تحصیلات اش تا ترم شش رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری است، عاشق ادبیات و خواندن کتاب های مختلف است، یک خواهر بنام طلا دارد، اصالتا اهل شمیران منطقه حصار بوعلی است
خواهری بنام طلا
داشتن خواهر نویسنده از کودکی روی من آنقدر تاثیر گذاشت که دیگر حتی لازم نبود در بزرگسالی از او تاثیر بگیرم، من حتی تئاتر را هم با طلا شناختم و حتی نخستین تئاتر زندگی ام را با طلا رفتم زمانی که طلا به رشته تئاتر رفت من می خواستم دامپزشکی بخوانم چون به حیوانات علاقه زیادی دارم اما وقتی با او سر کارهایش رفتم، دیدم به آن محیط و کار علاقه دارم و رفتم دنبال مسیری که او رفته بود
از دانشگاه تا دفاتر سینمایی
من سال 86 که وارد دانشگاه شدم خیلی زیاد به تصویر و فیلم و سریال علاقمند بودم تا نمایش، شایدم که حقیقت این باشه که من خیلی جرات نمایش ندارم، بنظرم تئاتر خیلی معقوله ترسناکیه، اما همون سال های اولیه در نمایش و پایان نامه های بچه های دانشگاه کار کردم اما مدام به دفتر های سینمایی که استادام معرفی می کردن می رفتم تست می دادم ولی اتفاقی نمی افتاد
بالاخره بعد از یک سال تست …
بعد از یکسال تست دادن مدام، یادمه که یه روزی آقای حسین خضوعی (دستیار کارگردان) به من زنگ زدند و گفتند یکاری دارم شروع میکنم و برام جالبه که تو هر دفتری که می رم تست تو هست، تو چطوری این همه دفتر رفتی …؟ بیا دفترمون که با همدیگه صحبت کنیم، به این ترتیب بعد از یک هفته تست اولین بار در یک تله فیلم بنام راز در سال 87 در کنار شبنم مقدمی و شهرام قائمیان جلوی دوربین رفتم
از شناخته شدن تا شهرت
نگین معتضدی تا قبل از سال 91 در چندین کار سینمایی و سریالی کار کرد ولی آنچنان دیده نشد، حضورش در سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد در بیش از 40 ایپزود چهره او را شناخته تر کرد، اما شهرت وی با سریال ویلای من مهران مدیری در سال 91 شروع شد
اولین قرار با مهران مدیری
از طریق فرهاد عطریان دستیار مجموعه به مهران مدیری معرفی شدم
صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم میخواهم تماس بگیرم و قرار را کنسل کنم و واقعا مواجهه با آقای مدیری که از سال ها قبل جزو اسطورههایم بود برایم کار دشواری بود اما این برخورد بسیار خوب اتفاق افتاد و آقای مدیری بسیار متواضعانه و فروتن برخورد کرد و من با خودم گفتم وقتی چنین ناخدایی هست من چرا سوار کشتی نشوم
تلاش ها و عملکرد مهران مدیری و گروه او باعث شد کاراکتر من در این سریال به خوبی شکل بگیرد تا آن جایی که با گذشت چندسال از پخش سریال هنوز من را با نام هنگامه مهاجر یا خانم وکیل می شناسند
آشپزی ام
آشپز خوبی هستم، اما اهل آشپزی نیستم، وقت آشپزی ندارم، آشپزی حوصله هم می خواهد که ندارم اما موقعی که با حوصله باشم و وقت هم داشته باشم، دستپختم معرکه است
عمل زیبایی
من با هیچ کدام از اعضای صورتم مشکلی ندارم
شاید به نظر برخی بینی ام نیاز به عمل داشته باشد اما من با آن مشکلی ندارم البته به ظرم عمل زیبایی چیز بدی نیست و هر کسی می تواند طبق سلیقه اش آن را انجام بدهد
شغل دوم
ترجیح می دهم شغلی مثل نویسندگی داشته باشم
لبته دوستان بازیگر در کار رستوران داری هم موفق بوده اند به رستوران هادی کاظمی رفته ام؛ در این رستوران ماست مخصوصی سرو می شود که مخلوطی از تمبر هندی و فلفل است و به همه پیشنهاد می کنم این غذا را بخورند
تو فقط در کانال کولر نیستی
من اوایل فعالیت ام در عرصه بازیگری بسیار پرکار بودم و به مدت چهار یا پنج سال بدون وقفه جلوی دوربین بودم تا حدی که یک بار پژمان بازغی به شوخی به من گفت تو فقط در کانال کولر نیستی، ما هر کانالی می زنیم تو هستی …
بیوگرافی نگین معتضدی
ازدواج
نگین معتضدی در سال 95 با جواد خیرخواه ازدواج کرده است
داستان کوتاه و کتاب
من داستان کوتاه می نویسم و خیلی هم علاقه مند هستم که آنها را چاپ کنم
تقریبا در هر مصاحبه می گویم امسال چاپ می کنم اما هنوز نشده اما حتما این کار را می کنم مجموعه اش کامل شده و نامش چکمه های بنفش است چند نفر هم خوانده و گفته اند خوب است شاید نتوانیم اسمشان را داستان بگذاریم اما نوشته های جالبی است که خواندنشان جالب است
فیلم های سینمایی نگین معتضدی
● تله فیلم راز – 1387
● سپید و سیاه – ۱۳۸۸
● خیابان یک طرفه – ۱۳۹۰
● شیرین قناری بود – ۱۳۹۰
● به خاطر مهدی – ۱۳۹۰
● دزد و پری – ۱۳۹۳
● لاله های واژگون – ۱۳۹۴
● ساعت ۵ عصر – ۱۳۹۵
مجموعه تلویزیونی نگین معتضدی
● سریال خلسه
● شاید برای شما هم اتفاق بیفتد – ۱۳۹۲
● مثل من، مثل تو – ۱۳۹۳
● گذر از رنجها – ۱۳۹۳
● کشیک قلب – ۱۳۹۵
● شهرک جیم – ۱۳۹۵
● روزهای بهتر – ۱۳۹۵
فرهاد مهادیان متولد 28 اردیبهشت 1353 در تهران، بازیگر است
