با این پازل 3تایی جوایز واقعی را به خانه ی خود بیاورید!
(این بازی شرطی نیست)
لطفا قسمت”توضیحات بیشتر” را از داخل برنامه مطالعه کنید.
1.اشیا را مطابقت دهید
2.قارچ جمع کنید
3.پول جمع کنید
خسرو شکیبایی در 7 فروردین 1323 در تهران متولد و در 28 تیر 1387 دار فانی را وداع گفت. در شناسنامه نامش خسرو است ولی خانواده و نزدیکان او را محمود صدا می کردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او 14 ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت.
او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفه هایی چون خیاطی و کانال سازی و آسانسورسازی کار می کرد. او تحصیلاتش را در رشتهٔ بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان برد.
در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملا حرفه ای بازیگر تئاتر شد. و فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد، 5 سال بعد یعنی در سال 1347 وارد حرفهٔ دوبلوری شد.
بازی در نقش حمید هامون در فیلم هامون ساختهٔ داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقش هایی است که ایفا کرده است. او برای بازیش در فیلم هامون از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
خسرو شکیبایی از سال 1368 به بعد، دیگر نتوانست از جلد حمید هامون بیرون بیاید و حمید هامون را در انواع اقسام لباس ها و تیپ های مختلف تکرار کرد. اما توانایی های انکار ناپذیرش را در چند فیلم به معرض نمایش گذاشت:بازی تاثیرگذار او در دو فضای کاملاً متفاوت در فیلم کیمیا و کاغذ بی خط.
او برای بازی در فیلم کیمیا احمد رضا درویش 1373 بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت.
از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزه اش را از ششمین جشن ماهنامه دنیای تصویر برای بازی در فیلم کاغذ بی خط دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به 22 سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (1383) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزت الله انتظامی ایفای نقش کرد.
در 9 تیرماه 1387 در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
شکیبایی در سال 1354، یعنی یک سال بعد از اولین حضور خود در فیلم کوتاه «کتیبه»، به دعوت محمدرضا اصلانی در سریال سمک عیار ایفای نقش کرد و پس از آن در سریال هایی چون لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم.
او در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش سید حسن مدرس بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد. تا کارهای به یاد ماندنی ای همچون روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، تفنگ سر پر و در کنار هم.
شکیبایی در چند فیلم تلویزیونی هم به ایفای نقش پرداخت. فیلم آخرین نقش آفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالم زاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانه ای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
1361 خط قرمز
1362 دادشاه
1363 صاعقه
1364 دزد و نویسنده
1365 رابطه
1366 شکار
ترن
1367 دستمزد
1368 عبور از غبار
هامون
1369 جستجو در جزیره
ابلیس
1371 بانو
1371 یک بار برای همیشه
سارا داریوش مهرجویی
پرواز را به خاطر بسپار
1372 بلوف
1373 کیمیا
پری
درد مشترک
1374 خواهران غریب
عاشقانه
سایه به سایه
1375 سرزمین خورشید
1376 زندگی
روانی
1378 میکس
عشق شیشه ای
دختردایی گمشده
1379 دختری به نام تندر
1381 مزاحم
لژیون
کاغذ بی خط
1382 صبحانه ای برای دو نفر
1383 حکم
ازدواج صورتی
سالاد فصل
1384 چه کسی امیر را کشت؟ مهدی کرم پور
عروسک فرنگی
پیشنهاد 51 میلیونی
ستاره ها 3:ستاره بود
1385 دست های خالی
اتوبوس شب
رئیس
1386 شب
میراث
حیران
دایناسور
1387 امروز نه فردا
دل شکسته
مجموعه های تلویزیونی
1352-1353 گذر خلیل ده مرده
1353-1354 سمک عیار
1354 تله تئاتر «با خشم به گذشته بنگر»
1356 لحظه
1366 مدرس
1367 کوچک جنگلی
تهران 53
1368 روزی روزگاری
میراث مشترک
1372 حماسه ایثار
1374 بوی گل های وحشی
سایه به سایه
حمله دار
زندگی
1375 خانه سبز
1376 سرزمین سبز
1377 کاکتوس
1378–1379
1381 آواز مه
در کنار هم
باران عشق
آشیانه ای برای زندگی (حمید طالقانی) – 1387
بختک – 1387
نمایش های تئاتر
پنجهٔ عدالت
زیر گذر لوطی صالح
تراژدی کسری
هنگامهٔ شیرین وصال
بلیت تئاتر
پنجه به دست آوردن
صیادان
با خشم به یاد آر
بازرس
سنگ و سرنا
همهٔ پسران من
شب بیست و یکم
بیا تا گل برافشانیم
آلبوم های موسیقی
نامه ها
سید علی صالحی
موسسه فرهنگی هنری دارینوش
مهربانی
صدای پای آب
سهراب سپهری
نشانی ها
آلبوم سهراب
سهراب سپهری
پری خوانی
حجم سبز
41 حکایت از گلستان سعدی
دکلمه
او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سروده های فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
کندو یک بازی تخته ای 2 نفره از جان یانی است!در ابتدای بازی تخته خالی است و در هر نوبت بازیکنان تصمیم میگیرند یک خانه را پر کنند.
