جواد یساری متولد 23 اسفند 1325 در تهران، خواننده است
سواد ابتدایی دارد یک زمانی کشتی گیر بود و سابقه بازیگری نیز دارد، در خوانندگی به شهرت عجیبی رسید بعد از انقلاب 40 سال ممنوع الکار بود و حالا می تواند بخواند !
کشتی گیر
کشتی را از دوران نوجوانی شروع کرد
مدتی در بازار رویه کفش می دوخت سپس مغازه سمساری باز کرد و همزمان در باشگاه های مختلفی از فولاد و فردوسی کشتی می گرفت تا اینکه مصدومیت مانع ادامه ورزش شد
شروع خوانندگی
بعد از کنار گذاشتن کشتی در کاسبی هم ورشکست شدم
به همین خاطر وارد عرصه خوانندگی شدم، البته از 15 سالگی می خوانم اما بطور حرفه ای از سال 1352 وقتی 27 ساله بودم با آهنگی از علی نودوست شروع کردم
شهرت + آلبوم ها
در همان اوایل شروع کار با اجرای آهنگی به نام پول سیاه از سعید مهناویان کارم گرفت و به شهرت رسیدم، از شروع در 27 سالگی تا انقلاب اسلامی در 32 سالگی ام فقط 5 آلبوم خواندم
بعد از انقلاب
آخرین کارم در سال 56 بنام سپیده دم بود، بعد انقلاب هم با موافقت دولت جدید می رفتیم در جاهای سالم اجرا می کردیم، نم نم اونم جمع شد و دیگه نذاشتن کار کنیم
فوت فرزندان
استاد جواد یساری در سال 1345 وقتی 20 ساله بود ازدواج کرد و سه فرزند بنام های رضا، مهدی و مجید داشت، مجید در سال 1374 در خارج از کشور بر اثر گاز گرفتگی در حمام فوت کرد
رضا پسر دیگرش که در بلژیک زندگی می کرد نیز سال 96 بر اثر سرطان فوت کرد، مهدی حالا تنها پسرش در ایران زندگی می کند
مجوز بعد از 40 سال
جواد یساری در خرداد 97 بعد از 40 ساله ممنوع الصدایی با بازی در سکانسی از فیلم دشمن زن در نقش آواز خوان توانست مجوز فعالیت بگیرد !
خوانندگان مورد علاقه
گلپا، ایرج و محمد اصفهانی را دوست دارم
پسر ایرج (احسان خواجه امیری) هم خوب میخوند، همه چی گوش میکنم جز صدای خود میدونی چیه. به صدای خودم شک کردم. میگم لابد صدام عیبی داره که میگن نباید بخونه
گذران زندگی
در تمام این سالها مدتی در خارج از کشور کنسرت برگزار کرد و در داخل هم در برخی مراسمات به عنوان خواننده حضور داشت و به این صورت گذران زندگی کرده است
علیرضا کریمی متولد 1 فروردین 1373 در کرج، کشتی گیر است
دانشجوی سال آخر رشته مدیریت در دانشگاه آزاد شهریار است، پدر و مادرش اصلیتی گیلانی دارند و اهل روستای رودسر در استان گیلان هستند و یک خواهر کوچکتر از خود دارد
شروع کشتی
کشتی را از 9 سالگی در باشگاه شفق کرج زیر نظر استاد محمد کرمانی آغاز کردم
قبل از آن مدت کوتاهی ژیمناستیک کار می کردم، اما چون پدرم و عموهایم کشتی می گرفتند و علیرضا حیدری نیز در اوج دوران آمادگی خود به همان باشگاه شفق می آمد و در آنجا تمرین می کرد کم کم به سمت کشتی کشیده شدم
نخستین حضورش در تیم ملی نوجوانان در سال 2010 مدال طلای آسیا را بر گردن آویخت
علت زیرگیری های خوب
از بچگی زیرگیریهای علیرضا حیدری را خیلی دوست داشتم و فیلم کشتیهای حیدری و دبیر را گیر می آوردم و زیر گیری های آنها را تمرین می کردم تا بتوانم مثل آنها عمل کنم
اگر الان خوب زیر می گیرم بخاطر همان تمرینات است.
