برای تهیه سالاد میوه ابتدا سیب را به چهار قسمت تقسیم کنید و از طول بشکل ورقه ورقه برش دهید و روی آن آبلیمو بریزید تا رنگ آن تغییر نکند.کشمش ها را 10دقیقه در کاسه ای از آب بریزید تا خیس بخورند و سپس آبکش کنید.
سپس پوست هویج،خیار را با پوست کن بگیرید و روی تخته با چاقو نگینی خرد کنیدو آناناس را هم مانند خیار،هویج نگینی خرد کنیدو در کاسه ای بزرگ بریزید و سیب و کشمش ها را نیز اضافه کنید
و با سس مایونز مواد را زیر و رو کنید تا سس بخورد تمام مواد برود و بمدت 2 ساعت سالاد را در یخچال قرار دهید و بعنوان یک دسر خوش مزه آن را نوش جان کنید.
برای تزیین سالاد میوه می توانید مانند سالاد اندونزی و سالاد فصل از دانه های تخم آفتابگردان پوست گرفته شده نیز استفاده نمایید که لذت خوردن سالاد میوه را دوچندان می کند.
این سالاد تقریبا سالاد موجود در بین سالادهای معروف است. زیرا تماما از مواد سالم و مفید تهیه می شود. برای رژیم های تغذیه ای هم می تواند مثمر ثمر باشد.
گوجه فرنگی، کالباس، خیارشور، گل کلم و هویج پخته را خرد کنید سیب زمینی ها را بپزید و به قطعات ریز خرد کنید..سپس تمام مواد را با هم مخلوط نمایید.در صورت تمایل کلم بروکلی پخته شده هم می توانید اضافه کنید.سالاد را در یخچال قرار دهید و پس از گذشت حداقل 5 ساعت، سالاد را مصرف نمایید.
نکات تکمیلی در مورد سالاد اندونزی
سالاد اندونزی جزو انواع سالاد میباشد
زمان آماده سازی مواد اولیه و مایحتاج آن حدودا 6 ساعت و 0 دقیقه
سالاد اندونزی را می توانید در وعده صبحانه – نهار – میان وعده – شام – پیش غذا – سرو کنید .
توجه نمایید مقدار مواد اولیه و دستور تهیه برای 6 نفر مناسب میباشد .
پیج آتوریتی (PA) معیاری معتبر جهت سنجش رتبه سایت و رتبه دامنه و حتی رتبه صفحه های داخلی هر سایت می باشد.
محدوده ی این رتبه بندی از یک تا 100 است و اعداد بالاتر به معنای توانایی بیشتر در کسب رتبه می باشد.
پیج اتوریتی براساس داده های وب ایندکس بنا شده و فاکتور های زیادی دارد. به عنوان مثال Domain Authority, از یک ماشین شناسایی الگوریتم رتبه بندی سایت ها با توجه به دامنه به وجود آمده است و با استفاده از محاسبات خاص نمره ای را مشخص می کند.
نمره بندی پیج آتوریتی
معیار نمره بندی پیج آتوریتی از 1 تا 100 می باشد. البته افزایش رتبه از 20 تا 30 به سختی 70 تا 80 نیست. رتبه ی هر سایت دائما به روز می شود و تغییر می کند, بنابراین برای محاسبه ی رتبه ی سایت خود باید دائما مراجعه کنید.
مزایای پیج آتوریتی
معیار پیج آتوریتی در واقع یک معیار مقایسه ای است, ( که باید به روز و دقیق آن را بررسی کنید ) این معیار مشخص می کند که لینک گرفتن از کدام سایت برای شما بهتر و مهم تر است. از آنجایی که این معیار مقایسه ای است, بیشتر جنبه ی مقایسه ای دارد و نمی توان برای آن مزیت یا مضرتی مشخص کرد.
پیج آتوریتی در مقابل دومین آتوریتی
در حالی که پیج آتوریتی رتبه ی یک صفحه را اندازه می گیرد, دومین آتوریتی قدرت دامنه یا زیر دامنه را اندازه می گیرد. از آنجایی که این معیار ها با استفاده از یک روش مشابه مشخص می شوند, بیشتر به هم شبیه هستند تا اینکه با هم تفاوت داشته باشند.
از کجا می توانید پیج آتوریتی را مشاهده کنید؟
معیار های پیج آتوریتی در بسیاری از پلت فرم های آنلاین به شما ارائه می شود.
