چاق ترین انسان دنیا مردی به نام مارتین با وزنی بالغ بر 370 کیلو گرم بود که به گفته ی خودش روزانه 20.000 کالری مصرف می کرده و یکی از رکورد داران کتاب گینس بود مرگ زودهنگامی داشت.چاق ترین انسان
او با 370 کیلو گرم وزن بعد از فردی مکزیکی با وزن 570 کیلو رکورد دار گینس بود که مرگ زودهنگام به وی نیز مجال نداد.
مارتین در مصاحبه ای با رزونامه ای در لندن گفت :من در حال خودکشی هستم چرا که در روز 20.000 کالری یعنی 10 برابر کالری مورد نیاز یک فرد بالغ مصرف می کنم و این عادت بد مرا به حالتی کشانده است که حتی توانایی راه رفتن هم ندارم.
وی که چاق ترین فرد جهان بود بدون نگهداری 24 ساعته بهیاران و دو خواهرش نمی توانست از عهده هیچ کاری بربیاید. او تمام وقت خود را تلویزیون می دید وشکلات ، کیک ، بیسکوئیت و سوسیس می خورد.
او می گوید بعد از مرگ مادرم دچار افسردگی شدید شدم و بعد از ان رو به خوردن شکلات ، کیک ، بیسکوئیت و سوسیس و نشستن در مقابل تلویزیون برای ساعات طولانی آوردم. او در یک شبکه تلویزیونی گفته بود:”مادرم وقتی 16 ساله بودم فوت کرد و بعد از او دیگر به هیچی اهمیت نمی دادم و برایم مهم نبود که چه اتفاقی برایم می افتد و همه چیز می خوردم.
مارتین علی رغم اینکه در عمل های جراحی سه چهارم معده اش را برداشته بود بازهم نتوانست در مبارزه با وزن خود پیروز شود و مرگ سرانجام وی شد.
درست کردن آب دوغ خیار در فصل تابستان دارای بازار داغ تر از خود این گرما هم می باشد که افراد بخاطر ماهیت خنک و فوق العاده دلنشین آب دوغ خیار آن را در این فصل مصرف می نمایند که آب دوغ خیار علاوه بر این که احساس خنکی را در بدن زنده میکند با ترفند های خاص نیز میتواند بسیار خوشمزه تر شود.
در ظرف مناسبی شروع به مخلوط کردن مواد می کنیم .ابتدا ماست را به همراه خیارخرد شده باهم مخلوط میکنیم و هم میزنیم و بعد به ترتیب بقیه مواد را با هم مخلوط میکنیم و به همراه ماست و خیار کاملا هم میزنیم. فقط بهتر است پیاز چه خرد شده را موقعه سرو غذا مخلوط کنید تا ممکن است آب بندازد و در بقیه مواد لیز شود و حالت خوش آینده در غذا پیدا نکند.
مخلوط آب دو خیار را به مدت 1 ساعت در بیرون یخچال نگه میداریم تا ترش تر و جا افتاده تر شود. اگر هنگام خوردن دوست داشتید خنک تر باشد میتوانید به مدت نیم ساعت در داخل یخچال گه دارید ولی برای خنکیش اصلا قالب یخ به اون اضافه نکنید چون ممکن است مزه آب پیدا کند .
حتما هم برای خوردن آب دو خیار از نان خشک استفاده کنید چون نان تازه داخل مواد خمیر میشود و طعم آن را خوشمزه نمیکند .
هنگاماضافه کردن نان خشک می توانید پیازچه های خرد شده را هم اضافه کنید و اجازه دهید 10 دقیقه نان خشک و پیاز چه در مواد بماند و بعد میل کنید . نکات تکمیلی در مورد آب دوغ خیار
آب دوغ خیار جزو غذای محلی – سایر میباشد
زمان آماده سازی مواد اولیه و مایحتاج آن حدودا 15 دقیقه
آب دوغ خیار را می توانید در وعده نهار – میان وعده – سرو کنید .
توجه نمایید مقدار مواد اولیه و دستور تهیه برای 0 نفر مناسب میباشد .
مرداد خوشگل و ناز بد قول اما وفادار بی حوصله و یه دنده مهربون و دلسوز احساساتی و رمانتیک . . تا یه مردادی رو داری زندگیت جریان داره…..