فارغ التحصیل لیسانس مهندسی معدن در دانشگاه آزاد تهران جنوب می باشد در کنار بازیگری مدتی خوانندگی را تجربه کرد و حالا مربی بدنسازی فیتنس می باشد
شروع فعالیت
مهدیان فعالیت هنری خود را از سال 1376 در 23 سالگی با فیلم آژانس شیشه ای بکارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در کنار پرویز پرستویی و رضا کیانیان شروع کرد
ورود به تلویزیون
در سال 79 بعد از تجربه موفق در آژانس شیشه ای با سریال همسفر بکارگردانی قاسم جعفری در 30 قسمت روی آنتن شبکه سه رفت، سریال دختران و کلانتر از دیگر کارهای موفق تلویزیونی وی می باشد
ورود به خوانندگی
از سال 86 کم کم وارد عرصه موسیقی شد و می گوید علت کم کاری خود در بازیگری از زمانی که آلبوم های موسیقی خود را راهی بازار کرد شروع کرد
فعالیت من را نتابیدند
دوستان بازیگر در آن زمان حضور من در موسیقی را بر نمی تابیدند
برای همین مشکلات فراوانی از جمله شایعه ممنوع الکاری ام در عرصه بازیگری را بوجود آوردند تا جایی که کاملا کنار گذاشته و فراموش شدم
بازگشت به سینما و تلویزیون
مهادیان بعد از نزدیک به یک دهه دوری در سینما و تلویزیون در سال 1395 با فیلم ناکوک به عرصه بازیگری بازگشت و در سال 96 در سریال نگهبان زمین بازی کرد که در سال 97 پخش شد
رویای کودکی ام
من خیلی رویاپرداز بودم، فیلم و کارتون دوست داشتم و معمولاً در تنهاییم خود را جای قهرمان داستان ها قرار می دادم و برای دوستانم نقش بازی می کردم
در راه جمشید هاشم پور
در تماما این سالها همواره ورزش کردم تا سینمای ما روزی بعد از تنوع ژانر برای من نقشی در ژانر اکشن داشته باشد، در ابتدا می گفتند ادامه دهنده راه بازیگرانی چون حمشید هاشم پور هستی …
اما متاسفانه به یکباره همه چیز تغییر کرد
کارگردان های مورد علاقه
بیوگرافی فرهاد مهادیان
حسن فتحی، داوود میرباقری، مسعود کیمیایی از کارگردان هایی هستند که بدون خواندن فیلمنامه هایشان می توان بازیگری در آثارشان را پذیرفت چون بسیار کار بلد و حرفه ای هستند
ازدواج
شنیده ها از ازدواج فرهاد مهادیان در سال 1382 می باشد
بدنسازی و فوتبال ملی
مدت هاست در بدنسازی فیتنس بصورت حرفه ای مشغول مربیگری هستم، در ورزش فوتبال طرفدار تیمی نیستم و فقط بازی های ملی را می بینم
«عامر حسین خان» معروف به «عامرخان» یا «امیرخان» متولد 14 مارس 1965 در «مامبای» هند یک هنرپیشه و تهیه کننده محبوب و معروف است که در صنعت سینمای این کشور بسیار فعال میباشد.
امیرخان در سال 1973 برای نخستین بار به عنوان بازیگر خردسال در یکی، دو فیلم بازی کرد. بازی حرفهای او 11 سال بعد یعنی در سال 1984 انجام شد و اولین بار در سال 1988 و با فیلم «از قیامت تا قیامت» با موفقیت تجاری روبهرو شد و جایزه بهترین تازهوارد فیلم هند را به خود اختصاص داد.
امیرخان در سال 1996 بعد از 8 بار نامزد شدن برای دریافت جایزه بهترین هنرپیشه کشورش، توانست با بازی در فیلم «راجا هندوستان» این عنوان را نصیب خود کند.
او در سال 2001 بار دیگر با بازی در فیلم «لاگان» (مالیات) برنده این جایزه گردید. فیلم «لاگان» کاندیدای دریافت جایزه اسکار هم شد. او پس از چهار سال استراحت سرانجام در سال 2005 در فیلم «قیام» به کارگردانی «کتان مهتا» بازی کرد و بار دیگر توجه همگان را به سوی خود جلب نمود.
امیرخان با حضور در چندین فیلم پرفروش و موفق هندی و عرضه یک بازی روان و دلپسند توانسته به یکی از برترین و موفقترین ستارگان سینمای هند تبدیل شود.
پیشینه خانوادگی
امیرخان در «مامبای» در خانوادهای مسلمان چشم به جهان گشود. اصلیت و ریشه امیرخان به افغانستان میرسد. افراد خانواده او در زمینه فیلم و سینما فعال بودهاند. پدرش «طاهر حسین» تهیهکننده سینماست و عمویش «نصیر حسین» کارگردان بود. او تاکنون در چند تا از فیلمهای پسرعمویش «منصورخان» هم بازی کرده است. برادرش «فیصل خان» بازیگر است و آن دو در فیلم «ملا» در سال 2000 در کنار یکدیگر بازی کردند. پسرعمویش «طارق» هم در دهه 70 بازیگر بود ولی اطرافیان که امیرخان را پسری بسیار خجالتی میدیدند، هرگز فکر نمیکردند او زمانی تبدیل به یک چهره بالیوودی شود.
پیشینه خانوادگی
امیرخان در «مامبای» در خانوادهای مسلمان چشم به جهان گشود. اصلیت و ریشه امیرخان به افغانستان میرسد. افراد خانواده او در زمینه فیلم و سینما فعال بودهاند. پدرش «طاهر حسین» تهیهکننده سینماست و عمویش «نصیر حسین» کارگردان بود. او تاکنون در چند تا از فیلمهای پسرعمویش «منصورخان» هم بازی کرده است. برادرش «فیصل خان» بازیگر است و آن دو در فیلم «ملا» در سال 2000 در کنار یکدیگر بازی کردند. پسرعمویش «طارق» هم در دهه 70 بازیگر بود ولی اطرافیان که امیرخان را پسری بسیار خجالتی میدیدند، هرگز فکر نمیکردند او زمانی تبدیل به یک چهره بالیوودی شود.
