غار ماهی کور در لرستان شگفتانگیزترین گونه ماهی را در دل خود پرورش میدهد اینگونه ماهی بهطور کامل کور است و هیچگونه آثاری از چشم خارجی در آنها مشاهده نمیشود.
سرزمین چهارفصل استان لرستان به دلیل جاذبههای طبیعی، توریستی و گردشگری بهعنوان پایتخت طبیعت ایران شناختهشده است این سرزمین خوش آب و هوا در میان کوههای سر به فلک کشیده زاگرس قرار گرفته که نمایشگاهی از تنوع آب و هوایی، کوه، رود، جنگل، دشت، چشمه، آبشار و گلهای دیدنی ایجاد کرده است.
استان لرستان با زیباییهای چشمنواز خود همچون نگینی زیبا در دل کوههای سر به فلک کشیده اشترانکوه قرار گرفته که بهواسطه این زیباییها و آب و هوای مطبوعش، هر ساله در فصل بهار و تابستان پذیرای گردشگران و علاقهمندان بسیاری است.
ماهی کور غار از شگفتیهای آفرینش
اما از زیباییهای طبیعت چشمنواز لرستان که بگذریم آثار شگفتانگیز و منحصربهفردی مانند «غار ماهی کور» در این استان وجود دارد که زیستگاه ماهیانی فاقد چشم و دارای بدنی شفاف است، اینگونه ماهی تنها از “غار ماهی کور” در منطقه تنگ هفت لرستان یافت شده است.
اینگونه ماهی بهطور کامل کور است و هیچگونه آثاری از چشم خارجی در آنها مشاهده نمیشود، ماهی کور غار به لحاظ داشتن بدنی شفاف و بدون چشم از عجایب خلقت نامگرفته و در دنیا منحصربهفرد است اینگونه ماهی چون در آبهای زیرزمینی و در تاریکی غار زندگی میکند به “ماهی کور غاری” معروف است.
محسن امیری کارشناس مسئول زیستگاهها و امور مناطق محیطزیست استان لرستان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: در سنوات گذشته دو گونه ماهی کور در این غار کشف شد، این گونهها اندمیک بوده که در جهان وجود ندارد و تنها در این نقطه از استان لرستان یافت میشود.
کشف 3 گونه ماهی کور غار
وی بابیان اینکه غیرازاین دو گونه، یکگونه متفاوت دیگر توسط عیدی حیدری محیط بان منطقه کشف و به نام وی نامگذاری شده است افزود: این سه گونه با عنوان «Garratyphlops»، «Garralorestanensis» و «Eidinemachelius» نامگذاری شده است.
کارشناس مسئول زیستگاهها و امور مناطق محیطزیست استان لرستان عنوان کرد: ماهیان کور غار فاقد چشم بوده، سطح بسیار شفاف و کریستالی دارند بهطوریکه بافت و محتویات داخل بدن اینگونه ماهیان مشخص است.
وی با بیان اینکه اندازه اینگونه ماهیان بیشتر از شش تا هفت سانتیمتر نیست تصریح کرد: اینگونه ماهیان چون داخل غار زیست دارند و نور نمیبینند در ساختار و رنگ آنها تأثیر گذاشته است، ماهیان کور غار خاص این منطقه هستند که در سال 82 بهعنوان آثاری طبیعی ملی معرفی و جز مناطق چهارگانه تحت مدیریت حفاظت محیطزیست قرار گرفت.
امیری با اشاره به اینکه برداشت ماهیان کور تخلف محسوب میشود و جریمه نقدی دارد گفت: ایجاد راه دسترسی سد بختیاری از معضلاتی است که اینگونه ماهیان را تهدید میکند چرا که خیلی از افراد میتوانند با خودرو در این منطقه تردد کنند که این امر شرایط را برای حفاظت دشوار کرده است.
وی اظهار داشت: اینگونه ماهیان در طبقه گونه آسیبپذیر قرار دارد؛ متأسفانه تاکنون در راستای تکثیر ماهیان کور غار مطالعاتی صورت نگرفته و برآورد جمعیتی نیز انجام نشده است.
سال 1308 در زمان احداث پروژه راهآهن تهران – جنوب دو نفر طبیعیدان دانمارکی که به همراه مهندسان این پروژه به لرستان سفرکرده بودند پس از بررسی در مورد سرشاخه رود سیرم و جویبار کایرود، به یک حفره آبی در نزدیکی روستای لون میرسند و در آنجا با یک نوع ماهی کور مواجه میشوند، پس از انتقال چند نمونه از ماهیها به دانمارک آنها را به نام «ایرانو سیپریس» به ثبت میرسانند ولی از ارائه محل کشف ماهی کور خودداری میکنند.
لرستان تنها زیستگاه «ماهی کور» در جهان
بعد از این کشف یک محقق انگلیسی به نام آنتونی جان اسمیت از طرف دانشگاه آکسفورد، در روز 26 خرداد سال 1330 به دنبال کشف محل ماهی کور به شهر کرمان سفر میکند، اما پس از سه ماه تحقیق با دستخالی به انگلیس باز میگردد و پس از 26 سال بعد متوجه میشود که ماهی مورد نظرش نه در قناتهای کرمان بلکه در کوههای زاگرس وجود دارد و بر این اساس در سال 1356 به دنبال رد پای دانمارکیها به منطقه پاپی لرستان سفر میکند و موفق به کشف محل ماهی کور میشود و چند نمونه از آنها را با خود به انگلیس میبرد.
در میان ماهیانی که اسمیت در سفر دوم خود به انگلیس برده است، یک نمونه نظیر همان نوعی که قبلاً دانمارکیها کشف کرده و به نام ایرانو سیپریس به ثبت رساندهاند و گونه دیگری که توسط اسمیت کشف شده با نام وی تحت عنوان «پاراچوبیتس اسمیتی» به ثبت میرسد.
اسمیت چند سال بعد برای بار سوم با یک گروه غواصی زبده به ایران میآید و در داخل حوضچه درون غار به کاوش بیشتری میپردازد و موفق به یافتن تعدادی ماهی کور دیگر میشود اسمیت نیز همانند کاوشگران دانمارکی از افشای محل غار خودداری میکند و هیچ نشانی از محل کشف ماهی کور به دیگران ارائه نداد تنها در کتابی که بعداً تحت عنوان «بازگشت ماهی کور سفید» تألیف میکند به این مطلب که غار ماهی کور در کوههای زاگرس قرار دارد اکتفا میکند.
مسیر دسترسی به غار ماهی کور
غار ماهی کور در شمال غربی روستای لون در حوالی ایستگاه «تنگ هفت» از توابع بخش پاپی شهرستان خرمآباد قرار دارد که راه دسترسی به این غار هم از طریق جاده و هم از طریق راهآهن قابلدسترس است و از بین قطارهای مسیر لرستان فقط قطار عادی تهران -اهواز و قطار محلی دورود – اندیمشک، در ایستگاه «تنگ هفت» توقف دارند.
از این ایستگاه باید پیاده به سمت شمال در راستای رود سزار تا پل سیرم و سپس ازآنجا به سمت غرب و روستاهای لون و للری ادامه داد تا پس از حدود چهار ساعت پیادهروی، در نزدیکی روستای لون به غار ماهی کور رسید، با ایجاد سد بختیاری این جاده زیرسازی و آسفالت شده که هماکنون خودروهای سواری میتوانند خود را به 300 متری غار برسانند.
زیستگاه ماهی کور در آبهای زیرزمینی است و به دلیل اینکه دهانه غار ماهی کور به سطح آبهای زیرزمینی اتصال دارد، ماهی کور در طول شبها به نزدیکی سطح آب در دهانه غار میآید و تنها در روزهای گرم سال در نزدیکی آبهای سطحی زمین دیده میشود و دمای آب محل زندگی این ماهی از پنجتا 28 درجه سانتیگراد متغیر است.
در سال 82 طرح مقدماتی غار ماهی کور بهعنوان اثر طبیعی – ملی تهیه و پس از انجام مراحل قانونی در سال 84 در شورای عالی حفاظت محیطزیست مطرح و طی مصوبه شماره 262 در سال 84 بهعنوان نخستین اثر طبیعی ملی استان لرستان تصویب و به ثبت رسید چراکه دو گونه نادر و منحصربهفردی از ماهیان کور که در هیچ کجای دنیا مشابه آن دیده نشده در این غار زندگی میکنند.