**********
مرداد ماهی .یعنی:غرور .. یعنی:حرف خودش …یعنی:لجباز و یه دنده .. مرداد ماهی .. یعنی آرامش … مرداد ماهی ..:یعنی اگه بهش خیانت کردی دیگه نباید بیای سراغش….. مرداد ماهی …:یعنی داشتن یه قلب مهربون اما حساس ……. مرداد ماهی …یعنی:اگه ناراحتش کنی میگه بیخیال مهم نیست اما… از داخل میشکنه…… مرداد ماهی …یعنی:اگه دل بست تا آخرش هست… مرداد ماهی …یعنی:یعنی تنها ماهی که میتونه تنها زندگی کنه…….تنهایی براش هیچی نیست…با تنهاییش حال میکنه.. مرداد ماهی یعنی ی آدم خاص…
**********
مرداد ماهی که باشی…. مبهمی… خاصی… قلبت پر از درده ولی…. لبات میخنده… دنیات با بقیه متفاوته… هرکسی نمیفهمت…. به هرکسی هم روی خوش نشون نمیدی…. تعداد کمی لیاقتتو دارن
**********
ما مـرداد ماهیا از اوناشیم که :↜اگه یـِــه قَـدَم↝بَرامونْ بَرداری.. ➜ بَرات ⇚دَربَســت⇛ میگـیریم.. بِرِســے بِـــه خواســـتـِـه هات…
**********
در زندگی خود یک دوست و یار مردادی داشته باشید همانا شما از رستگاران خواهید بود
**********
مرداد ماهی نیازی به تعریف نداره عزیز من ^_^ همه می دونن دیگه یکه ♡ تکه ♡ 0
**********
هیچوقت . . . یه مـــردادی رو بدون گفتن دلیل، رها نکنید …… چون اینجوری حتی نمیتونه راحت بمیره ………..!!! « گرچه که یه مــــردادی رها شدنی نیست و دیر و زود به دست و پاش میفتید که دوباره برگرده
**********
مردادی که باشی…هیچگاه آرزو و حسرتی نخواهی داشت…چرا که خودت به تنهایی، نهایت آرزو و حسرت برای دیگرانی…
**********
مـــردادی که باشی :بعضی اوقات مجبور میشی تو فضای بغضت بخندی …دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …شاکی بشی ولی شکایت نکنی …گریه بکنی اما نذاری اشکات پیدا بشن …خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری …خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی … …..
**********
مردادی که بـــــــاشی :بی آنکه بخواهی تمام حرکاتت خاص میشه …. نگاهت … عاشقی و دوست داشتنت …. سکوت و کلامت …. احساس و مهربانیت …. صبوری و تحملت …. حتی غرور و لجبازی هایت هم جذابیتی خاص دارد ….
**********
من یه مرداد ماهیم …… اگه گرفتارم بشی …… دیگه از آزادی بدت میاد….
**********
قبل از زل زدن به چشمای یه مرداد ماهی … فاتحه دلتو بخون …
**********
اگر نیوتن قبل از مرگش چشمای یه مردادی رو میدید معنی واقعی جاذبه رو میفهمید …
بادمجان با پنیر پارمسان یک وعده ی غذایی خوشمزه است. این یک غذای جانبی برای افراد گوشت خوار و یک غذای اصلی برای گیاهخواران است. می توانید این غذا را در کنار برنج و پاستا مصرف کنید. شما می توانید این غذا را با ریحان, پارمسان و لیمو طعم دار کنید.
بادمجان با پنیر پارمسان
مواد لازم :
4 عدد بادمجان کوچک (حدود 15 سانتیمتر). بادمجان های باریک تر را که پوست بنفش تری دارند, انتخاب کنید تا دانه های کمتری داشته باشند. بادمجان هایی که پوست تیره تری دارند بیش از حد رسیده اند و دانه ی بیشتری دارند.
2 عدد کنسرو گوجه فرنگی خرد شده
2 حبه سیر خرد شده
ترکیبی از گیاهان خرد شده مخلوط (ریحان، جعفری و آویشن انتخاب خوبی هستند. )
2/1 پیاز خرد شده
روغن زیتون، نمک، فلفل
1 قاشق چایخوری شکر
150 گرم پارمسان تازه رنده شده
150 گرم موزارلا
1 قاشق سوپخوری ریحان خرد شده
مراحل :
سس گوجه فرنگی را آماده کنید. پیاز خرد شده و سیر را در روغن زیتون سرخ کنید. هنگامی که پیاز کمی نرم شد کنسرو گوجه فرنگی و مخلوط سبزیجاتی که آماده کردید را به مواد اضافه کنید. 1 قاشق شکر را اضافه کنید و با نمک و فلفل به سس طعم دهید. به مدت 10 – 15 دقیقه مواد را هم بزنید تا آب آن تقریبا تبخیر شود. طعم سس را بچشید و در صورت لزوم کمی بیشتر نمک و فلفل بزنید.