در Moz, شما می توانید با استفاده از ابزار های رایگان Link Explorer و MozBar یا از بخش SERP Analysis ابزار Keyword Explorer دومین آتوریتی را مشاهده کنید.
تعریف فنی پیج آتوریتی
پیج آتوریتی و دومین آتوریتی هر دو به یک روش محاسبه می شوند, اما در سطح صفحه ی فردی می باشند. پیج آتوریتی براساس داده های وب ایندکس بنا شده و فاکتور های زیادی ( بیش از 40 ) دارد.
Domain Authority، Page Authority با استفاده از یک الگوریتم کار می کنند و بسته به اطلاعات وارد شده هر بار نتایج متفاوتی خواهند داشت. به این دلیل استفاده از معیار پیج آتوریتی برای مقایسه ی رتبه صفحات بسیار مناسب است.
تاثیر پیج آتوریتی
مانند دومین آتوریتی, پیج آتوریتی نیز یک نمره ی جامع است و به سختی می تواند تاثیر مستقیم داشته باشد. این نمره ی کلی معیار های مختلفی داشته است. شما با بهبود هر یک از معیار های مشخص شده می توانید نمره ی کلی سایت خود را افزایش دهید.
بهترین کاری که بر پیج آتوریتی تاثیر دارد ارتقا دادن لینک هاست. بدین ترتیب می توانید از صفحات معتبر و مشهور لینک خارجی داشته باشید و این به معنای تضمین محتوای صفحه ی شما می باشد.
چرا پیج آتوریتی تغییر می کند؟
پیج آتوریتی به عوامل زیادی مرتبط است و تغییر آن دلایل زیادی می تواند داشته باشد. برای اطلاع بیشتر در مورد عوامل موثر در تغییر پیج آتوریتی اینجاکلیک کنید.
ضرب المثل کار نیکو از پر کردن است به معنی تکرار و استمرار در هر کار موجب کسب تجربه شده و در نتیجه آن کار بهتر،با کیفیت تر و در حد کمال انجام میشود.
روزی بهرام گور ساسانی با کنیزک چینی زیبای خود به شکار رفت و گورخرهای زیادی صید کرد . با آنکه تمام ملازمان به مهارت و استادی بهرام در شکار گورخر آفرینها گفتند مع هذا از کنیزک صدایی برنیامد ودر مدح و ثنای شهریار ساسانی سخنی نگفت .
بهرام مدتی تامل کرد تا گورخری از دورپیدا شد و آن گاه به کنیزک گفت :« میل دارم این گور را به هر شکلی که دلخواه توباشد شکار کنم .» کنیزک از روی ناز و تکبر گفت : میخواهم که پای گورخر را با تیر به گوش او بدوزی.
گفت باید که رخ برافروزی
سر این گور در سمش دوزی
بهرام گورمهره ای در کمان گروهه نهاد و به دقت رها کرد تا درگوش گورخرجای گرفت ، حیوان بیچاره سم پای راستش را برای خاراندن به گوش خود نزدیک کرد تا مهره رااز گوش خارج کند . کنیزک گفت که آدمی در هر کاری اگرمداومت و ممارس کند مسلما ورزیده و کارآزموده خواهد شد چه کار نیکو کردن از پرکردن است .
شاه چون این سخن شنید خشمگین شد و کینه اورا به دل گرفت پس به سرهنگی که در التزام رکاب بود فرمان داد آن کنیزک جسور وفضول را گردن بزند .
کنیزک زیبا چون خود را در چنگ اجل و چنگال سرهنگ گرفتار دید به حال تضرع درآمد و از او خواست که در قتلش عجله نکند ، بعید نیست که شاهنشاه روزی از کرده پشیمان شود وترا که بی تامل اجرای فرمان کردی مورد خشم و عتاب قرار دهد ، اگر جانب احتیاط را مرعی داری و مرانکشی ، قول می دهم کاری بکنم و تدبیری بیندیشم که بهرام گورنه تنها خشمگین نشود بلکه ترا بیشتر از پیشترمورد تفقد ونوازش قراردهد .
سرهنگ درمقابل پیشنهاد کنیزک تسلیم شد و او را در قصری مشیدی که در خارج از شهر داشت سکونت داد تا پنهانی در زمره خدمتکاران کار کند وهویتش را مکتوم دارد .