حرفه
امیرخان در سالهای 1973 و 1974 به عنوان بازیگر خردسال در دو فیلم ایفای نقش کرد و بعد از آن پس از یک وقفه 11 ساله در فیلم بعدی خود ظاهر شد. پس از فیلم « از قیامت تا قیامت» و موفقیتهای عظیم پیشنهادهای بیشماری به سوی امیرخان سرازیر شد و او در دهه 90 میلادی در فیلمهای زیادی بازی کرد که معروفترین آنها فیلم «دل» با بازی «امیرخان» و «مدوری دیکشیت» است. پس از آن امیرخان علاوه بر بازیگری به فیلمنامهنویسی هم رو آورد. در سال 1996 فیلم «راجا هندوستان» را بازی کرد که در آن با «کاریشما کاپور» همبازی بود. این فیلم پرفروشترین فیلم آن دهه محسوب میشود.
بازی امیرخان در نقش پلیسی که در مرز کشور با تروریستها میجنگد در فیلم «مسیر شورش» (1999) توجه منتقدین سینمایی را بیش از پیش به سوی خود جلب کرد و با بازی در نقش منفی در فیلم «زمین» (1999) به کارگردانی «دیپا مهتا» به این توجه و اطمینان قطعیت بخشید.
امیرخان پس از فیلمهای موفق «لاگان» (مالیات) و «آرزوهای قلبی» در سال 2001 و تصاحب مجدد عنوان بهترین هنرپیشه، مدتی از بازی کناره گرفت و مدت سه سال چهره او بر سردر سینماها دیده نشد. او بیشتر این مدت را در حال آمادهسازی برای فیلم بعدی خود «قیام» بود. «قیام» داستان واقعی یک شهیر هندی را به نمایش درمیآورد. هرچند فیلم «قیام» از ارزش والای تاریخی و معنوی برخوردار بود و امیرخان به نحو احسن از عهده ایفای نقش «منگال پندی» شخصیت اصلی آن برآمد ولی به دلیل کمعلاقگی مردم هند به فیلمهای تاریخی و غیرعشقی، فروش متوسطی داشت و سومین فیلم پرفروش سال 2005 این کشور شد. سال 2006 برای امیرخان با فیلم «آن را زعفرانی کن» آغاز شد که بار دیگر توجه منتقدین را به خود جلب نمود و او را برنده بهترین اجرا از نظر منتقدین ساخت. این فیلم پرفروش ترین فیلم سال هند نیز لقب گرفت و نامزد حضور در اسکار شد. هرچند که «آن را زعفرانی کن» در اسکار توفیقی نیافت ولی در جشنواره بفتا در انگلیس برنده جایزه بهترین فیلم خارجی گردید. فیلم بعدی امیرخان «فنا» نام داشت که در کنار «کاجول» بازی بسیار خوبی را ارائه داد. فیلم «فنا» هم مثل اغلب فیلمهای امیرخان یکی از پرفروشترینهای سال گردید. فیلم بعدی این بازیگر محبوب «ستارگان زمین» نام دارد که دسامبر 2007 اکران میشود و پس از آن نوبت «ojjaL» و «inijahG» میباشد که قرار است در سال 2008 ساخته شوند.
بیوگرافی امیر خان
زندگی خصوصی امیر خان
امیرخان سالها پیش عاشق دختر همسایهشان «رینا دوتا» شد اما پدر و مادر امیرخان به او اجازه ازدواج با این دختر را نمیدادند. همین که امیرخان 21 ساله شد از «رینا» خواستگاری کرد. رینا هم پذیرفت و آنها با یکدیگر ازدواج کردند هرچند «رینا دوتا» در یکی از فیلمهای امیرخان در صحنه کوتاهی حضور یافت ولی یک بازیگر حرفهای نیست. او در یک آژانس مسافرتی کار میکرد. امیرخان و رینا تا مدتی ازدواج خود را از همه مخفی کردند زیرا فیلمسازان بیشتر راغب بودند امیرخان در آن سالهای اوج جوانی تبدیل به یک بت سینمایی شود ولی ازدواج جلوی این اتفاق را میگرفت و خواه، ناخواه تعدادی از هوادارانش را کم میکرد. وقتی خبر عروسی امیرخان بین همه پیچید، تعجب همگان را برانگیخت و خبر در همه روزنامهها و مجلات چاپ شد.
زندگی مشترک امیرخان و رینا همچنان ادامه داشت و آنها در محیطی ظاهرا آرام و بدون تنش صاحب دو فرزند شدند؛ یک پسر به نام «جونیر» و یک دختر به نام «آیرا». امیرخان راه پیشرفت و شهرت را به سرعت میپیمود و رینا گاهگاهی با او همکاری میکرد. او تهیهکننده فیلم پرفروش «لاگان» هم بود. ناگهان در دسامبر سال 2002 امیرخان بدون مقدمه تقاضای طلاق کرد و این خبر بار دیگر همچون خبر ازدواج او باعث حیرت همه گردید. آن دو در همان سال و پس از 16 سال زندگی مشترک از یکدیگرجدا شدند و رینا حضانت فرزندانش را به عهده گرفت. اواخر دسامبر سال 2005 امیرخان بار دیگر ازدواج کرد. همسر او «کران رائو» دستیار کارگردان فیلم «لاگان» بود. او در زمان ازدواج 41 سال داشت در حالی که عروس 16 سال از او کوچکتر بود.
اما روابط امیرخان و کران رائو هم چندان گرم نیست. آنها بعد از گذشت نزدیک به دو سال از آغاز زندگی مشترک، مدتی است که جدا از هم زندگی میکنند و بینشان شکرآب شده است. بعضی از مطبوعات هم خبر از علاقه امیرخان به رانی موکرجی میدهند و شنیدن این خبر برای «کران» خیلی سخت و سنگین است زیرا رانی یکی از دوستان نزدیک اوست. به هر حال هنوز معلوم نیست که کران چه عکسالعملی نشان خواهد داد. آیا این خبر را کاملا نادیده میگیرد و به زندگیاش با امیرخان ادامه میدهد و یا با عصبانیت از امیرخان میخواهد بین او و رانی یک نفر را انتخاب کند. هنوز هیچچیز معلوم نیست.