قبل از شروع کار فر را روشن کنید, سپس بادمجان ها را به ضخامت نیم سانتی متر برش دهید. بادمجان ها را روی سینی بچینید و با برس کمی روغن روی آن بمالید.
هر طرف بادمجانرا به مدت 2 – 3 دقیقه سرخ کنید تا طلایی رنگ شود. این مرحله کمی زمان لازم دارد. می توانید بادمجان ها را در فر گریل کنید.
بادمجون
در انتهای یک ظرف کمی سس گوجه بریزید. تنها کافیست 2 – 3 قاشق غذا خوری در انتهای ظرف بریزید.
یک لایه بادمجان کف ظرف بچینید. مجددا روی آن سس بریزید و کمی پنیر روی سس بپاشید و لایه ی دیگر بادمجان را بچینید.
بادمجون و پنیر
6.به همین ترتیب بادمجان, سس و پنیر بریزید و در نهایت روی لایه ی آخر را با پنیر بپوشانید.
به مدت 30 دقیقه بادمجان را در فر قرار دهید تا لایه ی بالای آن به رنگ طلایی تغییر کند.
چگونه غذای گیاهی بخوریم در حالی که بقیه ی اعضای خانواده گوشت خوار هستند
گیاهخوار بودن در یک خانواده گوشتخوار می تواند دشوار باشد اما امکان پذیر است. به کمک مراحل زیر شما می توانید راحت تر رژیم خود را حفظ کنید و از آن لذت ببرید.
مراحل :
در مورد دلایلی که می خواهید گیاهخوار شوید با خانواده ی خود صحبت کنید. آنها به انگیزه و تصمیم قاطع شما برای رفاه حیوانات، غذا خوردن سالم یا هر دلیلی که ممکن است داشته باشید, احترام خواهند گذاشت.
در مورد شرایط گیاه خواری خود, خانواده را آموزش دهید. به فروشگاه مواد غذایی بروید و برخی از جایگزین های گوشت را بررسی کنید. موارد مختلف زیادی پیدا خواهید کرد که شاید قبلا اسم آنها را نیز نشنیده باشید.
یک لیست از اقلامی که باید از فروشگاه مواد غذایی خریداری کنید, تهیه کنید. لیستی از غذا هایی که گیاهخوار ها به عنوان غذای اصلی مصرف می کنند و برای اعضای خانواده نیز غذای جانبی محسوب می شود, تهیه کنید.
غذای گیاهی
در رستوران ها به دنبال غذا های گیاهی باشید. قطعا در برخی رستوران ها غذا های متنوع زیادی برای افراد گیاهخوار آماده شده است. هم چنین می توانید از انواع دسر ها و سالاد ها و سوپ ها استفاده کنید. برخی از اغذیه ای ها برای افراد گیاهخوار یک نوع غذای جدا آماده می کنند. همیشه از مدیر رستوران, پیش خدمت یا حسابدار رستوران بپرسید که آیا رستوران آنها غذایی برای افراد گیاهخوار دارد یا خیر.
غذاهای مورد نظر خود را پیدا کنید. غذا هایی درست کنید که در آنها از گوشت سفید و قرمز استفاده نشود اما اعضای خانواده نیز بتوانند از آن بخورند. درست کردن پیتزا با موادی که می توانید بخورید جالب و لذت بخش است. سوپ نیز غذایی است که بیشتر افراد از جمله گیاهخواران می توانند از آن استفاده کنند, هم چنین درست کردن این غذا نیز کار آسانی است. کلم بروکلی و پنیر, سوپ سبزیجات و عدسی نیز غذا هایی هستند که همه افراد آنها را دوست دارند و گیاهخواران نیز می توانند از آن استفاده کنند. سالاد های میوه نیز گزینه ی خوبی برای افراد گیاهخوار است. اگر اعضای خانواده ی شما واقعا مصرف گوشت را مهم می دانندع همیشه می توانید گوشت را به صورت جداگانه آماده کنید تا هر کسی هنگام خوردن غذا به دلخواه گوشت بخورد.
