خاطره محبوبه متحدین و حسن آلادپوش که از اوج مسلمانی به افراط در کمونیست افتاده بودند، سبب شد که آنها همیشه مجاهدین خلق را با دیده شک بنگرند. وی درباره خود می گوید: “دوران دانشجویى که همزمان با تأهل و مادر شدن من بود، با حمایت خانواده کامل و کامل تر مى شدم. بعد از برگزارى نمایشگاههاى متعدد از نقاشى هایم با مطبوعات و حسینیه ارشاد آشنا شدم و در پرتو شخصیتهاى بزرگى چون استاد مطهرى، شریعتى قدم به قدم پیش مى رفتم که حسینیه ارشاد تعطیل شد و من احساس کردم با آن اطلاعاتم نمىتوانم همه محتواى ذهنم را بیان کنم. پس خواندم و خواندم و خواندم.”
در همان دوران وی دوره کاشناسی ارشد پژوهش های هنر را آغاز کرد و توانست در سال ۵۰-۵۱ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شود. از این زمان به بعد بیشتر در فعالیت های اجتماعی و دانشگاهی، همسرش را همراهی و در اعتراضات آن روزگار نیز شرکت می کرد.
مهاجرت به آمریکا
با دستگیری دکتر شریعتی در مهرماه ۵۲، عملا فعالیت وی رو به کاهش گذاشت. با افزایش سخت گیری ها بر فعالین سیاسی وی به همراه دو فرزندش در سال ۵۵ به آمریکا مهاجرت کرد. او در آنجا به عضویت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمد و علیه رژیم پهلوی دست به فعالیت زد.
پس از انقلاب
چیزی به پیروزی انقلاب ۵۷ نمانده بود که رهنورد به ایران بازگشت. از آن پس در کنار همسرش قرار گرفت و سعی کرد در امور اجتماعی فعال باشد. از سال ۵۷ تا ۵۹، جامعه زنان جمهوری اسلامی و زنان مسلمان را پی ریزی کرد. سپس در اطلاعات بانوان که تغییر نام داده و عنوان “راه زینب” را برای خود برگزیده بود، به عنوان اولین سردبیر مشغول به کار شد که تا سال ۶۷ این فعالیت فرهنگی ارتباط داشت. با نخست وزیری میرحسین موسوی فعالیت های وی کاهش یافت؛ “شغل نخست وزیری مسئولیت بزرگی است. همسرم مجبور بود به دلیل شغلش مدام دور از خانه باشد، پس تصمیم گرفتم به سه فرزندم رسیدگی کنم، کارهای هنری ام را ادامه دهم و کتاب بنویسم.”
در همین دوره وی تحقیقات گسترده ای در زمینه زیباشناسی در اسلام، فلسفه هنر در اسلام و رمزگشایی از آیات شعرگونه قرآن انجام می دهد. پس از آن که دانشگاه ها دوباره باز می شوند و فرزندانش بزرگ تر، وی به دانشگاه باز می گردد. در همان دوران به عنوان عضو کمیته تالیف و تدوین کتب درسی رشته هنر در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به کار گرفته می شود. او سپس فوق لیسانس و دکترای علوم سیاسی خود را از دانشگاه آزاد اسلامی دریافت می کند و به کار تدریس در دانشگاه های آزاد تهران، تهران و الزهرا ادامه می دهد.
حضور در کمپین اصلاح طلبان
رهنورد در سال ۷۵ به جبهه اصلاح طلبان می پیوندد و در کنار سید محمد خاتمی قرار می گیرد. با پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۷۶ وی به عنوان مشاور سیاسی رئیس جمهوری برگزیده می شود. یک سال بعد به عنوان رئیس دانشگاه الزهرا منصوب می شود، سمتی که تا سال ۸۵ در آن مشغول به کار بود. همزمان رئیس گروه هنر سازمان مطالعه و تدوین سمت، وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شد و اجرای طرح ملی نگارش تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی را نیز برعهده گرفت. او به دلیل شغل مهمش مسئول و مشاور طرح های بسیاری بوده است.
با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، چون دیگر اصلاح طلبان، کار بر زهرا رهنورد سخت شد. هرچند که وی در زمانه تودیع اش با بیان اینکه نه برکنار شده و نه استعفا داده، گفته بود: “با تغییر دولت، من خود خواهان برکناری از این سمت شدم و مسئولیت را با سربلندی به یک سربلند دیگر تحویل دادم، دکتر مباشری نیز یک فرد گرانقدری برای دانشگاه است. دولت جدید نیز حق تغییر ریاست دانشگاه و جایگزینی نیروی خود را دارد.” محافل خبری نظر دیگری داشتند؛ درست بعد از انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهوری، رهنورد، شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل را به دانشگاه الزهرا دعوت کرد، اقدامی که از دید دولت پنهان نماند و مورد انتقاد صریح جناح راست قرار گرفت. از آن پس وی به دانشگاه تهران رفت و در دانشکده هنرهای زیبای آن دانشگاه مشغول به تدریس شد.