پدرم کارگر است
پدرم کارگر بود و در سطح متوسط مالی قرار داشتیم
خانوادهام نمی گذارند کمبود زیادی را احساس کنم پدرم بازنشسته شرکت ایران تایر است من تک پسر خانواده هستم و فقط یک خواهر دارم
خدا را شکر با زحمات پدر و مادرم هیچگاه با کمبود خاصی مواجه نبودم
تاریخ و جغرافیا
در رشته علوم انسانی درس خوانده و به درسهای تاریخ و جغرافیا علاقه زیادی دارد
میگوید همیشه حماسه های ایران باستان و گذشته کشور برایم جالب و افتخار آفرین بوده است ، از این جهت همیشه نیز آرزویم این بوده است که برای کشور و خانواده ام افتخار کسب کنم
مربی و دوست و الگو
اولین مربی که تاثیر زیادی در زندگی و پیشرفتم داشت محمد کرمانی بود
محمد طلایی الگوی اخلاقی ام است. وقتی در تیم ملی با او کار میکردم واقعا حتی یک بار هم از او بد اخلاقی ندیدم، با حسن یزدانی چون چند سال هم تیمی بودم رابطه بسیار خوبی دارم
تفریح
تفریح که اصلا نداریم اگر هم وقت داشته باشم بیشتر به موسیقی گوش میدهم و تفریح دیگری ندارم.
روز یکشنبه ۵ آذر 96 در ادامه مسابقات قهرمانی امیدهای جهان در لهستان، علیرضا کریمی در حالیکه در مقابل رقیب روس خود جلو بود، ظاهرا اسیر فیتیله پیچ های او شد و شکست خورد ساعتی بعد از این مسابقه، فیلمی از دیدار او و حریف روس منتشر شد که مدیران تیم کشتی از کریمی جوان می خواهند که ببازد. در فیلم صدای فریاد می زنند «باید ببازی علیرضا!
علت این ماجرا بالا اومدن حریف اسرائیلی در مسابقه قبلی و رودرو شدن این دو بود، اما مسئولان اشتباه کردند و متوجه شکست حریف اسرائیلی وی نشدند و هم باعث شدن علیرضا کریمی ببازد
در گروه بازنده ها به حریف اسرائییل برسد، در این مسابقه او ناچرا حاضر به حضور در مسابقه نشد و از دور رقابت ها حذف شد
آخرین سنگر سکوته
ساعتی بعد از این اتفاقات، علیرضا کریمی پستی در اینستاگرام خود گذاشت و به کنایه نوشت «آخرین سنگر سکوته، حق ما هم هیچ وقت گرفتنی نیست.»
سوشا مکانی متولد 27 آبان 1365 در بندر انزلی، فوتبالیست است
بیوگرافی سوشا مکانی
تحصیلاتش زیر دیپلم است، سه تا برادر دارد، چندین بار نامزد کرده اما به ازدواج ختم نشده است، مدتی در بند عمومی زندان اوین بازداشت بود لژیونر بوده و تجربه بازیگری نیز دارد
چرا دروازه بانی
از همان کودکی آرزوهای بزرگی داشتم و می خواستم به اوج برسم
عاشق احمدرضا عابدزاده بودم، همیشه شجاعت و جسارت او در زمین را تحسین کرده و پیگیری می کردم و به این دلیل دروازه بانی را انتخاب کردم
شروع از 12 سالگی
مکانی فوتبال را از نونهالان استقلال انزلی وقتی 10 ساله بود شروع کرد بدنبال بازی های خوبش در 12 سالگی به تیم نوجوانان پاسارگاد تهران دعوت شد سپس با تیم کوثر تهران ادامه داد
حرفه ای
از سال 83 وارد جوانان فجر سپاسی شیراز شد از سال 85 به تیم بزرگسالان این تیم رفت، سپس به ترتیب در تیم های پاس، استیل آذین، نفت تهران و فولاد خوزستان بازی کرد
پرسپولیس
سوشا در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ با عقد قراردادی دو ساله به باشگاه فوتبال پرسپولیس پیوست، سوشا مکانی هرگز شهرآورد ایران را نباخته است؛ همچنین وی در شهرآورد معروف چهارتایی حضور داشته است
او نزدیک به چهل بازی رسمی برای پرسپولیس انجام داده است
انتشار فیلم خصوصی
در دی ماه 94 چندین عکس و فیلم خصوصی سوشا مکانی با دختری بنام ساناز منتشر شد بدنبال این ماجرا وی بازداشت شد و مدتی در زندان اوین نیز بود، او در حالی مدعی بود شبکه اجتماعی اش هک شده است که مورد قبول واقع نشد و 6 ماه از فوتبال ایران محروم شد
مدل لباس + لژیونری
در اردیبهشت 95 به دنبال شلور باب اسفنجی اش شش ماه دیگر نیز محروم شد، او بدلیل اینکه امکان بازی در ایران نداشت به تیم میوندالن نروژ پیوست و تا نیم فصل 96 در این تیم بود
در نیم فصل دوم 96 – 97 با قرار داد 150 میلیون تومانی به نفت آبادان برگشت