جدیت در کار
معروف است که امیرخان در آن واحد فقط در یک فیلم بازی میکند (این موضوع در عالم سینمای بالیوود که بازیگران سرشناس آن معمولا در دو یا چند فیلم در یک زمان بازی میکنند، عجیب است) دلیل این کار او این است که میخواهد حداکثر توانش را برای هر فیلم به کار گیرد. بعضی از مخالفان او میگویند این جدیت گاه سبب میشود که با کارگردانها درگیر شود زیرا برخی از آنها به اعتراضات امیرخان توجه نمیکنند و بدون اینکه او از بازی در یک صحنه راضی باشد، به سراغ صحنه بعدی میروند.
میگویند او یک کمالگراست. اغلب از او ایراد میگیرند که زیادی روراست است و گاه میگویند از خودراضی است و خودش را از کارگردانها و همکارانش برتر میداند ولی شاید تمام این ایرادها و تهمتها به این دلیل باشد که او اعتقاد دارد باید تمام وجودش را وقف حرفهاش کند. او در زمان ضبط فیلم «رنگها» (1995) لباسهای خدمتکارش را قرض گرفت، در فیلم «غلام» (1998) زیرنظر مربی پردل و جرات بدلکاری تعلیم رانندگی مسابقه را دید و برای بازی در فیلم «زمین» (1999) تمام حسن شهرتش را یکدفعه فراموش کرد. شاید وسواس امیرخان به کارش بهخاطر کار گذشته او در تئاتر و شاید به دلیل تعالیم بیوقفه عمویش «نصیر حسین» در فیلمهایی نظیر «منزل» و «زبردست» باشد.
در حقیقت این «بازیگر متفکر» در بیشتر کارهای پشت صحنه دخیل است و چهره دستنخورده و معصومانهاش با داستانهای رمانتیک رومئو و ژولیت کاملا هماهنگی دارد و همدردی تماشاچی را برمیانگیزد و این تصویر ذهنی به او اجازه نمیدهد که در بازی در نقشهای منفی به اندازه کافی موفق باشد.
اولین فیلمی که در آن امیرخان از حالت یک جوان مجرد و گاه نوجوان بیرون آمد و تبدیل به یک جوان عاقل و بالغ شد، در سال 1995 و فیلم «moT elekA muH elekA» بود. او که در آن زمان خود صاحب اولین فرزند خود «جونیر» شده بود، درباره آن فیلم میگوید تجارب شخصی من و احساسم نسبت به پسرم کمک مؤثری به ایفای آن نقش کرد.امیرخان هنرپیشه قهاری است و در این راه از چهرهاش هم کمکهای شایانی گرفته است. او محبوب دوستداران سینمای هند است وصرف حضور او در یک فیلم، تماشاچیان بسیاری را به سینما میکشاند.
علی صیاد شیرازی , سپهبد علی صیاد شیرازی (۲۳ خرداد۱۳۲۳–۲۱ فروردین ۱۳۷۸), فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع بودهاست.
او متولد روستای کبودگنبد شهرستان درگز استان خراسان رضوی است. وی یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. صیاد شیرازی پس از ۳۲ سال خدمت در یگانهای مختلف نیروی زمینی ارتش در تهران و مقابل درب منزلش، به دست نیروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق، ترور شد.
مراسم تدفین او با حضور سید علی خامنهای، فرمانده کل قوا و جمعی از فرماندهان یگانهای مختلف نیروهای مسلح ایران و مردم برگزار شد.
زندگی شخصی تولد
علی صیاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ در شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی متولد شد, مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. مادرش اهل انارک از توابع نایین و پدرش، که از عشایر قشقایی بود، به استخدام ژاندارمری درآمد و سپس به ارتش منتقل شد.
او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانوادههای نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت میکرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محلّ پرورش وی شدند.
مادر وی، حاجیه شهربانو شجاع، روز ۴ مرداد ۱۳۹۵ درگذشت.
تحصیلات و ازدواج
علی صیاد شیرازی، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند, و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد, و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانشآموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید.
پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد.
زندگینامه علی صیاد شیرازی
او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد , و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد. وی زمانی که تصمیم داشت با دختر دایی خود، عفت شجاع، ازدواج کند، با مخالفت ارتش حکومت پهلوی روبرو شد.
حکومت پهلوی دلیل مخالفتش را سابقه مبارزاتی پدر عفت شجاع با حکومت مطرح کرد. اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شیرازی، ارتش حکومت پهلوی با این ازدواج موافقت کرد.
وی در سال ۱۳۵۲ برای تکمیل تخصصهای توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل در ایالت اوکلاهما، در منطقهای نظامی، با موفقیت طی کرد و پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد.
ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد.
بیوگرافی علی صیاد شیرازی
ترور
صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد.
در مراسمی با حضور رهبر انقلاب سیدعلی خامنهای و مقامات لشکری و کشوری و جمع کثیری از دوستدارانش، علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا دفن شد.
کاجول یکی از بازیگران شناخته شده ی دنیای بالیوود است. بیوگرافی و تصاویر او را در آسمونی دنبال کنید.
زندگینامه کاجول :
بیوگرافی کاجول
کاجول موکرجی متولد ۵ اوت ۱۹۷۴ بازیگر زن هندی است که در فیلمهای به زبان هندی و تامیلی ایفای نقش میکند. کاجول در بمبئی, مهاراشترا, هند به دنیا آمده است . او توانسته از یازده نامزدی خود در فستیوال جوایز فیلم فیر برنده شش جایزه از این فستیوال شود.
بهترین زوج وی در فیلم ها شاهرخ خان بوده و تمام فیلم های معروف و رکورد شکن کاجول در مقابل شاهرخ خان است .
همسرش آجی دیوگان نام دارد که او نیز بازیگر است .
آنها یک دختر و یک پسر دارند .