همسر زهرا رهنورد میرحسین موسوی است. او آخرین نخست وزیر ایران و نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری ایران است. رهنورد درباره میرحسین موسوی می گوید: “همسرم در تمام مراحل زندگی چه زمانی که جوان بودم و تحصیل می کردم و چه حالا که تحصیلاتم تمام شده و سالها از آن زمان می گذرد و تدریس می کنم و به امور معنوی مشغولم، همراه همیشگی ام بوده و هست. هرچند که ایشان هم در طی این سالها مشغله فراوان داشته است، اما همیشه مورد لطف و محبت ایشان بوده ام. ما خانواده ای اهل هنر هستیم و دخترانم هم به امور هنری علاقه دارند.
همسرم هم همین طور، ایشان هم هنر را بیش از من می شناسند و هر از گاهی هم نمایشگاههایی برپا می کنند. در تمام طول این سالها در کارهایم از ایشان ایده های بسیاری گرفته ام و تمام آنچه را که امروز از آن به نام موفقیت یاد می کنم مدیون ایشان و همراهی هایشان هستم. امیدوارم در طول این زندگی پرفراز و نشیب، من هم همراه خوبی برای ایشان بوده باشم. برای ایشان و خانواده مهربانم آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم.” حاصل ازدواجش سه فرزند دختر است. وی مادربزرگ نیز هست. به زبان انگلیسی مسلط است و از مطالعه و دیدن کارهای هنری لذت می برد.
زهرا رهنورد، هنر را والاترین عنصر در هستی عنوان می کند و سریع ترین و کوتاهترین راه رسیدن به معبود. آنچنان که می گوید هنر را پرستش می کند چرا که او را به بهترین انتخاب رسانده است، انتخابی که در آزادترین محیط شکل گرفته است. از نظر اندیشه سیاسی اصلاح طلب محسوب می شود. فمینیست نیست اما حامی حقوق زنان است و از تلاشگرانی است که سعی دارد برای جامعه زنان حقوقی برابر کسب کند، گرچه با آزادی حجاب و مختلط بودن کلاس های مدارس مخالف است. وی کتاب ها و مقالات بسیاری در تایید و لزوم حجاب نوشته است. رهنورد اعتقاد دارد هرچند جمهوری اسلامی شعارهای خوبی در حمایت از زنان داده، اما عملا آنها را اجرا نکرده است.
موفقیت های علمی-پژوهشی
رهنورد در خرداد سال ۸۷ عنوان نخستین زنی که توانسته در طول تاریخ دانشکده هنر دانشگاه تهران به مقام استادی (فول پروفسور) این دانشگاه دست یافته را کسب کرد. کسب عنوان رئیس نمونه دانشگاه در بین روسای دانشگاههای کشور، انتخاب به عنوان خادم القران از طرف موسسه امام رضا و سازمان اوقاف، انتخاب به عنوان مدیر نمونه گروه پژوهشی هنر از سوی سازمان ثبت در سال ۸۳، دریافت جایزه بینالمللی خوارزمی، عضویت در هیات امنای بنیاد ملی نخبگان، درج زندگی نامه دکتر رهنورد در کتاب اساتید برجسته دانشگاه قرن ۲۱، برگزیده شدن به عنوان مفاخر فرهنگی و تالیف کتاب هنر معاصر ایران در جهان اسلام و ارسال آن به کتابخانههای۷۷ کشور جهان، انتخاب وی به عنوان یکی از ۲۰۰۰ استاد برتر جهان در سال ۲۰۰۵ از جمله موفقیتهای علمی وفرهنگی زهرا رهنورد بوده است.
رهنورد همچنین در سال ۸۵ دو یادمان از آثار هنری خود با نامهای درخت پرنده و ماه و پرنده را به دانشگاه الزهرا اهدا کرد. مجسمه مادر در میدان محسنی از کارهای معروف رهنورد محسوب می شود. از وی تا کنون بیش از ۳۰ جلد کتاب در زمینه های قرآنی، اسلامی، سیاسی و فرهنگی-هنری انتشار یافته که برخی به زبان های انگلیسی، عربی، اردو، آلمانی وایتالیایی ترجمه شده اند. وی همچنین تاکنون بیش از ۱۰ مورد مقاله به کنفرانس های داخلی و بین المللی ارائه کرده است. رهنورد بیش از ۱۰ نمایشگاه از آثار هنری اش را در گالری های داخلی و خارجی برگزار کرده است.
تحصیلات
دانشگاه آزاد اسلامی در نامهای رسماً اعلام کرد آزمون دکتری سال ۱۳۶۴ در این دانشگاه منوط به دارا بودن مدرک کارشناسی ارشد نبوده و زهرا رهنورد بدون داشتن مدرک فوق لیسانس و طبق ضوابط این دانشگاه در دوره دکترا پذیرفته شده. البته بهدنبال تغییر مقررات در سال ۱۳۶۹، آن دسته از دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی که فاقد مدرک تحصیلی پایه بودهاند، ملزم به گذراندن مقاطع قبلی و دریافت مدرک فارغالتحصیلی میشوند. زهرا رهنورد نیز در سال ۱۳۶۹ در دوره کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی شرکت کرده و در سال ۱۳۷۲ مدرک کارشناسی ارشد را در این رشته دریافت کرد.