لباس های میلیونی
دوست دارم چیزی بپوشم که تن هر کسی نباشد
خب مسلماً انگشت نما هم می شوم و می پرسند این را از کجا آورده ای ؟ چیزی که من می پوشم شاید 10 سال دیگر در ایران مد شود از برندی کفش می خرم که ارزان ترین کفشش 4 میلیون تومان است
بازیگری
سوشا مکانی سه سال قبل در یک فیلم سینمایی بنام آواز غمناک بازی کرد این فیلم در سال 96 منتشر شد مکانی در این فیلم در نقش یک خبرنگار ظاهر شد و چند سکانس را مقابل دوربین بازی کرد
تینا آخوند تبار، شاهرخ استخری چکامه چمن ماه و جواد عزتی از جمله بازیگران شاخص این فیلم هستند که سوشا مکانی در کنار آنها بازی کرده است
ازدواج
با اینکه عکس های متعدیی با عنوان همسر و نامزد سوشا مکانی منتشر شده، حتی برخی از این عکس ها در شبکه اجتماعی خود وی نیز بوده اما گویا این نامزدی ها به ازدواج ختم نشده است
پسر پرسپولیس نیستم
من پسر پرسپولیس نیستم و استقلالی هم نبودم، بلکه تنها زمانی برای کمک به پرسپولیس آمده ام و مشکلی برای بازی در هیچ تیمی ندارم
سرگرمی
من کتاب و موسیقی را دوست دارم؛ البته مجلات مدلینگ هم زیاد می خوانم و بیشتر وقتم را در خانه هستم
خودم باید پاسخ خدای خودم را بدهم
اشتباهاتم را خودم می دانم و خدای خودم
اگر من کاری کردم خداوند می خواهد مجازاتم کند. اما من زندگی شخصی ام را واقعا دوست دارم. من پاک زندگی کردم و همین برایم کافی است
فارغ التحصیل لیسانس تئاتر از دانشگاه آزاد واحد تهران و دوره دیده عکاسی حرفه می باشد، سپس وارد عرصه بازیگری شد و مدت ها در رادیو نیز گوینده بود
شروع با موسیقی
فعالیت هنری خود را از دبیرستان با ورود به هنرستان عالی موسیقی شروع کرد و بصورت جدی ویولن می نواخت تا اینکه از طریق پدرش به عکاسی علاقمند شد
ورود به عکاسی
با راهنمایی پدر دوره های حرفه ای عکاسی را ابتدا در ایران و مدتی نیز در آلمان فراگرفت و در سال های 67 تا 1371 در چندین نمایشگاه عکس های خود را به نمایش گذاشت
شروع بازیگری
همزمان با کار عکاسی و در زمان دانشگاه فعالیت بازیگری خود را با تئاترهای دانشجویی شروع کرد سپس در تئاترهای حرفه ای چون؛ آهو، اطلسی های لگدمال شده، آواز خان، دیکته، و گیلگمش بازی کرد
از سینما تا تلویزیون
شهرام پوراسد در سل 1372 وقتی 25 ساله بود اولین تجربه خود را با فیلم آخرین شناسایی بکارگردانی علی حاتمی بدست آورد و دو سال بعد در سال 74 با سریال فرار به تلویزیون رفت
گویندگی و دوزی از بازیگری
آقای پوراسد مدتی نیز بعنوان گوینده و بازیگر رادیویی در شبکه جوان همکاری داشت تا اینکه از سال 88 به مدت 10 سال از تلویزیون و از سال 92 نیز از سینما دور است
علت کم کاری
همیشه وسواس در انتخاب نقش را داشته ام و متاسفانه در سال های اخیر هم این قدر کیفیت کارهای پیشنهادی پایین بوده که با هیچ متر و معیاری نمی توانستیم بازی در آنها را قبول کنم
ازدواج
شهرام پور اسد ازدواج کرده و متاهل می شود، او یک دختر نیز دارد
بازی در ستایش 3
آقای پوراسد از سال 97 به تیم بازیگری سریال ستایش 3 پیوسته است، او بجای رامسین کبریتی بازیگر مهاجرت کرده به شبکه جم قرار است بازی کند
میلاد غرقابی بازیکن فوتبال و فوتبالیست جوان ایرانی و بازیکن سابق باشگاه شهرداری فومن متولد ۲۵ سالگی در ۲۶ شهریور ماه ۹۸ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
درگذشت میلاد غرقابی
این فوتبالیست دهه هفتادی بر اثر سکته قلبی در روز ۲۶ شهریور ماه ۹۸ درگذشت
غرقابی بازیکن قبلی تیمهای پایه باشگاه استقلال بوده و در همه پایه ها بازی کرده بود و یک فصل نیز برای استقلال به میدان رفته بود .
این بازیکن در تمام رده های سنی پایه تیم استقلال بازی کرد و در مقطعی هم در زمان حضور امیر قلعه نویی به عضویت تیم بزرگسالان باشگاه استقلال در آمد.
او صبح امروز سه شنبه در سن ۲۵ سالگی بر اثر ایست قلبی دعوت حق را لبیک گفت.