هدف بازی این است که پادشاه بازی حریف را محاصره کنید.
Hive with AI android game
ویژگی های اصلی:
قابلیت بازی با کامپیوتر در 5 سطح دشواری-سطح دشوار بازی بسیار چالش برانگیز است اما بازیکنان حرفه ای از پس آن بر می آیند
حالت دو نفره بازی
امکان عوض کردن حرکات
تغییر زاویه دید
می توانید قوانین بازی را در قالب pdfدانلود کنید
قوانین انتخابی بازی
امکان تغییر پس زمینه
گوهر خیراندیش در اول شهریور ماه سال 1333در شیراز متولد شد. او دارای مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا میباشد.
گوهر خیراندیش فعالیت هنری خود را از سال 1349 و در دوران دبیرستان با گروه تئاتر در شیراز آغاز کرد. در همین سال بود که با جمشید اسماعیل خانی آشنا شد که این آشنایی منجر به ازدواج این دو گشت.
جمشید اسماعیل خانی در سال 1329 در فرگ از توابع داراب متولد شد و در سال 1381 فوت کرد. بازی در تئاتر را سال 1349 تجربه کرد. همچنین آغاز بازی در سینما از سال 1368 با فیلم «زیر بام های شهر» به کارگردانی اصغر هاشمی بود.
حاصل ازدواج گوهر خیراندیش و جمشید اسماعیل خانی یک پسر و دو دختر به نام های امید، آزاده و آناهیتا بود.
گوهر خیراندیش با همسرش در شیراز به فعالیت تئاتر می پرداختند و همچنین کارمند اداره فرهنگ و هنر شیراز بود. او در سال 1357 در دانشگاه تهران قبول شده و به همراه همسر و فرزندانش به تهران می آید. در تهران در کنار درس خواندن به فعالیت تئاتر می پردازد و همچنین کارشناس امور هنری ارشاد استان تهران می شود.
خیراندیش سپس بازی را در سینما، تئاتر و تلویزیون ادامه می دهد. او با فیلم روزهای انتظار فعالیتش را در سینما آغاز کرد و با فیلم بانو خوش درخشید. گوهر خیراندیش همیشه در نقش های متفاوت ظاهر شده است. وی همچنین چندین سال در برنامه صدای عبرت شبکه سراسری رادیو به فعالیت مشغول است.
او یکی از اساتید ثابت کانون سینماگران جوان است و همچنین سابقه برگزاری کارگاه آموزشی در چند دانشگاه معتبر آمریکا را دارد.
حادثه هنگام فیلمبرداری
گوهر خیراندیش در 29 مهرماه 1392، در هنگام ایفای نقش در فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، به کارگردانی بهروز افخمی بر اثر سانحه تصادف دچار مصدومیت شد و از ناحیه سر و استخوان ترقوه دچار شکستگی شد.