غذای گیاهخواران
به کسی که در حال آشپزی است, پیشنهاد کمک دهید. برای خودتان به فروشگاه غذایی بروید و خرید کنید. می توانید غذای مخصوص خود را آماده کنید و بین نیاز های خود و گیاهخوار بودن تعادل برقرار کنید. برای غذا های مخصوص به خودتان یک قسمت جدا در یخچال داشته باشید, با این کار اگر بخواهید میان وعده ای مصرف کنید, غذای شما آماده است. حتی اگر آشپزی بلد نباشید می توانید از کسی که در خانه ی شما آشپزی می کند کمک بگیرید. قطعا تشویق می شوید و پیشنهاد خوبی می گیرید. لیستی از غذا هایی که می توانید بخورید, بنویسید و روی در یخچال نصب کنید. با این کار به اعضای خانواده هنگام درست کردن غذا یاد آوری می کنید که نمی توانید گوشت بخورید.
با اعضای خانواده ی خود در مورد کنار گذاشتن گوشت به عنوان یک روز استراحت صحبت کنید. می توانید در این روز از سویا استفاده کنید. در این روز می توانید با آرامش از غذایی که برای همه آماده شده است استفاده کنید و لذت ببرید.
دستور پخت هایی را پیدا کنید که همگی می توانند از آنها استفاده کنند و لذت ببرند. اگر در دستور پخت از گوشت استفاده شده است, می توانید از جایگزین گوشت استفاده کنید. در اضافه کردن چاشنی بسیار دقت کنید و بعد از درست کردن غذا نظرات افراد خانواده را بپرسید.
ایشان در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی مینماییم.
نام، لقب و کنیه امام:
نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان “رضا” به معنای “خشنودی” میباشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند: “خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیدهاند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند.”
یکی از القاب مشهور حضرت “عالم آل محمد” است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش “جنبه علمی امام” آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
پدر و مادر امام:
پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان “نجمه” نام داشت.
تولد امام:
حضرت رضا (علیه السلام)در یازدهم ذیقعدﺓ الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: “هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیکردم و وقتی به خواب میرفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر “لاالهالاالله” را از شکم خود میشنیدم، اما چون بیدار میشدم دیگر صدایی بگوش نمیرسید. هنگامیکه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان میداد؛ گویی چیزی میگفت.”(2)
نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.(3)
زندگی امام در مدینه:
حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی میپرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست میداشتند و به ایشان همچون پدری مهربان مینگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.
امام رضا در گفتگویی که با مأمون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه میفرمایند: “همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچههای شهر مدینه عبور میکردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من میآوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام میدادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مىنگریستند.”
امامت حضرت رضا (علیه السلام):
امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله و علیه و اله) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونهای از آنها اشاره مینماییم.
یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) میگوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بنجعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: “آیا میدانید من کیستم؟” گفتم: “تو آقا و بزرگ ما هستی.” فرمود: “نام و لقب من را بگویید.” گفتم: “شما موسی بن جعفر بن محمد هستید.” فرمود: “این که با من است کیست؟” گفتم: “علی بن موسی بن جعفر.” فرمود: “پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من میباشد.”»(4) در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى اکرم نقل میکند امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شدهاند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم میفرمودند که “عالم آل محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو میباشد.”
اوضاع سیاسی:
مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که میتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.
1- پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود.
2- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبتهای اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوششهای فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) میشد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو میتوانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم.