وی سال گذشته در نیم فصل اول فصل گذشته در تیم شهرداری فومن بود اما به دلیل برخی از مشکلاتی که خودش در مصاحبه اس گفته بود ، تصمیم گرفت در تهران به فوتبالش ادامه بدهد
وی در این مصاحبه گفته بود : از آنجایی که تیم تهرانی خوبی در لیگ دسته دوم فعالیت نمیکند ، به پیشنهاد تیم ویستا توربین پاسخ مثبت دادم و قراردادی را با این باشگاه امضا کردم که امیدوارم بتوانم این تیم را در راه صعود به لیگ دسته دوم فوتبال کشور همراهی کنم.
غرقابی خاطر نشان کرد: به دلیل پارهای از مشکلات شخصی که داشتم، نتوانستم به تیمهای لیگ دویی شهرستانی منتقل شوم که از همین جا به مربیانی که به من زنگ زدند و پیشنهاد دادند تشکر میکنم و امیدوارم روزی پاسخ محبت شان را بدهم.
وی در خاتمه عنوان داشت : از امیر خان قلعهنویی و همسرم که همیشه یار و یاور من بودهاند و من را در تمام مراحل سخت زندگی ام کمکم کردند کمال تشکر و قدردانی را دارم و همچنین از آقای میلاد بلادی مربی تیم ویستا نیز تشکر میکنم.
وی بازیکن سابق باشگاه شهرداری فومن بود که به تیم تهرانی ویستا توربین منتقل شد
عکس های غرقاوی
ضمن تسلیت و آرزوی صبر برای خانواده این فوتبالیست جوان در ادامه چند تصوبر از این فوتبالیست جوان را مشاهده کنید
بیوگرافی امیرحسین اسفندیار والیبالیست + زندگی شخصی
بیوگرافی امیرحسین اسفندیار
بیوگرافی امیرحسین اسفندیار
امیرحسین اسفندیارمتولد 11 تیر 1377 در آمل، بازیکن والیبال است
دانشجوی سما واحد آیت الله آملی با 207 سانتی متر قد و بعنوان دریافت کننده قدرتی می باشد که حالا با چندین عنوان ارزشمند فردی آینده دار این رشته است
از خیابان طالب تا والیبال
امیرحسین در خیابان طالب آملی از پدری نجار و مادر خانه دار متولد شد
والیبال را از سال 1389 وقتی 12 ساله بود شروع کرد و در آکادمی استعدادهای والیبال شهرستان جذب و زیر نظر مصطفی مظلومی شروع به تمرین کرد
چاقی و تیم ملی
سه سال بعد از ورود به والیبال در سال 1392 وقتی 15 ساله بود به اردوی تیم ملی والیبال نوجوانان دعوت شد، اما می گوید بخاطر چاقی و وزن زیادی می گفتند تو هیچی نمی شود
ولی تنها بهروز عطایی سرمربی تیم ملی نوجوانان بود که به من اعتقاد زیادی داشت و با حرف هایش باعث دلگرمی من شد و حالا هر چه دار از این مربی است و مدیون او هستم
از باشگاه تا الگوی ورزشی
بصورت حرفه ای با تیم ارتعاشات صنعتی وارد لیگ شد و سپس کاله بازی کرد
می گوید فرهاد نظری افشار الگوی من است و همیشه می خواستم برای خودم یک فرهاد باشد، اکنون می خواهم مثل بازیکن لهستانی بارتوش کورک باشم
او واقعا مثل یک بمب افکن است
از اولین افتخار ملی و فردی
در سال 96 در رقابت های جهانی نوجوانان علاوه بر کسب مقام قهرمان با تیم توانست بعنوان برترین دریافت کننده و ارزشمندترین بازیکن این دوره از بازی ها شود
او در مسابقات جوانان جهان در سال 98 نیز علاوه بر قهرمانی با تیم بعنوان ارزشمندترین بازیکن جام لقب گرفت و با تحسین مفسرین ورزشی روبرو شد
آرزو
مهمترین آرزوی من رسیدن به تیم ملی بزرگسالان است، بعد می خواهم در یکی از دو لیگ ایتالیا و روسیه به میدان بروم و تجربیات مهمی بدست بیاورم
اوقات فراغت
اوقات فراغت زیادی ندارم یا استراحت می کنم و یا به استخر می روم و یا اینکه وزنه می زنم، البته گاهی فیلم طنز می بینم چرا که استرس و فشار تمرینات با خنده از بین می رود
ازدواج
امیر حسن اسنفدیار هنوز ازدواج نکرده و مجرد می باشد
علاقه به گلزار
بازیگر مورد علاقه من گلزار است، او یک سوپر استار کامل می باشد نه اینکه خوش تیپ است بلکه هنرپیشه خوبی بشمار می رود و بازی اش در سریال عاشقانه واقعا شاهکار بود
طرفدار استقلال
در خانواده ما همه فوتبالی هستند و پدر و برادرم به شدت طرفدار استقلال هستند به همین خاطر من هم این تیم را دوست دارم و در واقع خون من آبی است
خوب تیر می انداخت. کماندار به نامی بود. ماجرای بعضی از این تیرها هنوز که هنوز است نقل زبان هاست.