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم رسم عاشق کشی (بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر بهمن 1382)
برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم ارتفاع پست (بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر، 1381)
برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم دعوت (دوازدهمین جشن خانه سینما، 1387)
برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم دنیا (هفتمین جشن خانه سینما، 1382)
برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم واکنش پنجم (هفتمین جشن خانه سینما، 1382)
بهترین بازیگر نقش مکمل زن سال برای فیلم ارتفاع پست (هفدهمین دوره منتخب نویسندگان و منتقدان، 1381)
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن برای فیلم واکنش پنجم (بیست ویکمین جشنواره فیلم فجر، 1381)
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم جنگجوی پیروز (هفدهمین جشنواره فیلم فجر، 1377)
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم چهره (چهاردهمین جشنواره فیلم فجر، 1374)
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم زیر بام های شهر (هشتمین جشنواره فیلم فجر، 1368)
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم ارتفاع پست (ششمین جشن خانه سینما، 1381)
سینما
ایران برگر1393
آتش بس 2 (1393)
آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (1392)
نقش نگار (1392)
آهوی پیشونی سفید (1391)
میگرن (1391)
روییدن در باد (1391)
اختاپوس (1391)
خنده در باران (حضور افتخاری – 1391)
در امتداد شهر (1389)
دل شکسته (حضور افتخاری – 1387)
تهران 1511 (1387)
دعوت (1387)
صندلی خالی (1387)
کلانتری غیرانتفاعی (1387)
یک اشتباه کوچولو (1387)
دایره زنگی (1386)
استخوونای بابام (1386)
محاکمه (1385)
بی وفا (1385)
گل یخ (1383)
تردست (1383)
سیزده گربه روی شیروانی (1382)
مکس (1382)
نقاب (پوکر) (1382)
توکیو بدون توقف (1381)
دنیا (1381)
واکنش پنجم (1381)
رسم عاشق کشی (1381)
ارتفاع پست (1381)
نان و عشق و موتور 1111 (81 – 1379)
مربای شیرین (1379)
میکس (1378)
سهراب ( 1378)
جنگجوی پیروز (1377)
شیدا (1377)
ساغر (1376)
چهره (1374)
بوی خوش زندگی (1373)
عیالوار (1371)
لبه تیغ (1371)
یک مرد، یک خرس (1371)
مدرسه پیرمردها (1371)
بانو (1371)
سایه خیال (1369)
همه یک ملت (1369)
زیر بام های شهر (1368)
شاخه های بید (1367)
شب حادثه (1367)
روز باشکوه (کیانوش عیاری – 1367)
با من از فردا بگو (1366)
روزهای انتظار (1365)
تلویزیون
1392-1393ما فرشته نیستیم
1392مادر
1391-1392کلاه پهلوی
1391دختران حوا
1391علفزار
1391ناز و نیاز
1389-1391ستایش
1389بچه ها نگاه می کنند
1389همچون سرو
1383-1388مختارنامه
1387اشک ها و لبخندها
1387تله فیلم یک بام و دو هوا
1387تله فیلم دست راست من
1386میوه ممنوعه
1385تله فیلم خواستگار محترم
1385تله تئاتر دلاله
1381-1382جزیره جادو
1381-1381سفر سبز
1379خانه ما
1379همسایه ها
1377چشم به راه
1377ماجراهای خانواده تمدن
امیرمسعود تیمورخواه
1375-1376سیاه، سفید، خاکستری
1374آشپزباشی
1374بی بی یون
1374دوپنجره
1374زیر گنبد کبود
1373حباب
1371روزگار وصل
1371-1371روزی روزگاری
1367تله تئاتر گزارش محرمانه اکتاویو والدز
کارگردان تلویزیونی:پاشا شاهنده
1366این شرح بی نهایت
1365مدرس
1365تله تئاتر مستأجر جدید
1364آئینه
این برنامه دانش غذا شناسی آمریکایی شما را می سنجد.به شما عکسی داده می شود و از شما خواسته می شود اسم غذا را بنویسید.زمانیکه جواب درست را پیدا کردید به مرحله ی بعد راه پیدا میکنید.
این بازی کاملا رایگان است.با دوستانتان بازی کنید و ببینید که چه کسی بیشتر از همه می داند.