اما سرانجام مأمون عباسی توانست برادر خود امین را شکست داده و او را به قتل برساند و لباس قدرت را به تن نماید و توانسته بود با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کند. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرده بود و خود در مرو اقامت گزید و فضل بن سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد. اما خطری که حکومت او را تهدید میکرد علویان بودند که بعد از قرنی تحمل شکنجه و قتل و غارت، اکنون با استفاده از فرصت دو دستگی در خلافت، هر یک به عناوین مختلف در خفا و آشکار عَلم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازی حکومت عباسی بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افکار عمومی مسلمین به سوی خود، و کسب حمایت آنها موفق گردیده بودند و دلیل آشکار بر این مدعا این است که هر جا علویان بر ضد حکومت عباسیان قیام و شورش میکردند، انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به یاری آنها بر میخواستند و این، بر اثر ستمها و نارواییها و انواع شکنجههای دردناکی بود که مردم و بخصوص علویان از دستگاه حکومت عباسی دیده بودند. از این رو مأمون درصدد بر آمده بود تا موجبات برخورد با علویان را برطرف کند. بویژه که او تصمیم داشت تشنجات و بحرانهایی را که موجب ضعف حکومت او شده بود از میان بردارد و برای استقرار پایههای قدرت خود، محیط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزیر خود فضل بن سهل تصمیم گرفت تا دست به خدعهای بزند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام کنارهگیری کند، زیرا حساب میکرد نتیجه از دو حال بیرون نیست، یا امام میپذیرد و یا نمیپذیرد و در هر دو حال برای خود او و خلافت عباسیان، پیروزی است. زیرا اگر بپذیرد ناگزیر، بنابر شرطی که مأمون قرار میداد ولایت عهدی آن حضرت را خواهد داشت و همین امر مشروعیت خلافت او را پس از امام نزد تمامی گروهها و فرقههای مسلمانان تضمین میکرد. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این که کسی آگاه شود، امام را از میان بردارد تا حکومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. در این صورت علویان با خشنودی به حکومت مینگریستند و شیعیان خلافت او را شرعی تلقی میکردند و او را به عنوان جانشین امام میپذیرفتند. از طرف دیگر چون مردم حکومت را مورد تایید امام میدانستند لذا قیامهایی که بر ضد حکومت میشد جاذبه و مشروعیت خود را از دست میداد.
او میاندیشید اگر امام خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود میکند که در اینصورت بازهم خلافت و حکومت او در میان مردم و شیعیان توجیه میگردد و دیگر اعتراضات و شورشهایی که به بهانه غصب خلافت و ستم، توسط عباسیان انجام میگرفت دلیل و توجیه خود را از دست میداد و با استقبال مردم و دوستداران امام مواجه نمیشد. از طرفی او میتوانست امام را نزد خود ساکن کند و از نزدیک مراقب رفتار امام و پیروانش باشد و هر حرکتی از سوی امام و شیعیان ایشان را سرکوب کند. همچنین او گمان میکرد که از طرف دیگر شیعیان و پیروان امام، ایشان را به خاطر نپذیرفتن خلافت در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند داد و امام جایگاه خود را در میان دوستدارانش از دست میدهد.
سفر به سوی خراسان:
مأمون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعهنشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مأمون احتمال میداد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر میشد. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد.ماموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش میدادند.
حدیث سلسله الذهب:
در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامیکه امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروههای بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: “ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند میدهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد.” امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق میگریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه میزدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم میخواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: “کلمه لاالهالاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود.” سپس امام فرمودند: “اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم.”
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لاالهالاالله که مقوم اصل توحید در دین میباشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام میباشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
ولایت عهدی:
باری، چون حضرت رضا (علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: “همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حقتر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (علیه السلام) ندیدم.” پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: “تصمیم گرفتهام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم.” حضرت فرمودند: “اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی.” مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند: “هرگز قبول نخواهم کرد.” وقتی مأمون مأیوس شد گفت: “پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید.” این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمیفرمودند و میگفتند: “از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون الرشید دفن خواهم شد.” اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: “اینک که مجبورم، قبول میکنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم.” مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: “خداوندا! تو میدانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی.”