بیوگرافی کاجول
فیلم های سینمایی کاجول :
۱۹۹۲ بیتابی رادهیکا
۱۹۹۳ بازیگر پریاچوپرا
۱۹۹۴ ادهارکی زیندیگی سیتا
۱۹۹۴ این نور جادویی قلب سپنا نامزدفیلم فیر برای بهترین بازیگر زن
۱۹۹۵ کاران آرجون سونیاساکسنا
۱۹۹۵ طاقت کویتا
۱۹۹۵ جنجال شارمیلی
۱۹۹۵ گونداراج ریتو
۱۹۹۵ دلشکستهٔ شجاع عروس را میبرد سیمران سینگ فیلم فیربرای بهترین بازیگرزن
۱۹۹۶ عشق به بمبئی نیها
۱۹۹۷ راز:حقیقت پنهان ایشادیوان فیلم فیر برای بهترین بازیگردرنقش منفی
۱۹۹۷ همیشه رانی شرما/ریشما
۱۹۹۷ رویاهای لرزان پریاعملراج زبان تمیل
۱۹۹۷ عشق کاجال
۱۹۹۸ عاشق شدی نترس موسکان تاکور
۱۹۹۸ همشکل چهره ویژه
۱۹۹۸ دشمن سونیا/نناسیگال نامزدفیلم فیر برای بهترین بازیگر زن
۱۹۹۸ عشق اتفاق میافتد سانجانا نامزد فیلم فیر برای بهترین بازیگر زن
۱۹۹۸ داره یه اتفاقایی میفته آنجلی شرما فیلم فیر برای بهترین بازیگرزن
۱۹۹۹ به دل بگو چه کار کنه ناندیتارای
۱۹۹۹ هام آپکه دل مین رهتاهای مگها نامزد فیلم فیر برای بهترین بازیگرزن
۱۹۹۹ هوته هوته پیارهوگایا پینکی
۲۰۰۰ راجو چاچا آنا
۲۰۰۱ کمی ترش، کمی شیرین تینا/سوئیتی کانا
۲۰۰۱ گاهی خوشی گاهی غم آنجلی شرما ریچاند فیلم فیر برای بهترین بازیگرزن
۲۰۰۳ شاید فردایی نباشد چهره ویژه
۲۰۰۶ فنا زونی علی بگ فیلم فیر برای بهترین بازیگرزن
۲۰۰۶ کبهی الوداع ناکهنا حضور افتخاری
۲۰۰۷ ام شنتی ام خودش چهره ویژه
۲۰۰۸ تو، من و ما پیا نامزد فیلم فیر برای بهترین بازیگرزن
۲۰۰۸ حال دل چهره ویژه
۲۰۰۸ خداوند زوجها را میسازد چهره ویژه
۲۰۰۹ ویگناهارتاشریسیدهیوینایاک چهره ویژه
۲۰۱۰ من خان هستم ماندیراخان فیلم فیر برای بهترین بازیگرزن
۲۰۱۰ ما خانواده هستیم مایا
۲۰۱۰ قهرمان تنپور پریا
۲۰۱۲ ماکی صدای مادر چهره ویژه
۲۰۱۲ دانش آموز سال چهره ویژه
۲۰۱۳ کوچی کوچی هوتاهای صدای آنجی به تاخیرافتاده
۲۰۱۵ دلداده میرا
۲۰۱۷ vip2 واسوندارا تامیلی
زادروز : ۱۶ آوریل ۱۸۸۹
لندن، انگلستان
درگذشت : ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ (۸۸ ساله) سوئیس
آرامگاه : کرسیر-سور-وو وه، کانتون وو سوئیس
محل زندگی : انگلستان، ایالات متحده آمریکا، سوئیس
نامهای دیگر : سر چارلز اسپنسر چاپلین، چارلز چاپلین
پیشه : بازیگر، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، تدوینگر، آهنگساز
سالهای فعالیت : فعالیت در تئاتر از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۴ (از ۵ تا ۲۵ سالگی)
فعالیت در سینما : از ۱۹۱۴ تا ۱۹۶۷ (از ۲۵ تا ۷۸ سالگی)
سبک : کمدی، صامت
همسر ها : میلدرد هاریس (۱۹۱۸ – ۱۹۲۰ طلاق) * لیتا گری (۱۹۲۴ – ۱۹۲۷ طلاق) * پائولت گدارد (۱۹۳۶ – ۱۹۴۲ طلاق) * اونا اونیل (۱۹۴۳ – ۱۹۷۷ تا مرگ چاپلین)
فرزندان : سیدنی چاپلین (پسر چاپلین) * ویکتوریا چاپلین (دختر چاپلین)
والدین : هانا چاپلین (مادر)
زندگینامه چارلی چاپلین
سِر چارلز اسپنسر چاپلین (به انگلیسی: Sir Charles Spencer Chaplin) زاده ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ یکی از مشهورترین بازیگران و کارگردانان و همچنین آهنگساز برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. بیشتر فیلمهای او کمدی و صامت هستند.
چاپلین در زمینه سینما ۵۳ سال فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچهای آغاز شد و تا سن ۷۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد.
چاپلین یکی از محبوب ترین و بزرگترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و تاریخ سینما است.
دوران جوانی
چاپلین خود ادعا میکرد که در سال ۱۸۸۹ در محلهای در جنوب لندن متولد شدهاست. یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین وی را در دیکتاتور بزرگ مورد تمسخر قرار داد. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا، فرانسه و آمریکا که در مورد وی تحقیق کردهاند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولد وی دست نیافتهاند. خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامهای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولیها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام متولد شدهاست. این نامه در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شدهاست. در این نامه گفته شدهاست که عمه او یک ملکه کولی بودهاست و او در کاروان عمهاش متولد شدهاست.
پلیس فدرال آمریکا یا اف بی آی معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بودهاست. از سوی دیگر اسکاتلندیارد با ارائه اطلاعاتی از سوی یک منبع اظهار کرد که ممکن است وی در فرانسه متولد شده باشد. اما اداره اطلاعات بریتانیا هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین شخصی را پیدا کند و با وجود تحقیقات وسیع، هیچ نوعی مدارک و شواهدی در جهت اثبات این ادعاها پیدا نکرد. قدیمی ترین مدرکی که از وی پیدا شدهاست، گذرنامهای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شدهاست.