مژده خنجری متولد (۲۳ مرداد ۱۳۷۲ در تهران) مژده خنجری مجری برنامه های ویتامین ۳ و به روز در شبکه سه سیما و مجری شبکه سحر (سیمای فرانسه). مژده خنجری تحصیلات راهنمایی و دبیرستان خود را در فرانسه پشت سر گذرانده و مسلط به دو زبان انگلیسی و فرانسوی است. مجری محجبه سیما در کنکور سراسری رتبه ۱۴ را بدست آورد و هم اکنون دانشجوی ترم آخر روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است.
مجری با حجاب تلویزیون در کنکور سراسری رتبه ۱۴ را به دست آورد و هم اکنون دانشجوی ترم آخر روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است.
مژده خنجری تحصیلات راهنمایی و دبیرستان خود را در فرانسه پشت سر گذرانده و مسلط به دو زبان انگلیسی و فرانسوی است.
این روزها انشار ویدیو ها و عکس هایی از یک فرد ایرانی که شباهت زیادی به لیونل مسی بازیکن آرژانتینی مطرح فوتبال در شبکه های اجتماعی حسابی داغ شده است.
این فرد رضا پرستش نام دارد و 25 سال سن دارد و متولد سال 1371 می باشد.
وی به تازگی مصاحبه ای هم انجام داده و از حال روز این روزهای خود می گوید که حسابی مشهور شده است و قرار است به زودی در یک سریال هم بازی کند.
وی تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد است و همسر ندارد.
تا به حال کسی به شما گفتهاست که چقدر شبیه یک چهره مشهور و معروف هستید؟ آنقدر که ممکن است شما را با آن چهره معروف حتی اشتباه بگیرند؟ حالا که متوجه این حد از شباهت شدهاید واکنش شما چیست و میخواهید چه کار کنید؟
«رضا پرستش» در تمام جوانی و نوجوانیاش با یک جمله مواجه بود:« تو چقدر شبیه مسی هستی» آنقدر که دوستان و خانوادهاش هم او را به همیننام صدا میزدند. اما او چندان هم به این موضوع واکنش نداشت و کار خودش را میکرد. تا اینکه چندماه پیش به پیشنهاد خانواده خواست وارد این بازی شود و عکسش را برای رسانهها فرستاد و با واکنشهای عجیب و غریب آنها مواجه شد. طوری که به ما میگوید حالا چند وقتی است که خودم هم قبول کردهام که واقعا شبیه مسی هستم. به بهانه بازی ال کلاسیکو و گلزنی اسطوره تمامنشدنی بارسلونا درست یک روز بعد از بازی با این مسی ایرانی قرار گذاشتیم تا او را بیشتر بشناسیم. قراری که حسابی شگفت زدهمان کرد که چطور دونفر بدون هیچ گریمی علاوه بر چهره حتی ژست و قد و قوارهشان هم شبیه به هم باشد.
خودم قبول نمیکردم شبیه مسی هستم
«رضا پرستش» متولد ۱۳۷۱ است و در حال حاضر دانشجوی رشته شهرسازی است. پدرش از ۶ سال پیش روی شباهت رضا و مسی تاکید میکند. اما رضا هربار چون باور نمیکند با بی تفاوتی از کنار این موضوع رد میشود که اگر هم شبیه باشد چه کاری میتواند بکند؟ تا اینکه ۵ ماه پیش پدر رضا پیشنهاد میدهد رضا با پیراهن ورزشی آرژانتین و بارسلونا عکس بیندازد و برای سایتهای ورزشی بفرستند رضا با انجام اینکار با یک اتفاق عجیب و غریب روبرو میشود:« برای سایت ورزش۳ فرستادم. من عکس را شب فرستادم اما آنها ساعت ۱۰ صبح روز بعد فوری با من تماس گرفتند و گفتند آب دستت داری بگذار زمین و بیا اینجا. آنجا از من عکس و فیلم گرفتند و پخش کردند و بعد از آن قضیه خیلی جدی شد. اما واکنشها خیلی عجیب بود. یک سری از آدمها دوست نداشتند کسی شبیه مسی وجود داشته باشد. یک عده هم فکر میکردند من خودم را شبیه مسی میکنم یعنی عمل جراحی انجام دادهام یا گریم خاصی میکنم. ولی هیچکدام از این کارها را نکردهام. من تنها در این مدت ریشم را شبیه مسی میزنم. دوست دارم مسی دوباره ریشش را بزند تا این موضوع به همه ثابت شود که من واقعا شبیه مسی هستم. من و مسی حتی عکسهای بچگیمان هم شبیه به هم است و حتی دقیقا هم قد هستیم.»