ابوبکر بن حسین بن علی (ع) و عبدالله بن حسین (ع) با تیرهای او به خاک تف دیده ی نینوا افتادند.
علمدار دشت کربلا را هم که نشانه گرفت خطا نکرد و تیر مستقیم به چشمان عباس بن علی(ع) نشست؛ کار مشک و آب و حرم دیگر تمام بود.
کار به اینجا ختم نشد؛ آخرین سرباز در آغوش پدر به میدان آمد. بر سر دستهای پدر بالا رفت. طفل بی رمق بود و حرمله پدر و پسر را نگاه میکرد. در صحرا همه ساکت بودند ماجرای عطش را نگاه می کردند. دست حرمله به سمت تیر رفت و کمان را دوباره به سمت جایی در دشت نشانه رفت. از گوشه ی چشم، حرمله سپیدی گلوی طفل را دیده بود…
عبدالله بن حسن هم ، در آغوش عمو با کمان او راهی دیدار پدر شد و دست آخر هم که پیراهن عربی را حسین بن علی بالا زد تا خون پیشانی را پاک کند تیر حرمله باز هم خطا نکرد و به سینه ی پسر رسول خدا نشست.
دو دست حرمله در عصر روز دهم، با چند تیر و یک کمان یک روزگار قصه نوشت؛
**
منهال بن عمرو به حج رفته بود و در بازگشت به محضر امام سجاد رسید. حرف رسید به ماجرای کربلا و جایی امام از حرمله سوال کرد. منهال گفت کوفه را که ترک می کردم هنوز زنده بود.
دستهای امام به سمت آسمان بالا رفت وه گفت: « «اللهم اذقه حرّ الحدید » «اللهم اذقه حرّ الحدید » «اللهم اذقه حرّ الحدید » خدایا گرمای آهن را به او بچشان.
داغ تیرهای حرمله انگار همیشه تازه بود.
***
رسم بود در پایان هر جنگ در سمت پیروز خیمه ای بر پا میشد. سربازان می آمدند و میگفتند در جنگ چه کرده اند و در قبال کارشان جازه ای میگرفتند. غروب عاشورا هم در سمت عمر سعد « خیمه الجایزه » بر پا شد. سربازان آمدند و گفتند. یکی گفت نیزه ای به حبیب زده. یکی گفت دست علمدار را بر زمین انداخته. دیگری آمد که علی اکبر را با تیر هدف گرفتم. سربازی از قاسم بن الحسن گفت که چطور تنش را پاره پاره کرده. هر کسی می آمد و از روز ستاره های خونین میگفت.
نوبت به حرمله رسید. کمی فکر کرد و سخنش را آغاز کرد. آخر حرمله در عاشورا بسیار مشغول بود و تیرهایش هر کدام قصه ای داشت.؛ دست آخر لب به سخن گشود:
« تنها سپیدی کوچکی پیدا بود. در آغوش پدر آرام و ساکت بود. با این همه، با آنکه خوب پیدا نبود؛ گلویش را نشانه گرفتم و قسم به خدا که ذره ای تیرم خطا نکرد. در آغوش حسین علی اصغر را با تیر سه شعبه؛ تنها با یک تیر، سر بریدم.»
در خیمه حرمله بیشتر از همه پاداش گرفت
***
منهال در کوفه به دیدار مختار رفت. مردی که به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرده بود. مختار درآمد که چرا از شروع قیام به دیدنم نیامده ای و یاریمان نکرده ای . جواب شنید که منهال به حج رفته. در میانه ی گفتگو پیکی رسید و خبری آورد؛انگار پیک بشارتی آورده بود که لبخند رضایت نشست روی لبهای مختار. عده ای از یاران مختار کسی را دست بسته آوردند. حرمله بن کاهل اسدی را .
****
مختار به چشمهای حرمله نگاه کرد؛ پرسید
– تو پسر کاهلی؟
جواب شنید بله.
مختار خشمگین گفت « شرح دلاوری هایت در عاشورا بر سر زبان هاست ! ای پسر کاهل!»