مشخصات دو گونه شگفتانگیز ماهی کور
اختلاف این دو گونه در این است که «ایرانوسیپریس» دو جفت سبیلک، یک جفت روی لب بالا و جفت دیگر در گوشههای دهان و کمی نیز فلس دارد ولی «پاراچوبیتس اسمیتی» سه جفت سبیلک دارد که دومین جفت از آنها بهخوبی رشد کرده و به انتهای سومین جفت میرسد و فلس هم ندارد.
ماهی کور فاقد ارزش غذایی برای انسان است اما بهعنوان منابعی از ذخایر ژنتیکی نادر در بسیاری از پژوهشکدهها مورد ارزیابی و مطالعه قرارگرفتهاند و نکته دیگر اینکه این ماهی در محلی غیر از زیستگاه اصلیاش بیشتر از یک ماه زنده نخواهد بود.
گونه ماهی کور در فهرست قرمز «iucn» و در ردیف گونههای در معرض انقراض قرار دارد.
یکی از فعالیت های تفریحی و پر هیجان نسبتا نوپا در کشور که در حوزه طبیعت گردی قرار می گیرد، غارنوردی است. فعالیتی که در چند سال گذشته طبیعت گردان و طرفداران بسیار زیادی را به خود جذب کرده است. کشورمان ایران نیز از لحاظ داشتن غارهایی متنوع، از جمله کشورهای مطرح در دنیا به حساب می آید. یکی از این غارها، که از قضا از شگفت انگیزترین آنهاست، غار یخ مراد در استان البرز است. با الی گشت همراه شوید تا سفری یک روزه به این غار زیبا داشته باشیم.
چالوس و خاطرات آن
وسایل خود را جمع کنید، کوله بارتان را ببندید و خود را آماده سفری یکروزه به غار زیبای یخ مراد کنید. برای سفر به این غار شگفت انگیز، باید از یکی از زیباترین جاده های کشور عبور کنیم، یعنی جاده چالوس. اسم جاده چالوس که به گوشمان می خورد، ناخوداگاه به یاد پیچ های تند آن، مناظر زیبای آن و حتی برخی از آهنگ های به یاد ماندنی خوانندگانمان می افتیم. در واقع در سفر به غار یخ مراد، شما از دو جاذبه گردشگری منحصر به فرد دیدن خواهید کرد، یکی غار شگفت انگیز یخ مراد که دلیل شگفتیش را خواهیم گفت و دیگری جاده زیبای چالوس.
شگفتی های یخ مراد
غار یخ مراد در ۶۵ کیلومتری جاده چالوس و در منطقه گسچر قرار دارد. ارتفاع این غار از سطح دریا حدود ۲۶۴۰ متر است و برخی از صاحبنظران قدمت آن را بین ۵۰ تا ۲۳۰ میلیون سال قبل برآورد کرده اند. این غار یکی از بی نظیرترین غارهای کشور است. چرا که قندیل ها، استالاگمیت ها و استالاگتیت های آن نه از جنس آهک یا دیگر رسوبات، بلکه از جنس یخ هستند.
یخ هایی بلورین که همانند کریستال هایی شفاف از زمین سر برآورده اند و مناظر بسیار نادر و منحصر به فردی را برای بازدید کنندگان ایجاد کرده اند. این غار، پر است از چاه ها و چاله های عمیق که عمق خیلی از آن ها مشخص نشده است. فرود آمدن از این چاه ها نیاز به تجهیزات حرفه ای غار نوردی دارد و افراد غیر حرفه ای از عهده آن بر نمی آیند.
هرساله تعداد زیادی از غار نوردان حرفه ای برای رسیدن به انتهای غار و کشف رمز و راز های پنهان درون آن، به این منطقه سفر می کنند. ولی هنوز که هنوز است انتهای آن کشف نشده است. درون این غار علاوه بر ستون های کوچک یخی، تالار ها و دریاچه هایی یخ زده هم وجود دارند.
با شروع فصل سرما، فرآیند تشکیل این استالاگتیت ها و استالاگمیت ها شروع می شود. در اواخر زمستان به اوج خود می رسد و در نهایت با شروع فصل تابستان به پایان خود نزدیک می شود. تا شروعی دوباره و زمستانی دیگر.
هنگام ورود بع غار، سه مسیر و سه تالار نمایان خواهند شد. مسیر اول پس از حدود ۲۰ متر به انتها می رسد. تالار بعد پس از طی مسافتی نسبتا طولانی به چاهی پهن و عمیق می رسد که فقط غارنوردان حرفه ای توان عبور از آن را دارند. و در مسیر سوم، زیباترین قندیل های موجود در غار را نظاره خواهید کرد.
غار یخ مراد کجاست؟
علاوه بر تزئینات یخی ذکر شده، تزئینات آهکی کم اما زیبایی درون غار وجود دارد. اسفنج های آهکی زیبا بر روی سقف برخی از نقاط غار به چشم می خورند.
فعالیت های رایج در غار یخ مراد
بدون شک اصلی ترین دلیلی که هر گردشگری را به سمت این غار می کشاند، همین ستون ها و قندیل های یخی هستند که منظره شگفت انگیزی را پدید می آورند. این قندیل ها بسیار شکننده اند. به طوری که با کوچکترین برخورد به آن ها از بین می روند. قدم زدن درون غار، عبور از لا به لای این قندیل های یخی و عکاسی از این جلوه های طبیعت، خاطرات فراموش نشدنی برایتان خواهد ساخت.
وجه تسمیه غار یخ مراد
مردم بومی این منطقه، اعتقاد دارند که یخ موجود در این غار خاصیت درمانی داشته و شفا بخش است. در گذشته برای درمان بسیاری از بیماری ها از یخ های این غار استفاه می شده است. به همین دلیل است که نام این غار، یخ مراد گذاشته شده است.
بهترین زمان سفر به غار یخ مراد
در فصل زمستان در منطقه کهنه ده برف بسیار سنگینی می بارد. به گونه ای که در خیلی از اوقات جاده آن کاملا مسدود می شود. بنابراین، پیشنهاد می کنم که حتما زنجیر چرخ به همراه داشته باشید. من، هم در بهمن ماه و هم در بهار به این غار سفر کرده ام. در زمستان هوای منطقه بسیار سرد است و با وجود اینکه قندیل های بیشتری را می بینید، شاید سرمای هوا و برف کمی اذیتتان کند. بنابراین، بهترین زمان سفر برای تماشای قندیل های یخی این غار، فصل بهار و به خصوص فروردین ماه هر سال است. چرا که هر چه هوا گرم تر شود، قندیل های بیشتری آب خواهند شد.
سفر به این غار می تواند در قالب یک برنامه یک روزه از تهران انجام گیرد.
چطور به یخ مراد برسیم؟
وارد جاده چالوس که شدید، تا منطقه گسچر پیش بروید. بعد از روستای نسا، پلی بزرگ و پهن در سمت چپ جاده قرار دارد که به سمت روستای کهنه ده می رود. بعد از حدود ۵ کیلومتر در این جاه خاکی شما به یک دو راهی خواهید رسید که مسیر سمت راست شما را به سمت دهانه غار هدایت می کند.
تجربه نگارنده از این جاده: سفر من به این منطقه در فصول بهار و تابستان بود. هنوز برف و یخ تمام جاده فرعی را پوشانده بود و خودروهایی که زنجیر چرخ نداشتند، قادر به ادامه مسیر نبودند. بنابراین قبل از سفر به این منطقه از وضعیت آب و هوایی و جاده آن اطلاع کامل داشته باشید. دهانه غار از جاده زیاد پیدا نیست، بنابراین اگر بار اول است که به غار یخ مراد سفر می کنید، برای اطلاع دقیق از محل غار از ماشین های عبوری سوال بپرسید. البته معمولا در نزدیکی دهانه غار خودروهای زیادی پارک کرده اند که می توانند نشانه خوبی از نزدیک بودن به دهانه غار باشند.
بدون شک یکی از زیباترین جلوه های خلقت خداوند را می توان در غارها یافت. غارها، شگفتی هایی هستند که خالق یکتا هنرمندانه نقش آن ها را در دل کوه ها و صخره ها تراشیده است. این جاذبه های طبیعی هر ساله پذیرای طبیعت گردان و گردشگران بسیاری هستند که برای لذت بردن از این خلقت شگفت انگیز به آن ها سفر می کنند. یکی از زیباترین غارهای آهکی ایران یا حتی جهان، غار چال نخجیر است. با الی گشت همراه شوید تا با هم سری به این غار شگفت انگیز و منحصر به فرد بزنیم.