رضا میگوید بعد از این ماجرا فصل جدیدی در زندگیاش آغاز شدهاست. حالا همه وقتی او را به خصوص با پیراهنهای ورزشی در خیابان میبینند با دست نشان میدهند و میخواهند با او عکس بیندازند و حالا میخواهد از این داستان به نفع آیندهاش استفاده کند:« اتفاقات خوبی در حال افتادن است من و دوستم آقای نادری در حال گسترده کردن این داستان هستیم. ما این شباهت را به سمت سینما و فیلمسازی بردهایم. در حال حاضر مشغول بازی در یک سریال کمدی هستم که فکر میکنم اتفاق بسیار جالبی باشد که نمیتوانم در حال حاضر بیشتر از این دربارهاش حرف بزنم.»
رضا را به خیابان بردیم تا واکنشهای مردم را ببینیم. همه عابران با چشمهایشان رضا را دنبال میکردند برخی هم بابت دو گل شب الکلاسیکو
حسابی تشکر میکردند.
ژاوی هرناندز بازیساز سابق بارسلونا که بعد از دوران طلاییاش در بارسا به السد قطر رفت برای انجام بازی با تیم استقلال به تهران آمد که این سفر باعث شد رضا ژاوی را ببیند. رضا درباره این دیدار هیجان انگیز میگوید:« برایم خیلی جالب بود. از اتوبوس که پیاده شد تا مرا دید شناخت و گفت Iranian messi و در آخر هم پیراهنش را به من هدیه داد که یکی از باشگاهها میخواست به مبلغ ۶۰ میلیون از من بخرد که من اینکار را نکردم. من هم پیراهن را قاب کردهام و به دیوار اتاقم زدهام.»
رضا میگوید برنامهاش فراتر از یک بدل است و اهداف بزرگتری دارد که دوست دارد برایشان تلاش کند:«دوست دارم همیشه کنار دست مسی باشم. شخصیت مسی به خاطر شرایطی که دارد خیلی کارها نمیتواند انجام دهد. دوست دارم در جایگاهی باشم که شخصیت دوم مسی باشم.»
رضا به واسطه شباهت بیاندازهای که به مسی دارد حسابی مشهور شدهاست. حالا از رضا میپرسم این برایت ناراحت کننده نیست که همه تو را به واسطه کس دیگری دوست دارند و زیر سایهاش هستی. اما او جواب میدهد:« اتفاقا خیلی خوشحالم که شبیه بهترین فوتبالیست تاریخ دنیا هستم. مسی آدم کوچکی نیست و ممکن بود شبیه هیتلر بزرگترین قاتل دنیا باشم ولی شبیه آدم محبوبی مثل مسی هستم.»
خاطرهای از پیمان معادی بازیگر نقل است که در حاشیه یک جشنواره سینمایی بعد از دیدن چهره آشنای مورگان فریمن جلو میرود و دست میدهد. اما آن آقا میگوید من فریمن نیستم بلکه بدلش هستم. حالا رضا معتقد است بدلها میتوانند کارهای مهم و خوبی در دنیا انجام دهند:« میشود با بدلها مردم را سوپرایز کرد. به طور مثال شاد کردن بچههای سرطانی و یا مردم فلسطین. حتی در همین تهران خودمان بچههای سرطانی زیادی هستند که آرزوی دیدن مسی را دارند. اما نباید گولشان بزنیم باید بگوییم که من بدل مسی هستم. اما بازهم خوشحال میشوند.»