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. مشهور است که نام مادر چاپلین هنا است. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین دچار بیماری روانی شد و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. مستخدمهٔ پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد و پدر چارلی زمانی که او ۱۲ ساله بود درگذشت.
بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا میشد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب میکردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون آلود و اشکریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنج ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیقتری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود مرد. سالهای پس از مرگ مادر و فقر و استیصال برادران چاپلین تاثیر زیادی بر فضای فیلمهای چاپلین در سالهای بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه میشود به نام ویلر دریدن که بعدها این برادر به برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلین میپیوندد.
چاپلین در مورد مادرش میگفت: اگر مادرم نبود شک دارم که میتوانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم. او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیدهام.
بیوگرافی چارلی چاپلین
مهاجرت به آمریکا
چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ به همراه فرد کارنو سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا میکرد. چاپلین در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هماتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری کرد. وی نخستین فیلم خود را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴ آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید.
بازیگر پیشرو
در سال ۱۹۱۴ با شرکت کی استون چاپلین سه فیلم بازی کرد و به موفقیتهای چشمگیری رسید. خود در زندگینامهاش چنین مینویسد:
من هیچ ایدهای دربارهٔ چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه لباسخانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً متولد شده بود.
فیلمهای نخست به سبک مک سنت که کارگردان بود، از فضای کمدی جسمی و ژستهای اغراق شده استفاده میکرد. کمکم چاپلین برای این شرکت فیلمسازی کرد و بهعنوان کارگردان فیلمهای کوتاه بیش از ۳۴ فیلم ساخت. چاپلین مورد توجه بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان قرار گرفت.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶ شرکت فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فیلم بلند کمدی برای آنها ساخت که در این نوع از ویژگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند. در واقع تمام فیلمهای که در این شرکت ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند. در پایان این سالها آمریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دورهٔ جدیدی از سینمای خود را با دوستانش آغاز کرد. چاپلین از سال ۱۹۱۸ در استودیوی خود مشغول به کار شد. تمام فیلمهای پیشین، دوباره ویرایش و کات شدند و در سالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
شیوه فیلمسازی
چاپلین همیشه بسیار اشارهوار در مورد روشهای فیلمسازی خود سخن میگفت، اگر غیر از این عمل میکرد مانند این بود که یک شعبدهباز حقههای خود را افشا کند. در واقع تا قبل از ساخت فیلمهای صدادار مانند دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت یک فیلمنامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشته است. روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط داستان و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافتهای داستان به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود اضافه میکرد. گاهی با قسمتهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت میشد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد قسمتهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را تکرار کند؛ مگر قسمتهایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد.
آنچه در بالا گفته شد یکی از دلایلی است که ساخت یک فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمان بیشتری میگرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان بسیار دقیقی بود و اصرار داشت که هنرپیشهها دقیقاً همان گونه بازی کنند که منظور اوست و اصلاً هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشهاش بگیرد. چاک جونز که در زمان کودکی نزدیک کارگاه فیلمسازی چاپلین[۴] زندگی میکرده گفته است: به یاد میآورد که پدرش هنگام گرفتن یکی از صحنههای فیلم چاپلین در آنجا حاضر بوده و دیده که چاپلین یک قسمت را بیش از ۱۰۰ بار تکرار کرده تا در نهایت از کار هنرپیشهاش راضی شده و آن قسمت را پذیرفته است.
ترکیب همزمان داستانپردازی و میل به کمالگرایی در چاپلین که منجر میشد به روزها تلاش و هزاران فوت فیلم گرفته شدهٔ بیاستفاده، باعث میشد تا فیلمسازی برای او بسیار پرهزینه تمام شود و کلافگی او باعث پراکندگی و دلگیری هنرپیشهها و سایر عوامل فیلمهایش شود و یا باعث شود آنها ساعتها انتظار بکشند و یا حتی در مواردی کل کار تعطیل شود.
مقایسه با سایر طنزهای صامت
از دههٔ ۱۹۶۰ به بعد فیلمهای چاپلین با فیلمهای دو طنزپرداز دیگر، باستر کیتون و هارولد لوید، مقایسه میشدهاند، این مقایسه به خصوص در میان طرفداران وفادار دو گروه مطرح بود.
این سه طنزپرداز هریک سبک خاص خود را داشت: چاپلین تاکید زیادی بر عواطف و گیرایی فیلم داشت (به همین دلیل در دههٔ ۱۹۲۰ بسیار معروف بود)؛ لوید به داشتن شخصیتهای عامهپسند در فیلمهایش شناخته شده بود و کیتون به خاطر داشتن بردباری همراه با لحنی غرغرو در میان مخاطبان خود مورد پذیرش بود.
از نظر تجاری، تعدادی از سودآورترین فیلمهای صامت اثر چاپلین است، فیلم جویندگان طلا، با فروش ۴٫۲۵ میلیون دلار آمریکا پنجمین فیلم پرسود و سیرک با فروش ۳٫۸ میلیون دلار آمریکا هفتمین فیلم پرفروش بود. درحالی که فیلمهای چاپلین در مجموع ۱۰٫۵ میلیون دلار امریکا سود کردند، هارول لوید، درآمدی در حدود ۱۵٫۷ میلیون دلار داشت همچنین لوید تعداد فیلمهای بیشتری میساخت؛ او در طول دههٔ ۱۹۲۰، ۱۲ فیلم منتشر کرد درحالی که چاپلین در این مدت تنها ۳ فیلم را منتشر کرد. فیلمهای باستر کیتون به اندازهٔ فیلمهای چاپلین و لوید از نظر تجاری موفق نبود. وی حتی در زمانی که در اوج شهرت خود بود در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰، تنها دست آوردش، تشویق دیرهنگام منتقدان بود.