چال نخجیر کجاست؟
یکی از زیباترین شگفتی های طبیعت، در استان مرکزی در ۱۱ کیلومتری شمال شرقی شهرستان دلیجان (حد فاصل نراق – دلیجان) و در دامنه های کوهی به نام تخت به ارتفاع ۱۷۱۶ متر از سطح دریا قرار گرفته است. این غار که به دوران سوم زمین شناسی تعلق دارد، در سال ۱۳۶۸ و پس از حفاری های سازمان آب دلیجان، شناسایی و کشف شد و در در سال ۸۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
دمای هوای داخل غار همانند بسیاری از غارهای دیگر در تمام فصول ثابت و بین ۷ تا ۱۴ درجه سانتی گراد می باشد. غار طبقاتی چال نخجیر دارای سه طبقه است و طبقه اول و زیرین غار دارای سفره آب زیرزمینی و دریاچه ایست که در عمق ۶۱ متری از سطح غار قرار دارد و ۱۹ متر نیز عمق آن است. طبق نظر زمین شناسان طول این غار حدود ۱۲ کیلومتر تخمین زده شده است که تا به امروز ۶ کیلومتر ازآن کشف شده است.
دو طبقه از این غار شگفت انگیز به طول ۱۲۰۰ متر با ایجاد مسیرها و پله هایی خاص برای بازدید گردشگران کف سازی و آماده شده است. نور پردازی های زیبای این غار بر روی بلورهای کلسیت و اشکال متنوعی که شبیه به انسان و برخی حیوانات از جمله عقاب و لاک پشت هستند، در کنار دیگر تندیس های بزرگ جسه و آویزه های بلورین، چشم هر بیننده ای را متحیر و مبهوت خود می کند.
غار چال نخجیر از ارزشمند ترین غارهای آهکی دنیاست. اشکالی که به دلیل رسوبات آهکی درون غار ایجاد شده اند، از زیباترین و بهترین نمونه های این رسوبات در دنیا هستند. این غار مربوط به دوران سوم زمین شناسی است و سنش حدودا ۷۰ میلیون سال برآورد شده است. طی میلیون ها سال، حرکت معکوسی گسل باعث ایجاد دالان ها، دهلیزها، راهروها و حوضچه های بسیار زیبایی شده است که از آن به نام غار چال نخجیر یاد می کنیم.
از همان بدو ورود به غار، چشمانتان به جمال آن روشن خواهد شد! سقفی بسیار بلند، و اشکالی متنوع و بلورین شما را شگفت زده خواهد کرد. نگران گم کردن راه نباشید، مسیری که برای بازدید عموم در نظر گرفته شده است، مشخص و امن است. درون این غار، باید قوه تخیل خود را به کار ببندید و شروع به تشبیه کردن اشکالی که می بینید با حیوانات مختلف کنید. برای تالارهای اینجا اسم هم گذاشته اند، تالارهایی با نام های عروس، گل کلمی، آبشارگلی، هیولا و… اما شاید زیباترین تالار این غار، تالار چهل ستون باشد. این تالار دنیاییست از رسوباتی به رنگ های مختلف که مانند دانه های انار با نظمی خاص کنار هم قرار گرفته اند.
بر روی دیواره های این غار مملو از توده های گل کلمی، اسفنج های آهکی و بلورین و قندیل هاییست که حاصل رصوبات دولومیتی و آهکی آن است.
از نکات جال توجه در این غار این است که نباید نگران ایجاد مشکل تنفسی برای خود باشید. چرا که تهویه طبیعی آن، وظیفه خود را به بهترین نحو انجام می دهد و شما در طول مسیر احساس تنگی نفس نخواهید کرد.
وجه تسمیه غار
در گذشته ای نه چندان دور، حکمرانان و شکارچیان، شکار خود را به یک منطقه پست و گود به نام چال نخجیر هدایت می کردند تا حیوان امکان فرار نداشته باشد. چال به همان معنی چاله و مکان پست است و نخجیر هم که به معنای شکارگاه است.
بهترین زمان سفر به این غار
همان طور که گفتیم هوای درون غار چال نخجیر در تمام فصول ثابت است. بنابراین بازدید از این غار در تمام فصول امکان پذیر است. ولی اگر خواهان این هستید که از زیبایی های بیرون غار و جاذبه های اطراف هم بهره ببرید، پیشنهاد ما به شما سفر به این منطقه در فصل بهار است.
نحوه دسترسی به غار
کوله بار خود را ببندید و راهی استان مرکزی شوید. بعد از گذشتن از شهر دلیجان، باید وارد جاده نراق شوید. حدود ۱۰ کیلومتر بعد تابلویی شما را به سمت غار هدایت خواهد کرد.
چشمه های آبگرم محلات
در سفر خود به این منطقه می توانید همزمان در یک روز سری هم به چشمه های آبگرم محلات بزنید. این چشمه ها از شهرت بسیار زیادی در استان مرکزی و همچنین سر تا سر ایران برخوردار است. آب گرم محلات نیز در ۱۵ کیلومتری شمال شرق این شهرستان و در ارتفاعات آن قرار دارد. رسیدن به این آبگرم از طریق جاده دلیجان – محلات و جاده اصلی قم – اصفهان (از طریق جاده دو دهک – خورهه) امکان پذیر است. استحمام در این چشمه های شفا بخش، اثرات مفید بسیاری بر سلامت جسمی و روحی انسان دارد. آب این چشمه از دسته آب های هیپورترمال است که در درمان بیماری های کبدی، صفراوی، کلیوی و گوارشی و به ویژه بیماری های رماتیسمی و پوستی موثر است.
این مجتمع دارای دو مجموعه مردانه و زنانه است که هرکدام دارای استخر شنا، وان و دوش های انفرادی هستند. در این منطقه تعداد زیادی مسافرخانه و مهمان پذیر قرار دارد که سالانه پذیرای جمعیت زیادی از گردشگران هستند.
سخن نهایی
همانطور که می دانید، برای ایجاد هر یک از اشکالی که داخل غارها میبینید، میلیون ها سال زمان نیاز است. بنابراین در ماجراجویی خود درون غارها هرگز به این رسوبات شکننده دست نزنید. این جمله معروف را همواره به خاطر خود بسپارید: در سفر به طبیعت، تنها چیزی که از شما به جای میماند رد پای شما، و تنها سوقاتی که با خود می برید عکسهایتان هستند. البته در این غار فلاش دوربینتان را خاموش کنید، زیرا که عکس برداری با فلاش ممنوع است.
دین: مسیحی دایانا، شاهدخت ولز (به انگلیسی: Diana, Princess of Wales) (دایانا فرانسس اسپنسر (به انگلیسی: Diana Frances Spencer); زاده 1 ژوئیه 1961 – درگذشته 31 اوت 1997) همسر اول چارلز، شاهزاده ولز، بزرگترین فرزند و ولیعهد ملکه الیزابت دوم بود.
او برای فعالیت هایش در زمینه جمع آوری پول برای خیریه های بینالمللی و همچنین به عنوان یک شخصیت برجسته و مشهور در قرن بیستم شناخته شده بود. ازدواج او با شاهزاده ولز در تاریخ 29 ژوئیه 1981 در کلیسای جامع سنت پل برگزار شد که مخاطبانی جهانی داشت و به وسیله بیش از 750 میلیون نفر تماشا شد. با این ازدواج او القاب شاهدخت ولز، دوشس کورنوال، دوشس رافیسِی و کنتس چِستِر را به دست آورد. ثمره این ازدواج دو پسر بود، شاهزادگان ویلیام و هری، کسانی که در ردیف رسیدن به تاج و تخت بریتانیا دوم و چهارم هستند.
دایانا در یکی از خانواده های اشرافی انگلیس با دودمانی سلطنتی متولد شد. وی با اعلام نامزدی اش به چهره ای جهانی مبدل شد. او برای کارهای خیرخواهانه به رسمیت شناخته شده بود و از سال 1989 تا زمان مرگش، رئیس بیمارستان تخصصی اُرموند بود. دایانا در دوران ازدواجش و پس از آن به عنوان چهره برجسته مطبوعات باقیماند و ازدواج او پس از 15 سال با طلاقی در تاریخ 28 اوت 1996 به پایان رسید. توجه رسانه ها و مطبوعات جهان برای آخرین بار در تاریخ 31 اوت 1997 به دایانا جلب شد، روزی که او در یک تصادف رانندگی در پاریس کشته شد.