با موهای روشن مسی نمیتوانستم به دانشگاه بروم
رضا در مدت کوتاهی موردتوجه بسیاری از شرکتها قرار گرفتهاست و پیشنهادات زیادی داشتهاست تا فصل جدید زندگیاش علاوه بر شهرت برایش آوردههای هم مالی داشته باشد. اما میگوید چون دوست نداشته زود تمام شود گزینشی عمل کرده و میخواهد به جای عکس گرفتن و شرکت در تبلیغاتهای زیاد کارش را در هنر وسینما جلو ببرد. حالا از روزی که به مسی ایران شناخته میشود باید این شباهت را حفظ کند. برای همین سوال میکنیم اگر مسی هر تغییری رو صورتش انجام داد او هم انجام میدهد؟ رضا میگوید:«مردم همه مرا به چشم مسی میبینند و توقع دارند او هرکاری انجام داد من هم انجام بدهم. مسی اول فصل موهایش را خیلی روشن کرد. اما اینجا ایران است و فرهنگ متفاوتی دارد من که نمیتوانستم با آن موها به دانشگاه بروم. برای همین انجام ندادم. اتفاقا دوست دارم مسی برای یک مدت هم که شده ریشهایش را بزند. چون برخی فکر میکنند من با ریش شبیه مسی شدهام. اما همه مرا از خیلی قبل شبیه به مسی میدانستند.»
من و مسی باید آزمایش DNA بدهیم
بیوگرافی رضا پرستش
رضا مثل همه پسرهای همسن و سالهایش هوادار فوتبال بوده و با رفقایش فوتبال بازی میکرده اما شباهت ظاهریاش به مسی این توقع را برای همه وجود آورده که فوتبال بازی کردنش هم مثل مسی باشد و در بازی همه توپ را به او پاس میدهند:« فوتبال را خیلی دوست دارم. فوتبال بازی کردنم هم بد نیست و دارم تمرین میکنم که بهتر شوم چون برای کارهای سینمایی هم بسیار مهم است که فوتبالم خوب باشد. الان چندکیلو وزنم از مسی بیشتر است که باعث و بانی آن دستپخت خوب مادرم هست! اما برخی باور کردهاند که من مسی هستم و توقع چنین فوتبالی دارند.»
رضا میگوید که دانشمندان ثابت کردهاند که هرکس در دنیا همزادهایی دارد. یک سری میگویند یکی و یک سری هم میگویند ۶ همزاد و شاید خودش هم یکی از همزادهای مسی است:« شاید من هم همزاد مسی هستم. کسی چه میداند اگر آزمایش DNA بدهیم همه چیز را مشخص کند. اصلا شاید من آنجا به دنیا آمده باشم و اتفاقی اینور آمدهام. (میخندد) ولی در دنیا مسابقاتی برگزار میشود که بدل چهره ها در آن حاضر میشوند و مقایسه میشوند.»
بعد از باخت ایران به آرژانتین پدرم گفت: خانه نیا
رضا خاطرات زیادی از این شباهت عجیب و غریب دارد. شباهتی که حتی پدرش را تحت تاثیر قرار دادهاست:« پدر من یک فوتبالیست با تعصب است که از قضا طرفدار رئال مادرید هم هست. زمان جام جهانی هنوز کسی مرا نمیشناخت اما خانواده مرا مسی میدانستند. وقتی ایران با تک گل مسی آن هم در دقایق پایانی به آرژانتین باخت. پدرم با من تماس گرفت و گفت که شب خانه نیا چون من گل زده بودم(میخندد). خیلی از دوستانم هم زنگ میزدند و به خاطر گل مسی به من بدوبیراه میگفتند.»
رضا یکبارهم با ورود به یک مدرسه آنجا را ناخودآگاه روی سرش میگذارد:«برای یک کار تبلیغاتی وارد یک مدرسه شدیم که هر سه مقطع تحصیلی را داشت. به محض اینکه وارد شدم بچههای ابتدایی که مشغول خوردن غذایشان بودند؛ همه چیز را رها کردند و یک جوری به سمت من هجوم آوردند که دوتا زنگ درس بعدی آنها کنسل شد. چون هیچ مدیر و ناظمی نمیتوانست آنها را سرکلاس بفرستد. از آن بچهها انرژی خیلی خوبی گرفتم.»