این قصر سربه فلک کشیده شصت پله داشت و کنیزک از همان روزهای نخست گوساله ای را که تازه از مادر زاییده شده بود بر دوش گرفت و روزی چند بار به بالای قصر می برد و پایین می آورد ، گوساله بر اثر گذشت ایام و لیالی رشد می کرد و بزرگ می شد ولی چون به دوش کشیدن و بالا بردن آن همه روزه چندین بار تمرین و تکرار می گردید لذا رشد تدریجی گوساله تاثیری در دشواری حمل و نقل نداشت .
کنیزک چون موقع را مقتضی دید به سرهنگ تکلیف کرد که بهرام گور را را به هرطریقی که ممکن باشد روزی به این باغ و قصر شصت پله بیاورد . سرهنگ چنان کرد و روزی که بهرام به شکار گورخر می رفت او را برای چند دقیقه استراحت و تمدد اعصاب به باغ و قصرزیبایش دعوت کرد ومخصوصا داستان کنیزک و بردوش کشیدن گاو عظیم الجثه و بالا بردن از قصر شصت پله را شرح داد تا شاهنشاه ساسانی را تمایل و رغبت تماشای این صحنه دست داد.
پس بهرام گور به باغ آمد و کنیزک زیبا در حالی که روی خود را پوشانیده بود در مقابل بهت و اعجاب بهرام و ملازمانش گاورا بر دوش گرفت وبدون ذره ای احساس خستگی و ملالت خاطر آن را از شصت پله به بالای قصر برد و بازگردانید .
بهرام به روی خود نیاورد وگفت :« می دانم چگونه به این عمل خطیر و شگرف دست یافتی .این گاو را از زمانی که گوساله نوزاد بود بر دوش گرفته به بالای قصر بردی و چون در این کار از تمرین و مداومت دست نکشیدی لذا رشد گوساله در تصمیم و توانایی توخدشه وخللی وارد نساخت وگرنه خود بهتر می دانی که این از قدرت و زورمندی نیست بلکه مولود تعلیم و تمرین و مداومت می باشد » کنیزک زیبا که به انتظار چنین سوال و استدلالی دقیقه شماری می کرد بدون تامل و در لفافه طنز وتعریض جواب داد :« شهریارا ، اگر زن ضعیف الجثه گاوی را بر دوش بگیرد و به بالای قصر شصت پله ای ببرد اعجاب و شگفتی ندارد ومولود تمرین و ممارست باید تلقی کرد ولی اگر شاهنشاه سم و گوش گورخری را به هم بدوزد نباید نام تعلیم و ممارست بر آن نهاد ؟!»
بهرام گوربه فراست دریافت که این همان کنیزک زیبای چینی است . پس در کنارش گرفت و از آنچه گذشت عذر خواست . سرهنگ را نیز که در قتل کنیزک شتاب زدگی نداده بود مورد تفقد و نوازش قرار داد .
از آن تاریخ عبارت کار نیکو کردن از پرکردن است که از واقعه شیرین و جذاب بهرام گور و کنیزک چینی ریشه و مایه گرفته است به صورت ضرب المثل درآمده مورد استناد وتمثیل قرار گرفته است.
پیدا کردن آیفون گم شده از طریق برنامه های ردیاب GPS
ترفند ها به شما آموزش می دهد که چگونه با راحتترین راه آیفونگم شده ی خود را پیدا کنید.
مراحل
وب سایت برنامه ی ردیاب GPS
مرورگر اینترنت خود را باز کنید و به وب سایت رسمی برنامه ی ردیاب GPS که قبلا در آیفون خود نصب کرده اید بروید.
اطلاعات حساب کاربری
اطلاعات حساب خود را که هنگام نصب برنامه در آیفون وارد کردید, وارد پلت فرم کنید.
رد یابی آیفون
برای رد یابی و پیدا کردن دستگاه آیفون خود طبق دستورالعمل های مشخص شده پیش بروید. بیشتر برنامه های ردیاب اطلاعات زیادی در مورد فعالیت های آیفون در اختیار شما قرار می دهند از جمله موقعیت قبلی, پیام های متنی ارسال شده, تماس های برقرار شده و …
برای اطلاعات بیشتر در مورد ردیابی و پیدا کردن آیفون و استفاده از برنامه می توانید با پشتیبانی برنامه تماس بگیرید. برنامه های رد یاب توسط سازندگان برنامه پشتیبانی می شوند و نه توسط شرکت اپل.
این ضرب المثل در معنی ظاهری می گوید کسی خانه بزرگتر داشته باشد و در رفاه در آن زندگی کند، زحمت پارو کردن و سختی کشیدن بیشتر هم بر دوشش است. و برای افرادی که از مقام و مکنت بالایی برخوردارند و از سختی های کار هایی که بر دوششان است می نالند به کار می رود.