زندگینامه پرنسس دایانا
اوایل زندگی
دایانا در ساعت 7:45 عصر در تاریخ 1 ژوئیه 1961 در شهر کوچک سندرینگهام در منطقه نورفولک به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از بین پنج فرزند ویسکُنت و ویسکُنتس آلتروپ بود. اسپنسرها از خاندان های قدیمی و بسیار مهم بریتانیا هستند که نسل های متمادی با خاندان سلطنتی رابطه نزدیک داشتند. آن ها امیدوار بودند که پسری متولد شود تا نسل خانواده را ادامه دهد و به همین علت تا یک هفته نامی برای بچه انتخاب نشد، تا این که آن ها “دایانا فرانسس” را از روی اسم “دایانا راسِل، دوشس بِدفورد”، که از خویشاوندان گذشته آن ها بود، و همچنین از روی اسم مادر دایانا، “فرانسس روچه”، برداشتند. دایانا در کلیسای سنت ماری مگدالنه غسل تعمید داده شد.
او دو خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر به نام های سارا، جین و چارلز داشت. او همچنین برادری نوزاد به نام جان داشت که حدود یک سال قبل از تولد او فوت کرده بود. میل برای داشتن یک وارث، اجباری به ازدواج اسپنسرها اضافه کرد و بر طبق گزارش ها لِیدی آلتروپ به کلینیک رفته بود تا علت “مشکل” را مشخص کند. این رفتارها به وسیله برادر کوچکتر دایانا، “تحقیر آمیز” خوانده شد، و بعدها چنین گفت: “آن دوران بسیار برای والدینم وحشتناک بود و علت طلاقشان شد و فکر نمیکنم آن ها هیچ وقت با این مسئله کنار آمده باشند”. دایانا در پارک هاوس بزرگ شد، جایی که به خانه سندرینگهام نزدیک بود.
دایانا هشت سال داشت که پدر و مادرش، به خاطر خیانت مادر وی با فردی به نام “پیتر شاند کید” (ناپدری آینده دایانا)، از هم طلاق گرفتند. اندرو مورتون در کتابی که درباره زندگی دایانا نوشته این طور می آورد که: دایانا زمانی را که لرد آلتروپ داشت چمدان ها را در ماشین می گذاشت به خاطر داشت و بعد از آن لیدی آلتروپ در ماشین نشست و آن ها از دروازه پارک هاوس خارج شدند. دایانا در زمان جدایی والدین، به همراه مادرش در لندن زندگی کرد، اما در تعطیلات کریسمس، لرد آلتروپ به همسر سابقش اجازه بازگشت با دایانا را نداد.
مدت کمی بعد از آن، لرد آلتروپ سرپرستی دایانا را با کمک مادرزن سابقش، “لیدی فِرموی”، برنده شد. دایانا ابتدا در مدرسه ای نزدیک نورفولک تحصیل کرد و سپس به یک مدرسه شبانه روزی در کنت فرستاده شد. در 1973، لرد آلتروپ رابطه ای را با “راینه، کنتس دارتموث” آغاز نمود. دایانا سپس با نام “لِیدی دایانا اسپنسر” شناخته شد، زمانی که پدرش در سال 1975 لقب “اِرل اسپنسر” را دریافت نمود. لیدی دارتموث، نامحبوب و نامهربان در نظر دایانا، با لرد اسپنسر در لندن در تاریخ 14 ژوئیه 1976 ازدواج نمود. دایانا همیشه به عنوان آدمی کمرو در دوران رشدش شناخته شده ولی او هم در رقص و هم در آواز بسیار استعداد داشت. او همچنین با کودکان بسیار مهربان و صبور بود.
پس از اتمام تحصیلات در سوئیس، دایانا به لندن بازگشت. او کار با کودکان را آغاز نمود و به عنوان یک پرستار بچه در مدرسه جوانان انگلستان شروع به کار کرد. ظاهرا دایانا با شاهزادگان اندرو و ادوارد (برادران کوچکتر چارلز)، آن همان زمانی که خانواده اش پارک هاوس را، که یکی از دارایی های ملکه در سندینگهام است را در اختیار داشتند، بازی می کرده است.
تحصیلات و اشتغال
در 1968، دایانا به یک مدرسه شبانه روزی دخترانه فرستاده شد. زمانی که جوان بود، به یک مدرسه محلی عمومی رفت. آنجا در زمینه تحصیلات، استعدادی از خود نشان نداد و سپس به مدرسه ای در کنت فرستاده شد که آن جا هم به عنوان دانش آموزی ضعیف شناخته شد و پس از تلاشی بیهوده، دوباره همه درس ها را رد شد. هر چند او استعدادی ویژه در موسیقی، به عنوان یک پیانیست تمام عیار، از خودش نشان داد. این حضور برجسته او در این زمینه، باعث دریافت جوایزی به وسیله او شد.
در 1977، او کنت را به قصد تحصیل در یک مدرسه تکمیلی دختران در سوئیس ترک کرد. حدودا آن زمان بود که شوهر آینده اش را که درگیر رابطه ای با خواهر بزرگترش، سارا، بود را برای اولین بار ملاقات کرد. دایانا همچنین در شنا و غواصی خوش درخشید و بعد از آن به یک مربی باله در باله سلطنتی مبدل شد. سپس برای مدتی طولانی به باله پرداخت اما با افزایش سن، قد نسبتا بلندش برای این کار مناسب دیده نشد.
دایانا در 1978 به لندن آمد و از آن جایی که مادرش بیشتر سال را در اسکاتلند بود، دایانا برای زندگی به آپارتمان مادرش در لندن رفت. کمی بعد از آن، آپارتمانی به قیمت پنجاه هزار پوند برای او، به عنوان هدیه تولد هجده سالگی، در منطقه کالهِرن خریده شد. او تا سال 1981 با سه تن از دوستانش در آن آپارتمان زندگی کرد. او در لندن، بنا به درخواست مادرش، پختوپز پیشرفته را آموخت در حالی که هیچ وقت یک آشپز زرنگ و خبره نشد و به جای آن مربی رقص برای جوانان شد، تا زمانی که بر اثر یک حادثه در هنگام اسکی، سه ماه شغلش را رها کرد.
سپس یک کار به عنوان دستیار گروه بازی در یک مدرسه پیدا کرد و کارهایی مانند نظافت را برای خواهرش سارا و بسیاری از دوستانش انجام داد و همچنین به عنوان میزبان و مهماندار در مهمانی ها کار کرد. دایانا همچنین مدتی به عنوان پرستار بچه، برای یک خانواده آمریکایی که در لندن زندگی می کردند، کار کرد.
زندگینامه پرنسس دایانا
ازدواج با شاهزاده ولز
شاهزاده چارلز در گذشته با خواهر بزرگتر دایانا، یعنی سارا، ارتباط داشت و پس از آن در اوایل سی سالگی تحت فشار شدید برای ازدواج قرار گرفته بود.شاهزاده ولز سال های متمادی با لِیدی دایانا آشنایی داشت، اما برای اولین بار در تابستان 1980 به طور جدی و به عنوان عروس خودش به او نگریست. در آن زمان آن ها در یک آخر هفته در دهکده ای مهمان بودند و در آن جا با هم بازی چوگان تماشا کردند. این رابطه ادامه یافت تا جایی که چارلز، دایانا را برای مسافرت با کشتی در یک آخر هفته دعوت نمود. سپس او را به قلعه بالمورال (مقر خاندان سلطنتی در اسکاتلند) دعوت کرد تا با خانواده اش ملاقات کند. دایانا به وسیله ملکه الیزابت دوم، شاهزاده فیلیپ، دوک ادینبرا و ملکه الیزابت، ملکه مادر مورد خوش آمد گویی واقع شد. سرانجام آن ها به لندن رفتند و شاهزاده در 6 فوریه 1981، خواستگاری نمود که با جواب مثبت از جانب دایانا همراه شد، اما مراسم نامزدی برای چند هفته بعد مخفی نگاه داشته شد.