واضح است که چاپلین و کیتون که هر دو از Vaudeville کار خود را شروع کردند زیاد به یکدیگر توجه داشته باشند. کیتون در سرگذشت خود از چاپلین با نام بزرگترین طنزپرداز که تا به حال زندگی کرده و بزرگترین کارگردان طنز یاد کرده است. چاپلین نیز در ۱۹۲۵ از کیتون در United Artists استقبال کرد و او را از رفتن به مترو گلدن مایر در سال ۱۹۲۸ برحذر داشت و برای آخرین فیلم او با نام «شهرت» متنی ویژه برای کیتون نوشت و از او با عنوان شریک طنزپرداز خود از سال ۱۹۱۵ یاد کرد.
کار خلاقانه
دیکتاتور بزرگ
دیکتاتور بزرگ نخستین فیلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل میلادی، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
عصر جدید
موضوع فیلم عصر جدید در مورد کارگرانی است که از آنها زیاد کار میکشند و در فکر افزایش ساعت کاری آنان است ولی با تعطیل شدن کارخانهها بیکاران زیادی در شهر هستند که برای گذراندن زندگی خود مجبور به دزدی میشوند. این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای چارلی است.
جویندگان طلا
چاپلین فیلم جویندگان طلا را در مورد رنجهای کسانی ساخت که در آن زمان به دنبال طلا در معادن بودند. چارلی فقیر در این فیلم برای برگزار کردن یک مهمانی شام به خاطر دختر مورد علاقهٔ خود و دوستان او دچار مشکلات بیشماری شد. هیچیک از مهمانها نمیآیند. نقطه اوج فیلم رقص نانهای استوانهای، توسط چاپلین است که در آن نبوغ فوقالعادهاش را بهنمایش در میآورد. نقطه اوج دیگر فیلم، پختن و خوردن یک چکمه توسط چاپلین است.
سیاست
دوره مک کارتی
در حدود سال ۱۹۵۰ جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و در آمریکا ترس شدیدی از کمونیستها بوجود آمده بود. در آن سال سناتوری به نام جوزف مک کارتی (به انگلیسی: Joseph Mc Carthy) اعلام کرد لیستی بلند بالا از چند کمونیست معروف دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم Lime Light به لندن سفر میکرد از اخراج خود از آمریکا با خبر شد. به این ترتیب چاپلین به همراه خانوادهاش از ژانویهٔ ۱۹۵۳ در خانهٔ زیبایی در کورسیر-سور-ووی (به انگلیسی: Corsier – Sur -Vervey) در کشور سوئیس زندگی کرد و تا سال ۱۹۷۲ به آمریکا بازنگشت.
چاپلین در جواب اتهامها گفت: «من یک هنرپیشه هستم نه سیاستمدار»
در سال ۱۹۵۴ مک کارتی و همراهانش رسوا شدند. زیرا مشخص شد مدارکی که برای افشای کمونیستها به کار برده بودند جعلی بود. سال ۱۹۷۲، سال بازگشت شکوهمند چارلی به آمریکا بود و در نیویورک هدیه باران شد و مدال ارزشمند هندل به او اهدا گردید.
در اوایل سال ۲۰۱۲، اداره اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد چارلی چاپلین به درخواست آمریکا و به خاطر «گرایشهای کمونیستی» در دورهای توسط این اداره تحت نظر و بازرسی قرار داشتهاست. اما هیچگاه نتوانستند مدرکی دال بر ارتباط چارلی چاپلین و گروههای کمونیستی بیابند. همچنین در این مدارک عنوان شده که اداره امآیفایو، موفق نشده که محل اصلی تولد چارلی چاپلین را کشف کند. همچنین جمعبندی MI6 این بود که چاپلین ممکن است از طرفداران کمونیستها باشد ولی در این مورد رادیکال نیست. اما چاپلین به عنوان یکی از قربانیان مک کارتیزم شناخته میشود.
زندگی شخصی چارلی چاپلین
چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس (به انگلیسی: Mildred Harris) بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش، هتی کلی (به انگلیسی: Hetty Kelly) میانداخت که در سال ۱۹۰۸ عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دوسال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.
چارلی در نوامبر ۱۹۲۴ با هنرپیشهٔ نقش اول فیلم جویندگان طلا (به انگلیسی: Gold Rush) یعنی لیتا گری (به انگلیسی: Lita Grray) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از دو سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد.
در سال ۱۹۳۶ چاپلین بار دیگر با یک بازیگر ازدواج کرد. پائولت گودارد (به انگلیسی: Paulette Goddard) بازیگر نقش دختر بیخانمان در فیلم عصر جدید (به انگلیسی: Modern Time) که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲ به جدایی انجامید.
در سال ۱۹۴۲ او با دختر یک نمایشنامهنویس معروف آمریکایی به نام یوجین گِلَدِستون اونیل (به انگلیسی: Eugene Gladstone O’Neill) آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل (به انگلیسی: Oona O’neil) بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و چهار ساله با یک دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج دختری به نام جرالدین (به انگلیسی: Geraldine Chaplin) بود. با اینکه اختلاف سن چارلی و اونا سی و شش سال بود اما این ازدواج پر دوامترین ازدواج چارلی بود و این دو تا پایان عمر کنار یکدیگر بودند.
زندگی هنرمند بزرگ دنیای سینما، چارلی چاپلین، که بیاغراق از مشهورترین هنرمندان این فن است پر از درد و رنج و فقری وصف ناشدنی است. اما کمتر کسی میداند که این هنرمند بزرگ برای «چاپلین» شدن از کجا آغاز کردهاست. خوشبختانه خود او گوشه تاریک اوایل زندگی خویش را در کتابی تحت عنوان «داستان کودکی من» برای ما روشن کرده است. این کتاب مربوط به دورانی است که هنوز کسی چارلی را نمیشناخت و نمیدانست روزی بزرگترین ستاره سینما خواهد شد.
جوایز
* برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی ارجینال برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳.
* نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.
* نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلمنامه ارجینال برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.
* دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.
* دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲.
* برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲.
مرگ
چارلی چپلین در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ درگذشت و جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکدهای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها که دو مهاجر از بلغارستان و لهستان بودند، به همانجا بازگشت؛ ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند.
در دنیای مد همیشه
خاص بودن حرف اول را میزند. یکی از بهترین راه ها برای خاص بودن این است که ظاهر
خود را با چیز هایی که خودتان درست کرده اید آراسته کنید. این کار بسیار ساده است.