جنبه علمی امام:
مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام و اعتبار بیهمتای امام را در میان ایشان میدید میخواست تا این قداست و اعتبار را خدشهدار سازد و از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسات مناظرهای بین امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را از نظر علمی شکست داده و وجهه علمی امام را زیر سوال ببرند که شرح یکی از این مجالس را میآوریم:
“برای یکی از این مناظرات، مأمون فضل بن سهل را امر کرد که اساتید کلام و حکمت را از سراسر دنیا دعوت کند تا با امام به مناظره بنشینند. فضل نیز اسقف اعظم نصاری، بزرگ علمای یهود، روسای صابئین (پیروان حضرت یحیی)، بزرگ موبدان زرتشتیان و دیگر متکلمین وقت را دعوت کرد. مأمون هم آنها را به حضور پذیرفت و از آنها پذیرایی شایانی کرد و به آنان گفت: “دوست دارم که با پسر عموی من (مأمون از نوادگان عباس عموی پیامبر است که ناگزیر پسر عموی امام میباشد.) که از مدینه پیش من آمده مناظره کنید.” صبح روز بعد مجلس آراستهای تشکیل داد و مردی را به خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد و حضرت را دعوت کرد. حضرت نیز دعوت او را پذیرفتند و به او فرمودند: “آیا میخواهی بدانی که مأمون کی از این کار خود پشیمان میشود.” او گفت: “بلی فدایت شوم.” امام فرمودند: “وقتی مأمون دلایل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجیل از خود انجیل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئین بزبان ایشان و بر آتشپرستان بزبان فارسی و بر رومیان به زبان رومیشان بشنود و ببیند که سخنان تک تک اینان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذیرفتند آنوقت مأمون میفهمد که توانایی کاری را که میخواهد انجام دهد ندارد و پشیمان میشود و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.” سپس حضرت به مجلس مأمون تشریف فرما شدند و با ورود حضرت، مأمون ایشان را برای جمع معرفی کرد و سپس گفت: “دوست دارم با ایشان مناظره کنید.” حضرت رضا (علیه السلام) نیز با تمامی آنها از کتاب خودشان درباره دین و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود: “اگر کسی در میان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال کند.” عمران صایی که یکی از متکلمین بود از حضرت سؤالات بسیاری کرد و حضرت تمام سؤالات او را یک به یک پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنیدن جواب سؤالات خود از امام، شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد و با برتری مسلم امام، جلسه به پایان رسید و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایی را به حضور طلبیدند و او را بسیار اکرام کردند و از آن به بعد عمران صایی خود یکی از مبلغین دین مبین اسلام گردید.
رجاء ابن ضحاک که از طرف مأمون مامور حرکت دادن امام از مدینه به سوی مرو بود، میگوید: «آن حضرت در هیچ شهری وارد نمیشد مگر اینکه مردم از هر سو به او روی میآوردند و مسائل دینی خود را از امام میپرسیدند. ایشان نیز به آنها پاسخ میگفت و احادیث بسیاری از پیامبر خدا و حضرت علی (علیه السلام) بیان میفرمود. هنگامی که از این سفر بازگشتم نزد مأمون رفتم. او از چگونگی رفتار امام در طول سفر پرسید و من نیز آنچه را در طول سفر از ایشان دیده بودم بازگو کردم. مأمون گفت: “آری، ای پسر ضحاک! ایشان بهترین، داناترین و عابدترین مردم روی زمین است.”»
اخلاق و منش امام:
خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونهای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار میکرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمینمود.
یکی از یاران امام میگوید: “هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که میتوانست نیازش را برآورده سازد رد نمیکرد در حضور دیگری پایش را دراز نمیفرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم میفرمود. چون سفره غذا به میان میآمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش مینشاند و آنان همراه با امام غذا میخوردند. شبها کم میخوابید و بسیاری از شبها را به عبادت میگذراند. بسیار روزه میگرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمیکرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک میکرد.”(5) یکی دیگر از یاران ایشان میگوید: “فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت میکرد، خود را میآراست (لباسهای خوب و متعارف میپوشید).(6) شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: “ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمیگیریم.”(7)
شخصی به امام عرض کرد: “به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمیرسد.” امام فرمودند:” تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت.”(8)
مردی از اهالی بلخ میگوید: “در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: “فدایت شوم بهتر است اینان بر سفرهای جداگانه بنشینند.” امام فرمود: “ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است.”(9)
یاسر، خادم حضرت میگوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: “اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق میافتاد که امام ما را صدا میکرد و در پاسخ او میگفتند: “به غذا خوردن مشغولند.” و آن گرامی میفرمود: “بگذارید غذایشان تمام شود.”»(10)
یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: “من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشتهام و خرجی راه را تمام کردهام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند ماندهام.” امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: “این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی.”
آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: “چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟” فرمود: “تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم.”(11)
امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمیکردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول میداشتند.
یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) میگوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبهای دید و پرسید: “این کیست؟” عرض کردند: “به ما کمک میکند و به او دستمزدی خواهیم داد.” امام فرمود: “مزدش را تعیین کردهاید؟” گفتند: “نه هر چه بدهیم میپذیرد.” امام برآشفت و به من فرمود: “من بارها به اینها گفتهام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام میدهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان میکند مزدش را کم دادهای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کردهای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ میفهمد که بیشتر پرداختهای و سپاسگزار خواهد بود.”»(12)
خادم حضرت میگوید: «روزی خدمتکاران میوهای میخوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: “سبحان الله اگر شما از آن بینیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید.”»
مختصری از کلمات حکمتآمیز امام:
امام فرمودند: “دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است.”
امام فرمودند: “علم و دانش همانند گنجی میماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر میباشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده.”
امام فرمودند: “مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است.”
امام فرمودند: “چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است.”
امام فرمودند: “نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است.”
شهادت امام:
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخنهای دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخنهایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهرآلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.
تدفین امام:
به قدرت و اراده الهی امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.
تبدیل شدن به یک گیاهخوارکاری پر استرس است, زیرا شما باید برخی مواد غذایی مهم را از رژیم خود حذف کنید. برای گیاهخوار شدن لازم است تمام محصولات گوشتی مانند ماهی، گوشت قرمز، مرغ و غیره را کنار بگذارید. وگانیسم با گیاهخوار فرق دارد. یک فرد وگانیسم, گیاهخوار مطلق است و هدف آن حذف هر گونه محصولات حیوانی چه در غذا و چه در مواد مصرفی است.
مراحل :
همه ی مردم یک شبه گیاهخوار نشده اند؛ برای گیاهخوار شدن نیاز به صبر و حوصله دارید. اگر چه بسیاری از مردم تصمیم می گیرند که به صورت ناگهانی خوردن گوشت را حذف کنند اما قطع مصرف یک محصول گوشتی از یک حیوان خاص و به تدریج گیاهخوار شدن آسان تر است. به عنوان مثال می توانید تصمیم بگیرید که از گوشت گاو استفاده نکنید و هنگامی که احساس کردید می توانید منع غذایی را افزایش دهید, کم کم نوع دیگر گوشت را حذف کنید. می توانید گوشت قرمز را حذف کنید و برای مدتی فقط از گوشت سفید جوجه و مرغ که سالم تر است استفاده کنید. اما به خاطر داشته باشید که به هر حال گوشت سفید و قرمز, گوشت هستند و برای سلامتی انسان ضرر دارند.
سالاد
به دیگران کمک کنید تا با تصمیم شما کنار آیند. به عنوان مثال ممکن است والدین شما احساس کنند شما هنوز کوچک هستید و نمی توانید تصمیم درست بگیرید, سعی کنید کاری کنید که آنها بتوانند به شما اعتماد کنند. گیاهخوار شدن یک تصمیم نیست, یک روش زندگی است. باید برای همه روشن کنید که این رژیم غذایی, شیوه ی زندگی و انتخاب شماست. بیشتر پدر و مادر ها نگران فرزندان خود هستند بنابراین هنگامی که غذا درست می کنند ممکن است در غذای شما گوشت بریزند, بهتر است در این شرایط سالاد و سوپ بخورید.
نظم را رعایت کنید. برای اینکه بتوانید گیاهخوار شوید دیگر نمی توانید گوشت مصرف کنید. به عنوان مثال نمی توانید روز استراحتی داشته باشید و با خود بگوئید تنها این بار همبرگر می خورم و بعدا از مصرف آن جلوگیری خواهم کرد. حتی اگر کاملا گیاهخوار شده باشید و بعد از مدتی مجددا گوشت بخورید, رژیم غذایی خود را خراب کرده اید.
سویا
هر روز پروتئین مصرف کنید. با اینکه گوشت سرشار از پروتئین است اما غذا های زیادی وجود دارند که پروتئین دارند و شما می توانید آنها را جایگزین کنید. سعی کنید از سویا استفاده کنید. سویا هم پروتئین زیادی دارد هم خوشمزه است. سعی کنید همیشه مواد تشکیل دهنده ی روی بسته ی سویا را بخوانید تا مطمئن شوید که در آن گوشت وجود ندارد.