نامزدی و عروسی
نامزدی آن ها در 24 فوریه 1981 رسما اعلام شد و بعد از آن لِیدی دایانا حلقه ای سی هزار پوندی (نود و چهارهزار و هشتصد پوند به قیمت امروز) با 14 الماس بسیار زیبا در اطراف و یک یاقوت کبود 12 قیراطی بیضی شکل در وسط که در طلای سفید 18قیراطی واقع شده بود و شبیه حلقه مادر خودش بود را انتخاب نمود. حلقه در آن زمان به وسیله جواهرساز سلطنتی ساخته شد ولی غیر معمول برای یک عضو خاندان سلطنتی، حلقه کاملا منحصربهفرد نبود و مشابه آن در کلکسیون جواهرسازان سلطنتی وجود داشت. حلقه بعدها و در سال 2010 به عنوان حلقه نامزدی کاترین میدلتون مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از این حلقه، نسخه های مشابه بسیاری در سراسر جهان ساخته شد.دایانای بیست ساله با ازدواجش با شاهزاده چارلز در تاریخ 29 ژوئیه 1981 در کلیسای جامع سنت پل شاهدخت ولز شد. علت انتخاب سنت پل به جای کلیسای وستمینستر به خاطر فضای بیشتر بود که مناسب تعداد زیاد مهمان ها باشد و این ازدواج هم ازدواجی “شاه و پریان” مانند تلقی شد و با تماشای عده ای نزدیک به هفتصد و پنجاه میلیون از پای تلویزیون و صف کشیدن ششصد هزار نفر در بیرون کلیسا و خیابان ها همراه گردید. در محراب کلیسا، دایانا تصادفا ترتیب دو نام اول چارلز را اشتباه کرد و به جای “چارلز فیلیپ”، “فیلیپ چارلز” آرتور جرج را به زبان آورد. او همچنین در ادامه سوگند، عبارت “اطاعت از همسر” را بر زبان نیاورد که به درخواست خودشان این رسم را کنار گذاشتند و در آن زمان نقدهایی در این زمینه صورت گرفت. دایانا در مراسم، لباسی به ارزش نه هزار پوند بر تن کرد که از دنباله ای به طول بیست و پنج فوت (هشت متر) برخوردار بود.
شاهزاده و شاهدخت ولز بخشی از ماه عسلشان را در خانه خانواده مونتباتن (خانواده پدری چارلز) در همپشر گذراندند و سپس با پروازی به نزدیکی جبل طارق رفتند تا در آن جا به کشتی بریتانیا بپیوندند و طی یک سفر دریایی دوازده روزه از دریای مدیترانه و مصر دیدن کنند. آن ها همچنین از تونس، ساردنی و یونان نیز دیدن کردند و در آخر با یک توقف کوتاه در بالمورال، ماه عسل خود را به پایان رساندند.
پس از شاهدخت ولز شدن، دایانا به طور خودکار به سومین زن عالی رتبه بریتانیا (پس از ملکه و ملکه مادر) مبدل شد و به عنوان چهارمین یا پنجمین شخص در رتبه بندی سایر قلمروهای همسود پس از ملکه، دوک ادینبرا، ملکه مادر و شاهزاده ولز در نظر گرفته شد. پس از چند سال، ملکه به دایانا نشان های سلطنتی مختلف را برای واضح کردن عضویت او در خاندان سلطنتی اهدا نمود. نیمتاجهای مختلف به او هدیه کرد و مدال عضویت در خاندان سلطنتی الیزابت دوم را به او اعطا نمود.
شاهدخت ولز
شاهزاده چارلز، شاهزاده ولز بود و دایانا با ازدواج با او لقب شاهدخت ولز را دریافت کرد و عملا به عضویت خانواده سلطنتی درآمد. وی در سالهای بعد در بسیاری از برنامههای داخلی و خارجی شرکت کرد و همراه با شاهزاده چارلز یا به تنهایی به بسیاری از کشورهای جهان بویژه قلمروهای همسود سفر کرد.
جدایی از شاهزاده چارلز
شهرت و محبوبیت دایانا و چارلز باعث شد تا کوچکترین کارهای آنان نیز توسط رسانهها و پاپاراتزیها پوشش داده شود و بسیاری از مسائل خصوصی آنان در مطبوعات منعکس گردد. از جمله آنان روابط نامشروعی که چارلز پیش از زندگی با دایانا داشت. در تمام این سالها دایانا و چارلز از خبرسازترین افراد پادشاهی متحده بودند.
این دو از سال 1992 جدای از هم زندگی کردند اما سرپرستی فرزندانشان را بصورت مشترک برعهده داشتند. در همین حال چارلز نیز مجددا رابطهاش را با کامیلا آغاز کرد و بعدها هم به داشتن رابطۀ عاشقانه با کامیلا اعتراف نمود. پرنسس دایانا در سال 1995 در یک برنامه تلویزیونی در بی بی سی پرده از نگرانیها و مشکلات درونی خانواده برداشت و از فشارهای رسانهای و اجتماعی که بر وی بود گلایه کرد. وی علت به وجود آمدن این مشکلات را کامیلا پارکر بیان کرد و گفت که در این ازدواج سه نفر حضور داشتند.
وی همچنین چارلز را در مورد این مسئله مقصر دانست. به همین خاطر کامیلا از شوهرش جدا شد. این موجب دشمنی بیشتر دایانا و کامیلا شد و سرانجام کتابی با عنوان دایانا:داستان واقعی اش و به دنبال آن دروازۀ کامیلا، غارتگر خانه ها منتشر شد که در آن به بدگویی و روابط عاشقانه و مشکلات زندگی این دو نفر پرداخته شده بود. سرانجام دایانا و چارلز در 28 اوت 1996 با پیشنهاد ملکه رسما از هم طلاق گرفتند. با این کار عنوان سلطنتی دایانا قدری پائین آمد اما چون وی مادر دو تن از شاهزادگان بود تا آخر عمر به عنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی باقیماند و لقب پرنسس ولز را حفظ کرد.
دایانا در اواخر عمرش تصمیم به ازدواج دوباره گرفته بود. کسی که وی می خواست با او ازدواج کند دودی الفاید نام داشت. این خبر حتی از ماجرای رابطۀ دوبارۀ چارلز و کامیلا داغتر بود زیرا اگر این ازدواج صورت می گرفت دایانا القاب سلطنتی اش را از دست می داد و دیگر عضو خانوادۀ سلطنتی محسوب نمی شد. هر چند که این ازدواج هیچ وقت صورت نگرفت زیرا در 31 اوت 1997، دایانا در یک تصادف شدید رانندگی درگذشت. وی آن شب به همراه نامزدش دودی الفاید و رانندهاش برای فرار از دست عکاسان از درب پشتی هتل خارج شد و قصد خروج از پاریس را داشت.
آن ها در یک بنز لیموزین در تونلی در پاریس مشغول به حرکت بودند که ماشینشان به دلیل سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با دیواره تونل الما پاریس برخورد کرد و راننده و الفاید به سرعت جان باختند. بعد از تصادف به نظر نمی آمد دایانا صدمه ای جدی دیده باشد اما وی یک بار در آمبولانس دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان هم بر اثر خونریزی ریوی و مغزی درگذشت. تنها کسی که در این میان جان سالم به در برد محافظ شخصی دایانا بود. بعدها معلوم شد که نه دایانا و نه الفاید هیچکدام کمربند ایمنی نبسته بودند. همچنین گفته شد که راننده سه برابر بیشتر از اندازه مجاز نوشیدنی الکلی مصرف کرده بود. پدر دودی اسپانسر فیلم قتل غیرقانونی شد که در آن نیمه تاریک مرگ پرنسس دایانا و پسرش نمایش داده شده است.
بعد از مرگ دایانا چارلز به همراه خواهران و برادر دایانا برای آوردن بدن او از لندن به پاریس سفر کردند. بعد از بازگشت، ملکه الیزابت دوم اعلام کرد که بعد از جدایی از چارلز، دایانا دیگر عضوی از خانواده سلطنتی نیست و نباید تشییع جنازه رسمی برای وی برگزار شود. این گفته اعتراض زیادی را به دنبال داشت و سرانجام با اصرار شاهزاده چارلز مراسمی رسمی برای دایانا برپا شد.
فعالیتهای اجتماعی
هرچند شاهدخت دایانا به هنر علاقه داشت اما عمده شهرت وی بخاطر فعالیتهای عام المنفعه و اجتماعی است. وی با تأسیس و یا همکاری با چندین موسسه خیریه، به مدرسه سازی، خانه سازی و کمک به بینوایان و دردمندان پرداخت. وی کمکهای شایان توجهی به جذامیان، مبتلایان به ایدز و آسیب دیدگان از مین در کشور آنگولا انجام داد. وی در سفر به مناطق بحران زده و محروم مانند آفریقا و بوسنی و هرزگوین با جدیت به دلگرمی دادن به محرومان و آسیب دیدگان پرداخت و با کسانی چون نلسون ماندلا، مایکل جکسون و مادر ترزا دیدار کرد.