میگویند که در روزگاران قدیم پادشاهی بود که در اثر بیماری در می گذرد. قبل از مرگ وصیت میکند چون وارث و جانشینی نداشته، فردای آن روز اولین کسی که وارد شهر شد را بر جایگاه قدرت بنشانند و او را پادشاه جدید شهر معرفی کنند.
فردای آن روز مردم و امرا دستور شاه درگذشته را بر سر میگذارند و گدایی را که در تمام عمر تنها اندوختهاش خرده پولی بوده و لباس کهنهای، به عنوان شاه معرفی میکنند و او را بر تخت پادشاهی مینشانند.
روزها میگذرد و این گدا که حالا شاه شده و البته معتبر، بر تخت مینشیند و امور را اداره میکند. تا اینکه برخی از امیران شهر و زیردستانش سر ناسازگاری با او بر میدارند و با دشمنان دست به یکی میکنند و شاه تازه هم که توان مدیریت امور را از کف داده، بخشی از قدرت را به آنها واگذار میکند.
روزی یکی از دوستان دیرینه اش که از قضا رفیق گرمابه و گلستانش بود، وارد شهر میشود و میشنود که رفیقش حال پادشاه آن دیار است. برای تجدید دیدار و البته عرض تبریک نزد او میرود.
پادشاه جدید در پاسخ تبریک و تعریف و تمجید دوستش میگوید: «ای رفیق بیچاره من، بدان که اکنون حال تو بسیار از من بهتر است. آن زمان غم نانی داشتم و اینک تشویش جهانی را بر دوش میکشم. سختیها و رنجهای بسیاری را متحمل گشتهام».
نتیجه گیری : هیچ زمان کسی را به تمسخر و سخره نگیریم،زیرا که ممکن است به همان علت مورد امتحان و خشم خداوند قرار بگیریم.بنابراین برای هرچه که خود یا دیگران دارند شکرگذار باشیم و هیچوقت برای چیزی کسی را مسخره نکنیم و علاوه براین کسی که چیز زیادتری دارد چه از نظر مال و ثروت و چه از نظر عشق و علاقه و محبت،مشکلات و سختی های ان هم زیادتراست.بنابراین باید با صبر و شکیبایی در مقابل سختی ها و مشکلات ایستادگی کنیم تا دراین مسیر موفق شویم.
ترفند ها به شما آموزش می دهد که چگونه با راحتترین راه آیفون گم شده ی خود را پیدا کنید.
مراحل
ساعت اپل را به همان شبکه ای که آیفون به آن متصل است, متصل کنید. ساعت اپل و آیفون باید از طریق Bluetooth یا شبکه ی Wi-Fi به هم متصل باشند.
در ساعت اپل انگشت خود را از بالا به پایین صفحه بکشید. با این کار منوی Glances باز می شود.
دکمه ی ping
روی دکمه ی “ping” ضربه بزنید. این دکمه زیر دکمه های Airplane Mode, Do Not Disturb و Silent Mode قرار دارد. بعد از ضربه زدن روی این دکمه, آیفون شما حتی اگر در حالت سکوت باشد به صدا در می آید و به شما کمک می کند که آن را پیدا کنید.
تا زمانی که لازم بود دکمه ی ping را فشار دهید تا آیفون خود را پیدا کنید.
با فشار دادن و نگه داشتن دکمه ی ping, چراغ LED آیفون شروع به چشمک زدن می کند و برای پیدا کردن گوشی به هنگام شب و تاریکی مناسب است.
یکی از بچه های کلاسمان بود که همیشه در همه ی امتحان ها تقلب می کرد. ما همه مجبور بودیم از مدرسه به خانه برگردیم و کلی درس بخوانیم. تازه خیلی وقتها هم نمره هایمان خوب نمی شد. اما او هیچ وقت درس نمی خواند. فقط سر جلسه امتحان از روی دست بقیه بچه ها یا از روی کتاب و جزوه تقلب می کرد و نمره های خوب می گرفت.ما همه خیلی از او بدمان می آمد.
و او هم همیشه ما را مسخره میکرد که کلی درس می خوانیم و آخر سر نمره مان از او کمتر است. چند باری نشستیم و سعی کردیم راه حلی پیدا کنیم اما بجایی نرسیدیم. به دلایلی هم نمی خواستیم به معلممان بگوییم.