لرزه بر اندام حرمله افتاد…
مختار ادامه داد شنیده ام هماورد آخرین سرباز حسین بوده ای…
حرمله سر بالا گرفت و مختار را نگاه کرد…
دانست که علی اصغر را می گوید
مختار گفت « حریفت تیغ داشت؟ بر مرکب می تاخت؟… نیزه و کمان هم آورده بود؟ سپر چه؟ سپر آورده بود؟»
و جواب شنید « در آغوش پدرش به میدان آمد»
– هماورد میخواست؟ برای په در میدان حاضر شد؟
– محض آب
– در صحرا قحط آب بود؟ در مشکهایتان جرعه ای سهم کام شش ماه ای نبود؟
حرمله پاسخ نداد.
مختار فریاد کشید… مگر نه فرات موج از پی موج بر میداشت؟
باز هم حرمله پاسخ نداد…
مختار خواست تا حرمله از آخرین هماوردش… از آخرین سرباز تنهایی های حسین بگوید و حرمله لب باز کرد…
حرفش رسید به سری بر شانه پدر که دیگر رمق نداشت… رسید به کمان و تیر… تیری که در صحرا دوید تا رسید به تشنه ترین کام کربلا… به گهواره ی خالی رباب…
مختار فریاد کشید و تیغها از نیام بیرون آمدند…
****
دستهای حرمله را بریدند. دستهایی که کمان میگرفت و تیر در چله اش میگذاشت و در یک روز هر چه خوبی زیر آسمان بود را نشانه گرفت. بعد هم به دستور مختار هیزم آوردند و بر بدن حرمله ریختند . آتش انتقام مختار حرمله را زودتر با جهنم آشنا کرد. منهال شعله ها را نگاه میکرد و زیر لب تسبیح خدا را میگفت.
مختار ثقفی پرسید که چرا منهال تسبیح خدا را میگوید و او هم ماجرای ملاقات با حضرت سجاد را تعریف کرد.
به شکرانه مختار سجده کرد، نماز خواند و بعد هم روزه شکر گرفت که به دست او خدا گرمای آتش و آهن را به دستها و پیکری رساند که تیرش داغ به دل آسمان نشانده بود.
دیگر دستی نبود که چشمهای ماه قبیله را نشانه بگیرد و سرش را به نیزه، تحفه بیاورد.
کندش گیاهی پایا با ساقه ای کوتاه و ریشه ای قوی در انتهای شاخه ها خوشه ای از گلهای زرد متمایل به سبز می روید ریشه گیاه شامل آلکالوئیدهای سمی از قبیل veratrin که منبسط کننده عروق و کاهش فشار خون می شود.ازمواد مؤثره گیاه در ترکیبات پمادها استفاده می شود که برای ماساژ آرام کننده دردهای عصبی و ضد روماتیسم تهیه می شوند. پودر این گیاه به چشم آسیب می رساند و باعث عطسه شدیدمی شود ، پوست را به طور موضعی بی حس می کندو مقدار 1-2 gr آن مرگ آور است.
سطح ریشه سیاه رنگ و داخل آن سفید مایل به زرد است و دارای بوی تند می باشد. این گیاه در کشور هندوستان رویش پیدا می کند و به صورت ریشه مورد استفاده قرار می گیرد. ریشه این گیاه کاملا سیاه رنگ بوده و درون ریشه نیز زرد مایل به قهوه ای می باشد.
اثرات دارویی این گیاه می توانند تا 20 سال خواص خود را حفظ کنند. این گیاهی تقریباً سمّی است. گیاه کندش به شدت عطسه آور است و چنانچه به مقدار یک عدس از پودر آن را در بینی بکشند، عطسه می آورد و اگر آن را در روغن بنفشه یا روغن بادام شیرین مخلوط کرده و در بینی بچکانند، عطسه شدید عارض می شود.
کندش چیست؟ طبیعت گیاه :گرم و خشک
از ابراهیم بن ابی یحیی از امام صادق علیه السّلام گفت:برای امام از زکام شکایت کردم، پس امام فرمودند:ساخته ای از ساختگان خداوند و لشگری از لشگریان خداوند است. او را خداوند به خاطرعلّتی (بیماری) که در بدن تو می باشد و برای از بین بردن آن برانگیخته است. بعد هنگامی که علّت را قطع کرد، پس یک دانق شونیز (یک گرم) نصف دانق کندس (نیم گرم) کوبیده و در بینی آن را می کشی (مثل انفیه) همانا آن زکام را از بین می برد و اگر برای تو امکان داشت، یعنی می توانستی آنرا معالجه نکنی، بگذار باقی باشد و در نتیجه او منافع بسیار می باشد. (جلوگیری از جذام می کند.)