از گیاهخواری به عنوان ابزار استفاده نکنید. جدا از تاثیرات مثبتی که گیاهخواری بر سلامت شما دارد, باید سعی کنید غذاهایی را که از رژیم خود حذف کرده اید را جایگزین کنید تا وزن کم نکنید و ضعیف نشوید. استفاده از همبرگر سبزیجات و سویا به شما کمک می کند وزن خود را ثابت نگه دارید و ضعیف نشوید. اگر بدن شما ضعیف شود شما نمی توانید تصمیم قاطعی برای گیاهخوار شدن داشته باشید. اگر به بدن شما پروتئین نرسد شما خیلی سریع مریض می شود. پس سعی کنید طبق برنامه پیش بروید.
وردپرس یک برنامه وبلاگ نویسی اینترنتی است. رابط کاربری دوستانه این پلتفرم کابران زیادی را به خود جذب کرده است به همین دلیل شما می توانید وارد حرفه ی وبلاگ نویسی شوید و کسب و کار خود را راه بیاندازید یا می توانید برای سرگرمی در این پلتفرم پست بنویسید و انتشار دهید. وردپرس به کاربران اجازه می دهد تا محتوای خود را به زبان دلخواه خود مدیریت کنند. مراحل تغییر زبانپیش فرض در ورد پرس به نسخه ای که نصب کرده اید مربوط است و متفاوت است. اگر می خواهید به چندین زبان وبلاگ بنویسید, نصب پلاگین می تواند بهترین گزینه برای شما باشد.
مراحل :
اگر از تاریخ 4 سپتامبر 2014 ورد پرس خود را به روز رسانی کرده اید, احتمالا نسخه ی وردپرس 4یا بالاتر است. نسخه های قدیمی تر از این تاریخ فرایند تغییر زبان متفاوت و پیچیده تری دارند. همچنین این روش برای وبلاگ هایی است که از نرم افزار وردپرس استفاده می کنند، اما توسط یک سرور شخص ثالث میزبانی می شوند.
اگر زمان به روز رسانی ورد پرس خود را به خاطر نمی آورید, به آدرس yoursitename).com/readme.html ) مراجعه کنید و از بالای صفحه نسخه ی ورد پرس خود را مشاهده کنید.
دانلود فایل زبان
فایل زبان وردپرس را دانلود کنید. وردپرس به بسیاری از زبانها ترجمه شده است. هر ترجمه دارای یک فایل به فرمت “.mo” می باشد. شما می توانید این فایل ها را انتخاب کردن زبان مورد نظر در لیست، و با کلیک بر روی ” More ” و سپس کلیک کردن روی گزینه ی “Download language pack ” دانلود کنید. اگر نتوانید این لینک را مشاهده کنید احتمالا ترجمه نیمه تمام است یا برای نسخه ی ورد پرس شما آماده نشده است.
بسته ی زبان
فایل صحیح را شناسایی کنید. اگر بسته ی زبان های ورد پرس چندین فایل را شامل می شد, به کد زبان دقت کنید, هم چنین اگر زبان در چندین کشور یکسان می باشد, کد کشور را نیز باید بررسی کنید.
نام فایل معمولا به فرمت languagecode.mo یا languagecode_COUNTRYCODE.mo می باشد.
به عنوان مثال en.mo برای ترجمه ی زبان انگلیسی استفاده شده است.
در دایرکتوری سایت خود پوشه ای برای زبان های دلخواه خود باز کنید. در سرور سایت وردپرس خود به /wp-content directory بروید. اگر در این قسمت پوشه ای به نام /languages وجود نداشت, پوشه ای با همین نام ایجاد کنید.
آپلود فایل
فایل را در پوشه ی /languages آپلود کنید. فایل .mo مربوط به زبان دلخواه خود را در پوشه ی /languages آپلود کنید. اگر تا به حال فایلی در سرور آپلود نکردید, باید از کلاینت FTP استفاده کنید یا از سیستم مدیریت فایل سرویس میزبان خود استفاده کنید.
تغییر زبان دلخواه
ورد پرس برای این کار, FileZilla را برای سیستم عامل ویندوز و CyberDuck را برای سیستم عامل مکینتاش پیشنهاد می کند.
در قسمت تنظیمات ادمین, زبان را به دلخواه تغییر دهید. به عنوان administrator وارد سایت خود شوید. روی Settings→general→Site Language کلیک کنید. گزینه زبان مربوط به فایل .mo که آپلود کرده اید را انتخاب کنید. اکنون زبان انتخاب شده زبان پیش فرض سایت شما می باشد.