اداره کل روابط عمومی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در آستانه دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران در اطلاعیهای اعلام کرد: «در پاسخ به خبر منعکس شده در خبرگزاری ایلنا به نقل از جعفر توفیقی وزیر سابق علوم، تحقیقات و فناوری با عنوان “وزارت علوم دولت نهم مدارک دکتر رهنورد را تایید کرده بود”، اعلام میکند: هیچگونه مدرکی دال بر تایید مدرک دکتری زهرا رهنورد در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری موجود نمیباشد.» «وزیر وقت علوم پاسخ دهند چرا در زمانی که پرونده خانم زهرا رهنورد جهت ارتقای علمی در هیات ممیزی وزارت مطرح شده، موارد مربوط به همزمانی تحصیل در سه رشته و در دو مقطع تحصیلی اصلا مورد توجه قرار نگرفته است.»
زهرا رهنورد در مصاحبه با روزنامه جام جم گفت: «ظاهرا جرم من این بوده که از مجاری قانونی موفق به کسب دو فوق لیسانس شدهام. گویا هنرمند و روشنفکر بودن همزمان برای زن ایرانی جرم است.» و ادامه داده: «تمام مدارک قانونی که بر اخذ مدارک بنده به صورت کاملا قانونی دلالت دارند موجود هستند و باید از خود وزارت علوم پرسیده شود که چرا در حالی که در سال ۸۶ به بنده فول پروفسوری اعطا شده چنین مباحثی در آستانه انتخابات مطرح میشود؟» او در ادامه این مصاحبه گفت: «قرار است دانشگاه (دانشگاه آزاد) پس از برگزاری انتخابات مدارک دقیق دوران تحصیل بنده را منتشر و تائید کند.»
سروش صحت متولد سال 1344 در اصفهان میباشد، سروش صحت بازیگر ، نویسنده ، کارگردانو طنز پرداز سینما و تلویزیون میباشد.
همسر وی سارا سالار نویسند رمان احتمالاً گم شده ام و برنده جایزه هوشنگ گلشیری است.این زوج هنرمند یک پسر به نام سورنا دارند.
سروش صحت فوق لیسانس آلودگی شیمیایی دریا از دانشگاه آزاد است. با مجموعه جنگ 77 مهران مدیری در سال 1377 پا به عرصه هنر گذاشت و به شهرت رسید و همزمان در همان برنامه نویسندگی را در کنار بازیگری تجربه کرد.
بازی در سینما را در سال 1378 با فیلم «شراره» به کارگردانی سیامک شایقی آغاز کرد.
سروش صحت تا کنون نویسندگی و کارگردانی سریال های زیادی را به عهده داشته است. سریال پژمان و ساختمان پزشکان از جمله موفق ترین سریال هایی است که سروش صحت کارگردانی آنها را به عهده داشته است.
نازنین کریمی متولد 19 مرداد 1360 در تهران، بازیگر است
فارغ التحصیل لیسانس بازیگری با گرایش تئاتر و فوق لیسانس بازیگری تئاتر می باشد، فرزدن دوم یک خانواده 5 نفری است، می گویند یک مرداد ماهی خوش قلب و مهربان می باشد کودکی
از کودکی عاشق بازیگری بوده و می دانسته که می خواهد بازیگر بشود
شروع فعالیت
بازیگری را با تئاتر شروع کرد و سپس وارد سینما و تلویزیون شد
اولین کار تلویزیونی او تله فیلم یک، دو، سه به کارگردانی محمد خراط زاده بود. کریمی پس از آن در تله فیلم آبی مه آلود و وقت خوب ماندن و فیلم های سینمایی قصه های زندگی، دختران حوا، دختر شاه پریون به ایفای نقش پرداخت
بیشتر فعالیت او در سریال های تلویزیونی می باشد
ازدواج
او فعلا مجرد است، در 13 فروردین 95 بعنوان دروغ سیزد گفت که امسال ازدواج خواهد کرد
فعالیت خیرخواهانه
مجموعه فیلمنامه خوانی های «فیلم هایی که دوست داشتیم» فیلمنامه خوانی فیلم های ماندگار سینمای ایران به نفع بانوان کم بضاعت سینما و تئاتر، زیر نظر فرشته طائرپور، رسول صدرعاملی و مجید مظفری + نازنین کریمی به عنوان مجری طرح چندین بار برگزار شده است. پدر و مادر
مادر و پدرم برای من ویژه هستند ما بعد از خدا هیچ چیز با عزتی مثل پدر و مادر نداریم، مادر من یک انسان مقدس است که هرکجا گیر کنم فقط اسم او را می آورم
نازنین کریمی نسبتی با نیکی کریمی ندارد.
بیوگرافی نازنین کریمی
تئاتر
نازنین کریمی بر خلاف بازی در تلویزیون و سینما در تئاتر بسیار فعال است
اصالت هنر با ارزش تر از شهرت
من هیچ کاری را بعنوان سکوی پرتاب نمی بینم، وظیفه من این است که در هر کاری، خوب بازی کنم و از عهده نقش برای من اصالت هنری، با ارزش تر از شهرت است.