درمان سینوزیت
کندش درمان برای سینوزیت
تسکین و درمان سینوزیت
شاید تعداد کمی از خوانندگان با ریشه گیاه کندش آشنا باشند. این گیاه که در طب سنتی به صورت پودر مورد استفاده قرار می گیرد بهترین دارو برای افراد مبتلا به سینوزیت های مزمن یا حاد است. از آنجا که در برخی از افراد مبتلا به سینوزیت مجاری بینی و سینوس ها مسدود می شود، بوییدن این گیاه موجب باز شدن مجاری مسدود شده، می شود. به این ترتیب که بیمار با بوییدن این گیاه دچار عطسه های مکرر می شود و این عطسه ها به باز شدن مجاری و خروج ترشحات موجود در سینوس ها کمک می کند و مانع تجمع و ماندگاری ترشحات و عفونت آنها در بیمار می شود. به گفته درمانگران طب سنتی استفاده از ریشه کندش می تواند نزله را به زکام تبدیل کند و به این ترتیب به تغییر مسیر ترشحات پشت حلقی و خروج آنها از طریق بینی کمک کند. البته این گیاه سمی بوده و استفاده خوراکی محدودی دارد. در ضمن کندش را با کندر اشتباه نگیرید! اینها دو گیاه متفاوت هستند.
روش مصرف کندوش در درمان سینوزیت
برای اینکار شما باید ریشه گیاه کندش را تهیه گرده و سپس آسیاب کنید و پودری کاملا یک دست و نرم بدست آورید سپس این پودر را با روغن بادام شیرین و یا روغن گل بنفشه مخلوط نمائید تا یک مخلوط کاملا یکنواخت حاصل شود. حال یک قطره از این روغن را در بینی سمت راست خود و یک قطره را دربینی سمت چپ خود بچکانید.
انجام اینکار باعث می شود شما دچار عطسه های مکرر شوید و با تحریک مخاط بینی و عفونت ها شروع به ترشح شدن و حرکت از جای خود می کنند که با تخلیه کامل و شستشو آن می توانید براحتی سینوزیت خود را درمان کنید.
اما باید بخاطر داشته باشید که این فقط قدم اول در درمان است برای ادامه کار و درمان کاملا سینوزیتتان استفاده از دود انبرنصا ، شستشو و استنشاق آب نمک رقیق(کشیدن آب نمک بسیار رقیق در بینی) را به شما توصیه می کنم.
روغن کندش
در جامعه امروزی شاهد پدیده ای به نام نازک شدن و ریزش مو هستیم که بسیاری افراد از جمله بانوان را نگران کرده است. این مشکل دلایل بسیاری از جمله کم خونی و مصرف مواد شیمایی مختلف جهت رنگ کردن مو و عوامل دیگری که در این مطلب جای بررسی همه آنها نیست می شود، شیوه های بسیاری جهت تقویت و درمان ریزش موی سر از سوی گروه های مختلف توصیه می شود، در این بین شیوه هایی بسیار ساده وجود دارد که در کنار تاثیر گزاری منطقی آنها اثرات سوء هم ندارند. روغن کندش از این دسته است که از ریشه گیاهی با همین نام تهیه می شود که از لحاظ ظاهری شبیه به کنگر، برگ های این گیاه سبز مایل به سفیداست، سطح ریشه سیاه رنگ و داخل آن سفید مایل به زرد است و دارای بوی تند می باشد. اثرات دارویی این گیاه که چند سالی است مورد توجه علاقمندان به روشهای درمانی طب سنتی قرار گرفته به طوری که این گیاه را می توان تا 20 سال با حفظ خواص خود نگهداری کرد. این گیاهی تقریباً سمّی است. گیاه کندش به شدت عطسه آور است و چنانچه به مقدار یک عدس از پودر آن را در بینی بکشند، عطسه می آورد معمولا پزشکان طب سنتی برای درمان بسیاری از مشکلات از جمله سینوزیت هم از این گیاه بهره های فراوان می برند، البته قبل از هر تصمیمی باید در این مورد با پزشکان متخصص طب سنتی و کارشناسان این رشته مشورت کرد تا پس از انجام معاینات و در صورت لزوم انجام آزمایش های لازم، پس از شناسایی و رفع علت مشکل سپس اقدام به مصرف کنیم. بی شک روغن گیاه کندش نیز یکی از بهترین موارد برای تقویت مو ، ابرو بوده که با خاصیت هایی که برای آن ذکر شده علاوه بر تغذیه پوست می تواند کمکی برای رشد مجدد مو باشد که این مورد بستگی به سازگاری با پوست و موی سر دارد. و این اثر بخشی در حدی است که محمد حکیم مومن در کتاب تحفه حکیم مومن بیان کرده که حتی باعث رویش مو از کف دست می شود ( البته در واقع چنین چیزی نیست و رویش مو از کف دست محال است ولی با این مثال خواسته اند میزان اثرگذاری ان را اعلام کنند).
خواص درمانی
تقویت ، رویش و رشد ابرو و مژه
مناسب در درمان ریزش ابرو
پرپشت کننده ابرو و مژه(ضخیم کننده ابرو و مژه)
مناسب برای موهای خشک
جلوگیری و درمان ریزش مو(مناسب برای موهای خشک)
روش مصرف برای ابرو:هر شب ابتدا با استفاده از شامپو بچه ابروها را شستشو کرده پس از خشک کردن مقداری پنبه را به روغن آغشته و ماساژ دهید صبح روز بعد شستشو کنید.