علاوه بر این وی به عنوان همسر ولیعهد او را در سفرهای کاری همراهی می کرد. او با چارلز به کشورهای ایالات متحده، کانادا، ایتالیا، قلمروهای همسود و برخی از کشورهای آفریقایی و آسیایی سفر کرد. او همچنین برخی از سفرهای خود را به تنهایی انجام می داد و از بیمارستان ها و مکان های عمومی بازدید می کرد. همچنین وی به عنوان همسر ولیعهد از وظایف ویژه ای نیز برخوردار بود.
دانستنیها
دایانا در سال 1987 در ملا عام دست یک مبتلا به ایدز را گرفت تا به این طریق از آنان حمایت کند. بعدها وی با مبتلایان به جذام نیز چنین تماسهایی داشت
بلافاصله بعد از تصادف عکاسان زیادی سر رسیدند و از صحنه عکسبرداری کردند اما پلیس دوربینهای آنها را ضبط کرد.
در سال 2006 یک مجله ایتالیایی بنام چی برای نخستین بار عکسهایی از تصادف دایانا را چاپ کرد که با اعتراض انگلیسیها مواجه شد. / برترین ها
خانم ملک محمدی در دوازدهمین روز از اسفندماه ۱۳۶۸ در
شهر تهران به دنیا آمده است او یکی از بازیگران جوان تلویزیون
است که به تازگی توانسته به شهرت فراوانی در رسانه ها برسد
درباره این بازیگر سریال چرخ و فلک به زودی بیشتر خواهیم شنید.
در رشته ریاضی فیزیک درس خوانده است و در دانشگاه
هنر شرکت کرده و به گرایش موسیقی رفته و توانسته لیسانس رشته موسیقی را در بخش نوازندگی ویولون اخذ کند.
تست بازیگری توسط تهمینه میلانی
این بازیگر بعد از مشاهده آگهی اینترنتی مبنی بر تست
بازیگری توسط خانم تهمینه میلانی کارگردان سرشناس
به دفتر او مراجعه کرده و تست بازیگری داده و توانسته
نظر خانم میلانی را جلب کند و او را برای بازی در فیلمش به کار ببرد.
فیلمی که خانم میلانی از او تست گرفته فیلم “سوپر استار” بوده است
فیلمی که در آن شهاب حسینی بازیگر مشهور جهان بازی کرده و نقش اول ان فیلم بود.
استاد ویلن زدن
فتانه ملک محمدی در ویولن زدن تخصص بسیار زیادی دارد و در کودکی علاقمند به این ساز بوده و همیشه آرزو داشته که در این رشته فعالیت کند او میگوید متاسفانه در دوراه دبیرستان رشته ای به نام موسیقی وجود نداشت و به ناچرا ریاضی فیزیک را انتخاب کردم که بتوانم بعد از اخذ دیپلم برای کنکور هنر شرکت کنم و به رشته موسیقی بروم.
فیلم های سینمایی
این بازیگر جوان تا به حال سه فیلم سینمایی بازی کرده است اولین فیلم سینمایی او در سال ۱۳۸۷ بود که فیلم “سوپر استار” و دومین تجربه سینمایی او در سال ۱۳۸۹ با فیلم “پنهون” بود و آخرین فیلم او “پرسه در شهر لاجوردی” در سال ۱۳۹۴ بوده.
سریال های تلویزیونی
تنها سریالی که فتانه ملک محمدی بازی کرده مجموعه تلویزیونی “چرخ و فلک بوده است.
ازدواج و همسر
او در سال ۱۳۸۵ با شخصی به نام نیما ازدواج کرده و متاهل میباشد که تصویر ان را در زیر میبینید.
باغ پهلوان پور از باغهای متعلق به اواخر دوره قاجار است. این باغ متعلق به فردی به نام «حسن ملارضا» بوده است که بعد از او به دامادش «علی پهلوان» تعلق گرفت.
گرچه احداث بناهای مختلف این مجموعه به دوره های مختلف مربوط می شود اما تاریخ احداث اولیه مجموعه به اواخر دوره قاجار باز می گردد. منطقه مزویرآباد مهریز به دلیل دسترسی به قنات و وجود آب روان در منطقه در گذشته یک منطقه اعیان نشین محسوب می شده است. وجود باغهای زیبا در این منطقه که بیشتر از دوره های قاجار و پهلوی برجای مانده، تا حدود زیادی تغییرات سبک باغسازی را از قاجار به پهلوی نشان می دهد.
دو طرف جوی اصلی باغ پهلوان پور درختان تنومند و سالخورده چنار قرار دارند. درختان مثمر باغ نیز شامل انار، بادام و خرمالو است و کاشت این درختان با توجه به گرمای زیاد استان یزد نمایانگر آب و هوای متفاوت نسبتاً خنک این منطقه است.
باغ پهلوان پور مهریزبه دلیل روان بودن آب از داخل آن از گذشته دارای جاذبه خاصی بوده است. این آب از قنات مشهور به «حسن آباد» سرچشمه می گیرد و به جز باغ پهلوان پور به طور مستقیم از هیچ یک از باغهای منطقه عبور نمی کند. آب قنات حسن آباد درختان چناری را که در حاشیه آن روییده اند، سیراب می کند. علاوه بر قنات ذکر شده این باغ از طریق دو رشته آب دیگر به نام قنات «شاه حسینی» و قنات «مزویر آباد»، آبیاری می شود.
باغ دارای ۱۶ حقابه (سهمیه آب در اصطلاح محلی یزد حقابه نامیده می شود) است که هر ۱۲ روز یکبار به آن متعلق می گیرد. زمان هر حقابه بین ۱۰ الی ۱۱ دقیقه است که به آن سبو نیز گفته می شود.
باغ پهلوان پور از لحاظ معماری نمایانگر تغییرات سبک باغسازی کهن ایرانی به سمت و سوی باغسازی رایج امروزی است.مساحت این باغ 5/3 هکتار و عمده ساخت و ساز صورت گرفته در آن شامل برج گلی و فضاهای خدماتی مرتبط با آن در جبهه جنوب شرقی است. عمارت زمستانخانه در جبهه غربی، عمارت شربتخانه (کوشک) در بخش مرکزی، فضاهای خدماتی (اصطبل، انبار، سرایداری و … ) و کارگاه ریسندگی و قالی بافی در جبهه جنوبی است.
سبک معماری آن ترکیبی از معماری کوشکی و حیاط مرکزی است که کوشک اصلی در مرکز محور اصلی باغ قرار دارد. مسیر عبوری آب در باغ نیز از این محور است. علاوه بر این محور اصلی آب در دو محور دیگر نیز جریان دارد که باغ آرایی حول این دو محور به وجهی زیبا صورت گرفته است، به این معنا که درختان نظام ساز باغ در حاشیه این دو خیابان کاشته شده اند.
مجموعه ورودی باغ شامل برج ، اصطبل و کاهدان است. تزیینات برج همانند تزیینات دوره زندیه است اگر چه تاریخ احداث تمامی این سه بنای ذکر شده مربوط به دوره قاجار است. ارزشمندترین و زیباترین بخش باغ عمارت کوشک یا شربتخانه در سه طبقه و به مساحت 1500 مترمربع است و عمارت کلاه فرنگی کوشک با کاربندی پرکاری زینت داده شده و از نفیس ترین قسمت های بنای شربتخانه به شمار می رود. این عمارت بر اساس ضوابط و اصول باغات ایرانی بر محور اصلی باغ قرار گرفته است. ساخت کوشک به دوره قاجار مربوط می شود و در سه سطح (دو و نیم طبقه) طراحی شده است. بخش داخلی کوشک شامل تالار، حوضخانه و گوشواره ها است که آب قنات حسن آباد پس از آنکه از وسط کوشک عبور می نماید، در باغ جاری می شود.
بنای معروف دیگر که در مجموعه وجود دارد، بنای «زمستانخانه» است که ساخت آن به دوره پهلوی اول مربوط می شود و از آن جهت به زمستانخانه مشهور است که جهت آن با توجه به اقلیم منطقه، بنا را برای استفاده در زمستان مناسب می ساخته است. این بنا در یک طبقه ساخته شده و اتاقهای نشیمن، پستو ، طنبی و مطبخ را شامل می شود.
