باغ جوان یکی از جاهای دیدنی در اصفهان است این باغ زیبا با مساحت ۳۰ هکتار در کلانشهر اصفهان یکی از پارک های بزرگه اصفهان که بازی هایی مثل: کارتینگ باگی، باشگاه پینت بال و… داره. یکی از بازی های هیجان انگیز که در باغ جوان اصفهان می توانید انجام دهید، بازی فوتبال حبابی می باشد.. این بازی گروهی و مفرح را می توانید با دوستان یا خانواده تان داشته باشید. یک بازی ۹۰ دقیقه ای و سرشار از هیجان که تجربه ای متفاوت است. در بازی فوتبال حبابی ، یک لباس مخصوص به شکل حباب بر تن می کنید و باید از تیم خود حمایت کنید و گل بزنید. تجربه ای متفاوت در ایران در بازی فوتبال حبابی با نهایت هیجان داشته باشید. مجموعه تفریحی باغ جوان مکانی دیدنی در اصفهان شامل سه فاز پذیرایی : رستوران جنگلی ، کافی شاپ و بوفه می باشد. همچنین شامل سوارکاری تفریحی ، کارتینگ ، لیزرتگ ، پینت بال ، آرچری ، یوروجامپینگ (پرش در آسمان) ، روپ ادونجر (درخت نوری)، پارک بادی ، سرسره و پل معلق کودکان ، ترامپولینگ ، قایقرانی کودکان ، گیم سیتی ، زمین چمن مصنوعی ، بسکتبال و ولیبال پولیورتان در فضای باز (برای اولین بار در کشور) ، والیبال ساحلی ، فئتبال حبابی و زیپ لاین(روباه پرنده) می باشد. شما همراهان عزیز سیری در ایران می توانید در این تابستان با خانواده خود به این باغ زیبا بروید و اوقات خوشی را در کنار هم بگذرانید.
ساعت کار همه روزه ۱۷ الی ۲۳.۳۰ و روزهای تعطیل ۱۰ تا ۲۳.۳۰
آدرس: اصفهان ، خیابان مشتاق سوم، بعد از پل شهرستان، مجموعه تفریحی باغ جوان
بهشت طبیعت گردی ایران استان مازندران است. طبیعت، تمامی جلوه های خود را در این استان به نمایش گذاشته است. کوه های مرتفع، رودخانه ها و آبشارهای زیبا، دریاچه های پهناور و جنگل های انبوه شهرستان سوادکوه، بهترین مکان را برای علاقه مندان به ماجراجویی و طبیعت گردی فراهم کرده اند. امروز به یکی از زیباترین مناطق طبیعی این منطقه به نام هفت آبشار سر می زنیم.
بارها با هم همسفر شده ایم تا از آبشارهای زیبای گوشه و کنار کشورمان دیدن کنیم. آبشارهایی که یکی از زیباترین جلوه های طبیعی زمین و از بهترین مکان ها برای تفریح و فعالیت های ماجراجویی هستند. امروز هم قصد داریم برای دیدن یکی از زیباترین مقاصد استان مازندران، راهی شهرستان سوادکوه شویم. دوست دارید همراه ما بیایید؟! کافیست کوله بارتان را ببندید و کفش هایتان را پا کنید تا به دیدن جنگل های لفور و هفت آبشار زیبای مازندران برویم.
معرفی هفت آبشار سوادکوه
همانطور که از نامش پیداست، در اینجا هفت آبشار کوچک و بزرگ وجود دارند. منطقه هفت آبشار در مجاورت روستای تیرکن از توابع دهستان درازکلا در مرز دو شهرستان سوادکوه و بابل در مازندران قرار دارد. به دلیل همجواری این آبشارها با روستای تیرکن، به آن ها آبشارهای تیرکن و هفت آبشار تیرکن هم می گویند. جنگل، رودخانه و آبشار در این جا دور هم جمع شده اند تا سفری مفرح و دلچسب را برایتان رقم بزنند. پیاده روی و طبیعت گردی خود را که در دل جنگل های لفور آغاز کنید، پس از حدود ۳ کیلومتر هفت آبشار را خواهید دید که یکی پس از دیگری به صورت پلکانی در جنگل جاری اند.
آبشار اصلی، حدود ۹ متر ارتفاع دارد و حوضچه ای که در زیرش ایجاد شده است، محل مناسبی برای آبتنی و آب بازی ایجاد کرده است. برای دسترسی به این آبشار باید از روستای تیرکن حدود ۲ ساعت در مرتع کالبکوشت پیاده روی کنید. گونه های درختی که در جنگل های این مرتع ۲۰۰ هزار متر مربعی خواهید دید، عبارتند از: درخت انجیلی، ممرز، کهلو، افرا، توسکا، ازگل، شیردار و … . لازم به ذکر است که دو گونه نمدار و ملج هم قبلا در این جنگل ها دیده می شدند که به دلیل نوعی کرم خاکی از بین رفته اند. این کرم ها در اثر واردات نوعی علف در زمان استعمار روسها، در ایران تکثیر شدند. جنگل نوردی در محیطی با طراوت و سرسبز، تماشای هفت آبشار معروف سواد کوه و آب بازی در مجاورت آن ها روز شاد و مفرحی را رای بازدیدکنندگان رقم می زند.