در این مقاله به شما آموزش می دهیم که چگونه این کار ساده را انجام دهید.
مراحل :
1. از یک مغازه ی گل فروشی گل مصنوعی بخرید.
2. ساقه ی گل مصنوعی
را با قیچی جدا کنید. باید ساقه به طور کامل از گل جدا شود.
3. چسب را آماده
کنید. چسب تفنگی را به برق بزنید تا گرم شود.
4. به انتهای گل چسب
بزنید. گل را در محل مناسب روی گیره قرار دهید و به مدت 15 ثانیه نگه دارید. بسته
به سایز گل ممکن است لازم باشد گل های بیشتری را روی گیره بچسبانید تا گیره کاملا
پوشانده شود.
5. قبل از استفاده از
گیره چند ساعت صبر کنید تا گل به خوبی بچسبد.
6. برای تزئین گل روی
گیره خلاق باشید. می توانید از گل های مختلف استفاده کنید طوری که رنگ گل ها با
تیپ شما همرنگ باشد.
کینوا Quinoa گیاهی است که به خاطر دانههای خوراکی اش کاشته میشود. طرز تهیه ی کینوا تقریبا مشابه برنج است. کینوا یکی از قدیمی ترین خوراکی هایی کشور پرو می باشد. این گیاه منبعی غنی از پروتئین است که به تازگی طرفداران خود را در سراسر جهان پیدا کرده است. شما نیز می توانید کینوا را از فروشگاههای معتبر خریداری کنید. پلو پز بهترین ابزار برای درست کردن کینوا می باشد. در دستور تهیه ی پایه کینوا تنها به کینوا و آب احتیاج دارید اما این خوراکی دستور های مختلفی دارد که پیشنهاد می کنم هر یک از آنها را امتحان کنید.
مواد لازم :
1 فنجان (170 گرم) کینوا
1و 4/3 فنجان (410 میلی لیتر) آب
2/1 قاشق چای خوری (2.5 گرم) نمک
مراحل :
1. با آب سرد کینوا را آب بکشید. 1 فنجان (170 گرم
) کینوا را داخل صافی بریزید و روی آن آب سرد بریزید. آب کشی کینوا قبل از پخت آن
بسیار مهم است.
2. کینوا، آب و نمک را داخل پلو پز بریزید. 1 فنجان (170 گرم) کینوا, 1و 4/3 فنجان (410 میلی لیتر) آب و 2/1 قاشق چای خوری (2.5 گرم) نمک را داخل پلو پز بریزید.
برای این کار حتما باید از آب سرد استفاده کنید.
3. در پلو پز را ببندید و آن را روشن کنید. اگر پلو پز شما گزینه های
برنج سفید یا قهوه ای دارد, گزینه ی برنج سفید را انتخاب کنید. صبر کنید تا برنج
آماده شود.
معمولا برای پخت کینوا حدود 15 دقیقه زمان لازم است.
4. قبل از صرف کینوا به مدت 3 الی 5 دقیقه صبر کنید ( پلوپز را از برق
بکشید و در آن را باز نکنید.
5. کینوا را سرو کنید. شما می توانید کینوا را گرم سرو کنید یا آن را
در یخچال قرار دهید و با سالاد سرو کنید.
می توانید کینوا را داخل ظرف درب دار قرار دهید و آن را به مدت 5 روز
نگهداری کنید.
اگر می خواهید کینوا را در فریزر نگهداری کنید می توانید آن را تا 2 ماه نگهداری کنید. برای یخ زدایی کینوا آن را شب تا صبح داخل یخچال قرار دهید.
طرز تهیه ی کینوا در پلو پز ( با عصاره ی سبزیجات یا مرغ )
کینوا Quinoa گیاهی است که به خاطر دانههای خوراکی اش کاشته میشود. طرز تهیه ی کینوا تقریبا مشابه برنج است. کینوا یکی از قدیمی ترین خوراکی هایی کشور پرو می باشد. این گیاه منبعی غنی از پروتئین است که به تازگی طرفداران خود را در سراسر جهان پیدا کرده است. شما نیز می توانید کینوا را از فروشگاههای معتبر خریداری کنید. پلو پز بهترین ابزار برای درست کردن کینوا می باشد. در دستور تهیه ی پایه کینوا تنها به کینوا و آب احتیاج دارید اما این خوراکی دستور های مختلفی دارد که پیشنهاد می کنم هر یک از آنها را امتحان کنید.
1. با آب سرد کینوا را آب بکشید. 1 فنجان (170 گرم ) کینوا را داخل صافی بریزید و روی آن آب
سرد بریزید. آب کشی کینوا قبل از پخت آن بسیار مهم است.
2. کینوا، عصاره
مرغ یا سبزیجات و آب لیمو را داخل پلو پز بریزید. 1 فنجان (170 گرم) کینوا, 1و 4/3 فنجان (410 میلی لیتر) عصاره
ی سبزیجات یا مرغ و آب لیموی تازه را داخل پلو پز بریزید.
برای این کار حتما باید از عصاره
مرغ یا سبزیجات سرد استفاده کنید.
3. در پلو پز را ببندید و آن را
روشن کنید. اگر پلو پز شما گزینه های برنج سفید یا قهوه ای دارد, گزینه ی برنج
سفید را انتخاب کنید. صبر کنید تا برنج آماده شود.
معمولا برای پخت کینوا حدود 15
دقیقه زمان لازم است.
4. قبل از صرف کینوا به مدت 3 الی 5
دقیقه صبر کنید ( پلوپز را از برق بکشید و در آن را باز نکنید.
5. کینوا را سرو کنید. شما می
توانید کینوا را گرم سرو کنید یا آن را در یخچال قرار دهید و با سالاد سرو کنید.
می توانید کینوا را داخل ظرف درب
دار قرار دهید و آن را به مدت 5 روز نگهداری کنید.
اگر می خواهید کینوا را در فریزر نگهداری کنید می توانید آن را تا 2 ماه نگهداری کنید. برای یخ زدایی کینوا آن را شب تا صبح داخل یخچال قرار دهید.