به خاطر شباهت به مسی مرا به VIP هواپیما بردند
رضا در یکی از کافههای سوئد هم حسابی دردسرساز میشود آنقدر که مجبور میشود فوری پشت میکروفون اعلام کنند که مسی نیست:« پسرخاله من در استکهلم کافه دارد و همیشه به من میگفت شبیه مسی هستی. یکبار حسابی اصرار کرد که موهایت را شبیه مسی کوتاه کن و شبیه مسی لباس بپوش. آنها هم برای کافه یک ایونت با حضور یکی از بازیکنان بارسلونا اعلام میکنند. در آن روز جمعیت زیادی به کافه آمد. وقتی من با سه چهارتا بادیگارد داخل رفتم. همه جا سکوت کامل بود. همه فکر میکردند مسی آمدهاست. ما ترسیدیم که اتفاق بدی بیفتد و فوری پشت بلندگو اعلام کردند این شخصیت بدل مسی است و این برنامه یک جوک بود. واقعا ممکن بود کار خطرناک شود. چون به مسی حق شکایت میداد که یک نفر از نامش سوءاستفاده میکند.»
کار به همینجا ختم نمیشود. شباهت رضا به مسی گاهی هم برایش حسابی خوشامد میشود:«اسپانسر تیم بارسلونا هواپیمایی قطر است. من دقیقا با آن هواپیمایی از سوئد به تهران میآمدم. آن موقع هنوز به عنوان بدل مسی خودم را معرفی نکرده بودم و قصه قبلتر از این حرفهاست. خدمه هواپیما بعد از دیدن من فکر میکردند واقعا مسی سوار هواپیما شدهاست. من بلیطم را نشان دادم و گفتم من ایرانی هستم و به تهران میروم. اما در نهایت مرا بلند کردند و به خاطر این شباهت به جایگاه vip هواپیما بردند.»
بعد از مصدومیت مسی همه حال مرا میپرسیدند
مصاحبه ما با آقای مسی ایرانی درست یک روز بعد از بازی هیجانانگیز ال کلاسیکو بود. در بازی شب قبل از مصاحبه مسی یک ضربه به دهانش خورد و حسابی خونی شد. رضا در اینباره میگوید:« بلافاصله بعد از این اتفاق افراد زیادی در صفحه اینستاگرامم کامنت گذاشتند که حالت خوب است؟ اگر حالت خوب نیست بیا برویم دکتر و سر این موضوع حسابی خندیدم»
البته این شباهت گاهی هم برای رضا دردسر داشته مثل زمانی که برای خرید میرود اما دست از پا درازتر برمیگردد:«یکبار خیلی اتفاقی من لباس بارسلونا تنم بود. چون معمولا نمیپوشم. بعد رفتیم تیراژه که خرید کنیم. اما آنقدر جمعیت برای عکس گرفتن دورم جمع شدند که حراست پاساژ بالای سرمان آمد و محترمانه به ما درهای خروج را نشان داد.».
مسی احتمالا از وجود من باخبر است
رضا میگوید تابه حال تحقیقات زیادی کرده و متوجه شده که مسی هیچ بدلی در دنیا ندارد و او تنها بدل مسی در دنیاست و احتمالا روزی که بتواند مسی را رودررو از نزدیک ببیند دور نیست:«چندبار خواستم پیام بدهم و یا راه ارتباطی پیدا کنم دیدم که فایدهای ندارد. اما فکر میکنم احتمالا از طریق ژاوی به گوشش رسیده باشد که یک بدل ایرانی دارد.»
بازی شکارچیان حرفه ای بازی اکشن و منحصر به فرد می باشد.
ویژگی های اصلی
کنترل ساده,بازی فوق العاده سرگرم کننده
کنترل آسان با یک انگشت,هدفگیری کنید و دشمن را از بین ببرید
مبارزه با تکنیک های منحصر به فرد
حرکات خود را برنامه ریزی کنید و دشمن را شکست دهید
قهرمانان مختلف
هر قهرمان مهارت و ویژگی منحصر به فرد خود را دارد.برنامه جنگی خود را طبق ویژگی هر قهرمان برنامه ریزی کنید.
استراتژی های مختلف را بکار ببرید و به مراحل بالا برسید!