خلاصه یکسال گذشت و او همه نمره هایش بهتر از ما شد. امتحانات ترم آخر رسید. باز هم همین کار را تکرار کرد و آنقدر اعتماد بنفسش زیاد شده بود که بدون ترس جلوی مراقب ها تقلب می کرد. امتحانات تموم شد و روز دادن کارنامه ها رسید.
دیدیم که گریان از اتاق مدیر به بیرون آمد. پرس و جو کردیم که ببینیم چه شده است، فهمیدیم که معلممان همه ی این مدت را حواسشان به او بوده، و می دانستند که او دارد تقلب می کند اما می خواستند او به کارش ادامه دهد تا در آخر مچش را بگیرند.
خلاصه او آن سال مردود شد و مجبور شد که یکبار دیگر آن پایه را بخواند. و آنج بود که من معنی ضرب المثل «بار کج ب منزل نمی رسد» را فهمیدم.
انشا شماره دو
در روزگار قدیم مردی جوان زندگی می کرد که بسیار به زرنگی معروف بود. این مرد لقب زرنگ را با دوز و کلک به دست آورده بود. هرجا که می توانست نقشه ای می کشید تا دیگران را فریب بدهد و کار خودش را پیش ببرد. هیچ توجهی به درست یا نادرست بودن کارهایش نداشت.
این مرد، پدری پیر و درستکار داشت که همیشه او را نصیحت می کرد:«اگر خواهان به سرانجام رسیدن کارها و موفقیت در برنامه هایت هستی، راست گو و راست کردار باش و باور داشته باش که ناراستی و حقه بازی عاقبت خوبی ندارد». اما او گوشش به حرف پدر پیر بدهکار نبود. می گفت:«می بینی که من از تو پولدارترم یعنی بهتر کار کرده ام».
روزی مرد جوان به در سرای همسایه اش رفت و گفت:«آنقدر بی پول شده ام که برای خرید غذا هم پول ندارم. می ترسم بچه هایم از گرسنگی هلاک شوند». مرد همسایه از آشنایان پدرش بود؛ گرچه می دانست که مرد جوان ممکن است به او حقه بزند، به خاطر پدرش و به دلیل حق همسایگی مقداری از پولی را که خودش نیاز داشت، به او داد. مرد که پول را گرفته بود، به همسایه قول داد که به محض اینکه پول دار شد، پول او را پس بدهد. اما برخلاف سخنش، دلش نمی خواست پول همسایه را پس بدهد. می خواست آنقدر پس ندهد تا همسایه به تنگ بیاید و سراغ پولش را بگیرد.
او از افراد دیگری هم به همین شیوه و به اعتبار پدرش پول قرض کرده بود. مرد جوان می خواست با این پول ها کالایی را بخرد و در انبار بگذارد تا گران شود و از این طریق سود کند.
چند روز بعد، همه پول هایی را که داشت، در جیب قبایش گذاشت و به بازار رفت تا آن کالا را خریداری کند. در میانه راه مردی ناشناس به او تنه زد و مرد جوان بر زمین افتاد. مرد ناشناس با عجله از آنجا دور شد.
مرد جوان اول نفهمید چه شده است. بعد که بلند شد و دست به جیب قبایش برد، فهمید که کیسه پولش نیست. بر سرش زد و گفت:«وای پول هایم… حالا چه کار کنم؟» در همان حال همسایه اش از آنجا رد می شد. او را دید و گفت:«چه شده؟ مگر تو نگفتی که هیچ پولی نداری؟» مرد جوان که خجالت زده شده بود، گفت:«بله! من اشتباه کردم، بار کج به منزل نمی رسد».
همیشه بهتر است که راستی و درستی را پیشه خود سازیم؛ چرا که بار کج به منزل نمی رسد.
انشا درباره ی بار کج به منزل نمیرسد
انشا شماره سه
در زمان های قدیم پسر جوانو بازیگوش در روستا زندگی می کرد که از قضا دستش کج بود و دزدی می کرد و سر اطرافیان خود را کلا میذاشت اما هر چه قدر دزدی می کرد و حق دیگران را می خورد نه خانه خوبی داشت و نه غذا درست حسابی برای خوردن داشت و همیشه بدهکار بود و از نظر مالی مشکل داشت روزی کیسه ای زر و سکه دزدید بود از دست سربازان در حال فرار بود بعد از دویدن زیاد و تنگی نفس و رهایی از دست سرباز ها گوشه ای دنج ایستاد تا نفسی بکشد و دوباره بگریزد و وقتی دست در جیب خود کرد تا از وجود کیسه اطمینان کند هر چه قدر گشت اما کیسه ای در جیب او نبود پیر مردی که در گوشه ی همان دیوار بود در نظاره گر رفتار پسر جوان بود و گفت ای جوان بار کج به منزل نمی رسد
ترفند ها به شما آموزش می دهد که چگونه عکس ها را از دستگاه دیگر در Camera Rollآیفون کپی کنید.