روش مصرف برای مو :مقدار یک درب بطری از روغن را به صورت غیر مستقیم کمی حرارت داده ، پوست سر را ماساژ و به مدت سه بعد سر را شستشو کنید.
خواص کندوش درطب سنتی
خواص آن:عطسه آور قوی و سوزاننده خون و بلغم و خارج کننده سوداست. انفیه آن به اندازه یک عدس در ترکیب با روغن بنفشه بازکننده گرفتگیهای بینی و حل کننده بادها آن و اخلاط غلیظ و خارج کننده آن ها به صورت عطسه و تحریک است در رفع بی حسی و فلج و لقوه مؤثر است. بیهوشی های ناشی از صرع و خشم را نیز بر طرف می سازد.برای بدبوئی بینی و صافی آواز و تقویت بینایی و رفع شبکوری به صورت انفیه و قطره بکار برده می شود .در ترکیب با روغن بنفشه و جوشانده قطره آن با سایر روغن ها مناسب دردهای گوش و کثافات آن و باد گرفتگی و طنین آن را برطرف می سازد مواقع استعمال آن در فصل سرما یا هوای خنک می باشد و در حین امتلاء نیز از استعمال آن خود داری شود باید استعمال یا استنشاق آن با روغن بنفشه و تر نمودن با آب سرکه و گلاب یا یخ و یا برف سرد باشد.از موارد دیگر استفاده آن در ترکیب با سایر داروها برای تنگی نفس و آسم و اسهال و مدر بول و حیض و خارج کننده جنین و خورد کننده سنگهای رسوبی کلیه و مثانه بوده و استسقاء و یرقان و طحال را مفید است.هم چنین در رویانیدن موی و رفع خارش و دردهای مفاصل و سیاتیک مجرب است.
برای ریه مضر است و نیز ایجاد غشی می نماید مصلح آن کتیرا و شیر تازه است که مقدار خوراک داروئی آن یک دانگ (0/77 گرم )تا دو دانگ (1/54 گرم)با شیر تازه جوشیده است مصرف آن برای گرم مزاجان در فصل گرما بمیزان دو درم کشنده است که همراه با صدمات خناق و تشنگی مفرط و اختلال حواس و درد شکم و پاره شدن امعاء می باشد.
مداوای فوری آن استفراغ با شیر و روغن و تنقیه قوی که در آن حنظل باشد و روغن گاو زیادی را باید به مریض بدهند و اگر تشنج پیدا نمود معالجه را از طریق تشنج خشک ادامه بدهند بعضی از اطبائ نیز نظر داده اند که اصلاًمعالجه شدنی نیست.از ترکیبات عطسه آور و مفید آن که پاک کننده مخاط بینی و سینوسهای پیشانی و سردرد مزمن است به عنوان نمونه به شرح زیر ذکر می گردد.
خربق سفید و گل بنفشه و کندش هر کدام یک مثقال – کندش و خربق را کوفته و کاملاً نرم کنند و با گل بنفشه مخلوط نموده و انفیه محکم کنند،ایجاد عطسه های فراوان می کند و برای ختم آن با آب سرد در بینی بکشند
افعال و خواص دیگر آن
عطسه آور قوی و سوزاننده خون و بلغم و بر کننده آن و مخرج مره سودا، سعوط آن به قدر یک عدس با روغن بنفشه مفتح سده مصفات و محلل ریاح بینی و اخلاط غلیظه و مخرج آنها به عطسه و تحریک آنها و رافع بیحسی و خدرو فالج و لقوه و امثال اینها مصروع و مسکوتو نیز رافع خشم و بدبویی بینی و صاف کننده آواز و باعث قوت بینایی و رفع شبکوری سعوطاً و قطوراً با روغن بنفشه و داخل شیاف علل عین می نمایند. و قطور جوشانیده آن با روغن بنفشه و یا ادهان مناسبه دیگر در گوش جلادهنده اوساخ و پاک کننده آنها و رافع امراض بارده و دودی و طنین و گرمی و بادهای حادث از برودت و رطوبت و کشتن کرم آن و بالجمله سعوط و عطوس و قطور آن جهت اکثر امراض بارده رطبه دماغیه نافع اما باید که بعد از پاک کردن بدن و در فصل سرما و یا قریب بدان استعمال نمایند و اجتناب نمایند از استعمال آن در حین امتلای تام و فصول حاره و بلدان حاره و گرم مزاجان و اطفال و پیران بسیار ضعیف و بسا است که عطسه بسیار آورد و خود به خود تسکین نمی یابد.