معرفی باغ پهلوان پور
در کنار کوشک آشپزخانه ، حمام و انباری قرار داشته است که اخیراً بوسیله حفاری از زیر خاک بیرون آورده شدند. بنای مشهور به سرایداری نیز که محل سکونت و کارگاه خدمه باغ بوده است در جبهه شمالی باغ قرار دارد.
باغ پهلوان پور مهریز به شماره 6334 مورخ 81/7/7 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و با ثبت جهانی این اثر و باغ دولت آباد یزد، نخستین ثبت آثار جهانی استان یزد رقم خورد.
زیباترین مسجد شیراز
مسجد نصیرالملک یکی از مساجد قدیمی شیراز است که در محله گود عربان و در جنوب خیابان لطفعلی خان زند و در نزدیکی امامزاده شاه چراغ قرار گرفته است. مسجدی که شاید زیباترین مسجد شیراز باشد و تماشای آن با شیشه های رنگی، طاق های بلند و کاشیکاری های زیبایش، یکی از آرزوهای هر جهانگردی به حساب بیاید .
مسجد نصیر الملک از نظر کاشیکاری و مقرنس کاری از زیباترین مساجد ایران است. مسجد دارای صحن وسیعی می باشد که در سمت شمال آن قرار دارد. در ورودی دارای طاق نمایی بزرگ استظ¬ که سقف آن با کاشی های رنگارنگ مزین گشته است.مسجد دارای دو شبستان شرقی و غربی است .
استفاده از شیشه های رنگارنگ در طراحی داخلی معماری ایرانی و همچنین در کلیساها شایع بوده است. اما شاید استفاده از این زیبایی منحصر به فرد در مساجد کمی شگفت انگیز به نظر برسد .
مسجد نصیرالملک شیراز یکی از معدود مساجد جهان است که طراحی داخلی چشمگیر آن با شیشه های رنگی، این مکان را به یک اثر هنری تحسین برانگیز تبدیل کرده است. نور آفتاب از شیشه های رنگی این مسجد بر روی نقش و نگار دیواره ها و طرح های روی آن منعکس شده و یا آنکه بر روی فرش کف مسجد می تابند. عبور نور خورشید از شیشه های رنگی و ترکیب رنگ آن ها باعث شده تا دنیایی از رنگ در مسجد به وجود بیاید .
صحن اصلی مسجد نصیرالملک شیراز
برای رسیدن به صحن اصلی مسجد نصیرالملک، باید یک دالان 20 متری را پشت سر بگذارید. در دالان مسجد مدتی را نظاره گر طرح های زیبای حکاکی شده روی دیوار آن خواهید شد؛ این نقش ها شما را مسحور خود خواهند کرد. استفاده از کاشی های هفت رنگ و کاشی های گره چینی، زیبایی مسجد نصیرالملک را دوچندان جلوه می دهد .
تاریخچه مسجد نصیرالملک شیراز
مسجد نصیرالملک که در شهر شیراز واقع شده، به دوره قاجار تعلق دارد. ساخت این مسجد زیبا توسط دو نفر از بهترین معماران ایرانی، استاد میرزا حسن معمار و میرزا رضای کاشی پز شیرازی و با دستور حاج حسن علی خان، حاکم وقت شیراز و پسر سوم حاج قوام الملک شیرازی در سال 1255 آغاز شده است.ساخت این مسجد 12 سال طول کشیده است .
حاج حسن علی خان در اواخر عمر تصمیم گرفت تا مسجدی از خود در شهر شیراز به یادگار بگذارد و برای همین دستور ساخت مسجد نصیر الملک را صادر کرد .
ایوان مروارید
مسجد دارای دو ایوان در قسمت شمال و جنوبی است که درست روبروی هم قرار دارند. این دو ایوان با مقرنس های ظریف و طرح های اسلیمی تزئین شده اند .
زیباترین بخش مسجد نصیرالملک، ایوان مروارید است. این ایوان مسحورکننده که در شبستان شمالی قرار دارد، دارای بیشترین و زیباترین تزئینات مسجد است. استفاده از کاشی های تک رنگ فیروزه ای و ستون های سنگی حجاری شده که با نقش های هفت رنگ و با پیچ و تاب خاصی روی دیواره حکاکی شده، باعث شده تا این بخش از مسجد عنوان زیباترین بخش از نظر معماری و طرح های به کار رفته را به خودش اختصاص بدهد .
ایوان مروارید، در سال های دور به ایوان پن کاسه معروف بود ولی اکنون نام مروارید را به خود گرفته است و دلیل این نامگذاری تورفتگی ایجاد شده در طاق های صحن ایوان شمالی است. لازم به ذکر است که به حالت تورفتگی صدف که مروارید درون آن قرار می گیرد پن کاسه می گویند .
برای دیدن مسجد رنگ ها باید به محله اسحاق بیک در خیابان لطفعلی خان زند شیراز رفته و از زیبایی وصف نشدنی آن لذت ببرید .
کاربری
این مسجد اثرگذارترین پایگاه در فرهنگ و مکتب اسلامی است و با ورود اسلام به ایران و همچنین فارس نقش مسجدها پر رنگ شده و کاربری مذهبی داشته است .
وضعیت موجود مسجد نصیرالملک شیراز
مرمت و نگهداری این بنای باشکوه با رعایت استانداردهای بین المللی از سال ها پیش آغاز شده. مسجد دارای دو دوره تعمیرات می باشد یک دوره مربوط به خودرو در 70 سال قبل که بجز تعمیره پوشش کف تعمیر دیگری نداشته تعمیر دوم از سال 1370 آغاز و تا سال 1385 ادامه داشته است .
امروز هم تعمیراتی در مسجد در حال انجام شدن است هزینهٔ آن از درآمد موقوفات مسجد به وسیلهٔ ادارهٔ کل اوقاف و امور خیریه فارس هم اکنون نیز توسط موقوفه نصیرالملک تحت نظاره ادارهٔ بقای متبرکه و امور دینی فرهنگی ادارهٔ کل تأمین می شود.
مرمت آثار تاریخی در بخش های گوناگون عبارتند:از مقاوم سازی پی ساختمان، ایجاد کانال دفع نم، مقاوم سازی و دوخت و دوز ترک ها، مقاوم سازی پوستهٔ اصلی ایوان شمالی، نوسازی های کانالهای دفع آب، تعمیرات کامل بدنه داخلی .
ایوان مسجد نصیرالملک شیراز
مسجد نصیر دارای دو ایوان در قسمت شمالی و جنوبی است که با هم قرینه نیستند. در جبهه شمالی مسجد 4 غرفه در دو طرف ایوان دیده می شود این ایوان شمالی (شاه نشین) فرم کانه پوش است با مقرنس کاری زیبا سقف آن نیز دارای طرحی نو و ابتکاری است.
در قسمت جنوبی ایوانی با دو گلدسته وجود دارد. در حیاط حوض سنگی مستطیل شکل و بزرگی وجود دارد که فواره های سنگی نیز در وسط ان است. در ضلع شمالی مسجد تاق بلندی مشهور به تاق مروارید قرار دارد که تمام بدنه و سطح بیرونی و درونی آن کاشی کاری هفت رنگ شده است.
دو تاق نمای کوچک دیگر در دو سوی تاق مروارید قرارگرفته است. در ضلع جنوبی نیز تاق نمایی وجود دارد که تمام بدنه و سطح بیرونی و درونی آن کاشی کاری شده است .
رواق مسجد نصیرالملک شیراز
معماران ایرانی انواع نیروهایی را که به بنا وارد می آید و بنا برای ایستایی خود در تقابل با ان هاست. مثل نیروهای فشاری رانشی و خمشی (جان گداز) گویند چون قابل رویت نیست. اما به بخش هایی از بنا که در جهت مقابله و هدایت این نیروها به زمین ساخته می شود مثل کلاف ها تویزه ها و… که قابل رویت است (تن گداز) می گویند. در فرهنگ و ادبیات فارسی (جان وتن) نیز همین معنی را دارند. جان به معنی روح و قسمت نادیده هستی انسانی می باشد.
مسجد صورتی کجاست؟
صورتی ترین مسجد دنیا این جاست! این مسجد رنگین کمانی زیبا به کسانی هدیه می کند که صبح زود از خواب بیدار می شوند و سری به آن می زنند .
مسجد صورتیِ ایران !
« نصیرالملک (مسجد صورتیِ ایران) مثل تماشا کردن از داخل یک زیبابین است .»
روزنامه هافینگتن پست چنین نوشته و در ادامه مطلبش به زیبایی های کم نظیر این بنای تاریخی و مذهبی در شیراز اشاره کرده است .