با استفاده از AirDrop برای iOS
در دستگاه آیفونی که باید تصاویر در آن کپی شود AirDrop Receiving را فعال کنید. با این روش می توانید تصاویر را از دستگاه های دیگری مانند (iPad, iPod یا آیفون دیگر ) کپی کنید و به Camera Roll آیفون خود انتقال دهید. تا زمانی که کمتر از 30 قدم با فرستنده ی تصاویر فاصله داشته باشید می توانید از طریق AirDrop این کار را انجام دهید.
در دستگاه آیفون :
انگشت خود را از بالا به پایین صفحه بکشید. روی دکمه ی AirDrop کلیک کنید, سپس گزینه ی Contacts Only ( اگر صاحب دستگاه دیگر در لیست مخاطبین شما قرار دارد ) یا Everyone را انتخاب کنید.
در دستگاه iOS دیگر Photos را باز کنید. در این بخش تصاویر دستگاه قرار دارند. روی آیکون این برنامه تصویر رنگین کمان و گل کشیده شده است و این آیکون در صفحه ی اصلی دستگاه قرار دارد.
عکس های مورد نظر برای ارسال را انتخاب کنید.
در آلبومی که تصاویر در آن قرار دارد روی گزینه ی Select ضربه بزنید سپس روی عکس های مورد نظر ضربه بزنید تا انتخاب شوند.
اگر می خواهید همه ی تصاویر آلبوم را انتخاب کنید, روی گزینه ی Select All کلیک کنید.
در دستگاه فرستنده روی Share on کلیک کنید. اکنون شما می توانید نام دستگاه های اطراف خود را مشاهده کنید.
آیفون گیرنده را انتخاب کنید. پیامی مشاهده خواهید کرد در مورد پذیرش یا رد اطلاعات.
در آیفون روی گزینه ی Accept کلیک کنید. اکنون تصاویر از دستگاه فرستنده در دستگاه گیرنده کپی خواهد شد.
برای خاموش کردن AirDrop بعد از دریافت تصاویر, انگشت خود را از بالا به پایین صفحه اصلی بکشید, روی دکمه ی AirDrop کلیک کنید و گزینه ی Receiving Off را انتخاب کنید.
مرد تنبلی بود که می خواست بدون دردسر ثروتی را بدست آورد تا زندگی اش را تبدیل به مرفه ترین زندگی ها کند. دائما با خودش حرف میزد و می گفت: خوش به حال فلانی، گنج پیدا کرد و الان هم پول پارو می کند اگر من هم دنبال گنج بروم می توانم بدون دردسر ثروتمند شوم. نه! گنج پیدا کردن سخت است باید زمین را بکنم کلی خستگی دارد.
همینطور که راه های مختلف را در ذهنش می آورد یاد حرف یکی از دوستانش افتاد؛ او می گفت: کلاغ همیشه دنبال چیزهای براق و زینتی است و هر روز جواهرات گرانبها را پیدا می کند و به لانه اش می برد. در آن لحظه مرد لبخندی از سر پیروزی بر لبانش شکفت و تصمیم گرفت کلاغی را تعقیب کند تا لانه اش را پیدا کند و جواهراتش را بردارد.
فردای آن روز، صبح زود کلاغی را یافت و او را با دقت تعقیب کرد. ساعات زیادی را دنبال کلاغ بود و مسیر طولانی ای را طی کرده بود تا سرانجام خرابه ای را دید که کلاغ وارد آن شد. با خوشحالی منتظر شد تا کلاغ از آن جا بیرون رود و او نیز داخل خرابه شود.
کلاغ که بیرون آمد مرد داخل خرابه شد و به جستجوی جواهرات خیالی ذهنش پرداخت و در نهایت چیزی جز چند سنگ ریزه و زباله در آن خرابه پیدا نکرد. دیگر شب شده بود و او مجبور بود همانجا بماند و صبح به خانه برگردد، در حالیکه دست خالی بود و وقتش هم تلف شده بود.