مسجد نصیرالملک شیراز
وقتی نور خورشید به شیشه های رنگی مسجد می تابد تازه بازی رنگ و نور شروع می شود .
از بیرون که به نمای مسجد نگاه کنید شاید در نظر اول چیزی جز یک بنای معمولی مذهبی نبینید؛ اما حقیقت این است که دنیایی از رنگ در دل نصیرالملک پنهان است. از آستانه ی درب اصلی مسجد که وارد شوید حوض نسبتا بزرگی را می بینید که در فصول گرم تر سال مثل بهار و تابستان با گلدان های شمعدانی تزیین شده .
ورودی مسجد نصیرالملک شیراز
کنار این شمعدانی ها لحظه ای درنگ کنید !
کاشی کارهای نصیرالملک شیراز
از همان لحظه ی ورود نقوش بسیار ظریف کاشی ها و رنگ های آبی و صورتیِ جذاب جلب توجه می کند .
نصیرالملک دو شبستان شرقی و غربی دارد؛ در شبستان شرقی و دالان شمالی آن وقتی به سردر نگاه کنید شعر بسیار زیبایی از «سعدی» خودنمایی می کند :
غَرض نقشی ست کز ما بازماند
که هستی را نمی بینم بقایی
مگرصاحبدلی روزی به رحمت
کند در حق اُستادان دعایی
کاشی کاری نصیرالملک
غَرض نقشی ست کز ما بازماند !
نور در معماری ایرانی نقش مهمی دارد و این نکته در نصیرالملک به اوج خود می رسد. نصیرالملک رنگین کمانی از رنگ هاست. آنقدر رنگین و تماشایی که گردشگران شیراز حتما بازدید از آن را درلیست خود قرار می دهند. علی رغم قدمت حدودا 150 ساله این مسجد، مردم هنوز برای عبادت به آن می روند .
مسجد نصیر الملک از نظر کاشیکاری و مقرنس کاری از زیباترین مساجد ایران است. بازی نور و رنگ آن زیبایی بی نظیری به آن می بخشد. این مسجد زیباترین مسجد شیرازاست. تماشای آن با شیشه های رنگی، طاق های بلند و کاشیکاری های زیبایش، یکی از آرزوهای هر جهانگردی به حساب بیاید.
مسجد نصیرالملک از دیدگاه کاشیکاری ارزنده ترین مسجد ایران و از دیدگاه ساختمان سازی به ویژه کاشیکاری و مقرنس بیمانند است. از لحاظ رنگامیزی فقط با مسجدالاقصی و مسجد آبی استانبول برابری میکند. ساخت و ساز مسجد در سال 1876 آغاز و در سال 1888 میلادی به اتمام رسید .
بوستان مینیاتوری مشهد، ایرانی کوچک است که میتوان برجستهترین آثار باستانی کشور عزیزمان را در آن دید. با کجارو همراه باشید تا گذری تصویری بر این پار ک داشته باشیم.
اولین بوستان مینیاتوری شرق کشور به مساحت ۸ هکتار با هزینهای بالغ بر ۲۸ میلیارد تومان اعتبار در مشهد احداث شد. پارک مینیاتوری، ایرانی کوچک است و آثار باستانی از گوشه و کنار کشورمان در مقیاس کوچک در این پارک به نمایش درمیآید.
در این بوستان ۵۸ نماد فرهنگی، مذهبی و نقاط دیدنی شهرهای مختلف ایران به صورت مینیاتور شده در معرض دید عموم شهروندان قرار میگیرد که در هنگام افتتاح ۹ المان آن به بهرهبرداری رسید.
المانهای تحت جمشید، آرامگاه فردوسی، پل خواجو، فرودگاه بینالمللی شهید هاشمینژاد، آرامگاه عطار نیشابوری، راهآهن مشهد، روستای کندوان، باغ شاهزاده ماهان کرمان و سد کارون تا کنون رونمایی شدهاند. از جمله امکانات این بوستان که میتوان به تراس تماشا، زمین بازی کودکان با طراحی بازیهای بومی و محلی، مسیر تردد قطار، فضای سبز و… اشاره کرد. در ادامه با هم تصاویری از این پارک زیبا را میبینیم.
پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است . در روزگار باستان به نظر ثابت نشده آرتور اپهام پوپ پارسه محل برگزاری جشن نوروز بودهاست نه پایتخت. پایتخت سیاسی هخامنشیان شوش و هگمتانه بودهاست.
در باره کاربری تخت جمشید نظریات فراوانی است. جواد برومند سعید آنجا را یک نیایشگاه خورشید میداند در حالیکه رضا مرادی غیاث آبادی تخت جمشید را انجمن قانونگذاری و مشورتی کشورهای باستانی قلمرو ایران بشمار میآورد که در روایت کورتیوس نیز به آن اشاره شدهاست. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانههای این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هماکنون از مکانهای باستانی ایران است.
نام تخت جمشید
تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خواندهاند.
مردم محلی این مکان را جایگاه تاجگذاری پادشاه باستانی جمشید پیشدادی میدانستهاند.۶۸۱۲
پیشینه
این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی بزرگ آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش اول(داریوش کبیر)هخامنشی آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکاران،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.
چگونگی سازه
وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شدهاندو از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
خزانهٔ شاهی
دژ و باروی حفاظتی
پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشاورود
سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمالغربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]»، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی به زبانهایی چون بابلی و عیلامی{مدرک} تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به [کاخ آپادانا]، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
پلکانهای کاخ آپادانا
جزئیات حجاریهای پلکان روبهشمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش میدهد.کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان – یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب – تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی [ماد|مادی] و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
آپاداناکاخ
آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد
کاخ های تخت جمشید,تخت جمشید
کاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست
معرفی تخت جمشید
کاخ هدیش
این کاخ که کاخ خصوصی [خشایارشا] بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد
کاخ ملکه
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهیاین ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا میشودکاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالا شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
سرانجام تخت جمشید
پلکان ورودی مجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه در آمد. از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
جایگاه کنونی این سازه
در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین شهر تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشنهای پادشاهی خویش را در این سازهٔ کهن انجام میداد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بیمهری قرار دادند. ولی امروزه میتوان تخت جمشید را نامآورترین و دوستداشتنیترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.
هنگامی که در زمان هخامنشیان یعنی 2500 سال پیش ، تخت جمشید را می ساختند ، بر خلاف تصور کسی بصورت بردگی به کار گرفته نشده است, بلکه همه کارگر مزد گیر بودند. در کشفیات تخت جمشید تعداد زیادی لوح های گلی بدست آمده است که مربوط به بایگانی تخت جمشید بوده است, در این لوح ها صورت حقوق کارگران ذکر شده است, اروپایی ها تا حدود سال 1850 م یعنی 2350 سال پس از آن کارگران روزمزد ، با شدت فراوان به برده داری و کار اجباری بردگان می پرداختند, تصور اینکه بیست و پنج قرن پیش ، سیستم بایگانی تا این حد از جزئیات را نگهداری و حفظ می نموده است ، جالب است .
باغ سنگی یکی از جاذبههای استان کرمان است که در شهر سیرجان قرار دارد.
این محوطه که قبلاً بصورت باغ بوده در دهستان بلورد روستای میاندوآب و ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان واقع شده است و به شکل شش ضلعی نامنظم طراحی گردیده و متعلق به درویش خان اسفندیارپور بوده است.
مقبره درویش اسفندیارپور مالک سابق باغ سنگی سیرجان (مقبره در باغ سنگی قرار دارد).
درویش خان اسفندیارپور، مردی بود کر و لال که با خانوادهاش در ۴۰ کیلومتری سیرجان از طریق چوپانی و باغ داری زندگی میکرد.
وی پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ برای اعتراض بخاطر از دست دادن املاکش، دست از باغ داری برداشت تا اینکه همه درختان زمین باقی مانده او (پس از تقسیم اراضی) خشک شدند. او به همه شاخههای درختهای میوه سنگ آویزان کرده بود و از آنها چون میوه حقیقی مراقبت میکرد.
در سال ۱۳۵۵ پرویز کیمیاوی فیلمی را بنام باغ سنگی از این باغ باشرکت درویش خان اسفندیارپور ساخت که برنده جایزه خرس نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم برلین شد.
درویش خان اسفندیارپور در سن ۸۳ سالگی در ۱۸ فروردین ۱۳۸۶ درگذشت و پیکرش در این باغ دفن گردید.