تفریحات رایج در جنگل و هفت آبشار سوادکوه
در فصل تابستان که اکثر نقاط شما کشور هوایی گرم و شرجی دارد، بهترین فعالیت تفریحی، آب تنی و آب بازی است! آب بازی در کنار دوستان و یا اعضای خانواده، مطمئنا لحظاتی شاد، مفرح و به یاد ماندنی را برایتان رقم خواهد زد. تقریبا پای هر هفت آبشار، حوضچه های وجود دارند. بهترین حوضچه برای آب تنی، حوضچه آبشار اصلی یا همان آبشار تیرکن است. این حوضچه عمق مناسبی دارد و حتی می توانید از مکان های خاص درون آن شیرجه بزنید. دیگر فعالیت دلچسب در این منطقه، جنگل نوردی و پیاده روی در دل جنگل های بکر و بسیار زیبای لفور است. کافیست که در این مسیر، دوربین عکاسیتان را به همراه داشته باشید تا قاب های زیبایی را از طبیعت زیبای سوادکوه برای خود ثبت کنید. تقابل آب و جنگل، چشم انداز بسیار خوبی را برای عکاسی از طبیعت ایجاد کرده است.
بسیاری از گردشگران هم در طبیعت زیبای هفت آبشار کمپ می کنند و شبی را در دل این جنگل ها می گذرانند. به یاد داشته باشید که بهتر است در جنگل، به خصوص در فصل گرم تابستان آتش رونش نکنید و اگر این کار را کردید، حتما از خاموش شدن کامل، تکرار می کنم خاموش شدن کامل آن اطمینان حاصل کنید. چراکه یک سهل انگاری کوچک از طرف یه گردشگر، می تواند هکتارها جنگل ارزشمند و همچنین جانورانی که در آن زندگی می کنند را نابود کند.
بهترین فصل سفر به هفت آبشار سوادکوه
سفر به این منطقه از سوادکوه در همه فصول امکان پذیر است. اما هر فصلی شرایط خاص خودش را دارد. تابستان های شمال بسیار گرم و شرجی است، البته آب تنی در فصل تابستان لذت خاص خودش را دارد. در فصل پاییز درختان جنگل زرد و نارنجی می شوند و مناظر زیبایی را ایجاد می کنند. زمستان هم که سرد و معمولا برفی است. اما الی گشت فصل بهار و به خصوص اردیبهشت ماه را بهترین زمان سفر به منطقه هفت آبشار سوادکوه می داند.
مسیر دسترسی به هفت آبشار سوادکوه
اگر قصد دیدن این خلقت زیبای خداوند را دارید، باید به استان مازندران و شهر بابلکنار آن بروید و از آن جا مسیر جاده پادگان به سمت روستای تیرکن را در پیش بگیرید. از این روستا تا آبشار، حدود ۲ ساعت پیاده روی در پیش دارید. موقعیت جغرافیایی این منطقه در نقشه قابل رویت است.
به دلیل اینکه در این مکان پیاه روی نسبتا طولانی مدتی خواهید داشت، همراه داشتن کفش مناسب پیاده روی و همچنین لباس مناسب طبیعت گردی از واجبات است.
اگر قصد دارید تا تنی به آب بزنید، حتما لباس اضافه همراه داشته باشید.
به توجه به شرایط آب هوایی هر فصل، پوشش مناسب آن فصل را به همراه داشته باشید.
آب شرب و سرویس بهداشتی در طول مسیر پیاده روی موجود نمی باشد.
اگر برای اولین بار است که به این مکان سفر می کنید، بهتر است از یک راهنمای محلی کمک بگیرید.
مسئول روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد گفت: آبشار یاسوجدر استان کهگیلویه و بویراحمد واقع است.
سیدحمید موسوی اصل در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه کهگلیویه و بویر احمد، در این باره افزود: این آبشار در دو کیلومتری شمال شهر یاسوج واقع شده و ارتفاعی در حدود 10 متر دارد.
وی اظهارکرد: این آبشار در شمال شهر یاسوج واقع شده و دارای جاده دسترسی آسفالت بوده و از ابتدای نوروز تا اواخر مهرماه فصل مناسبی برای تفریح در آبشار و پذیرایی گردشگران است.
مسئول روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: در طول مسیر تا پای آبشار تفرجگاهی شیک، زیبا و هماهنگ با طبیعت منطقه احداث شده و زیبایی ویژهای به این مکان بخشیده است.
موسویاصل تصریح کرد: در شمال خاوری و در فاصله سه کیلومتری شهر یاسوج پس از عبور از حاشیه درختان و باغهای سرسبز سیب، گردو، بلوط و چنار به آبشاری می رسیم که سرچشمههای زلال آن از دل کوههای سربه فلک کشیده زاگرس جوشیده و با جاریشدن بر سینه سنگی کوهستان جلوههایی از طبیعت زیبای استان را به نمایش میگذارد.
وی ادامهداد: در حاشیه همین تفرجگاه، سکوبندیها و آلاچیقهای برای استراحت و پذیرای گردشگران و مسافران برپا شده که هر گوشه آن جلوهای از فرهنگ و هنر بومی سنتی استان کهگیلویه و بویراحمد دارد.
مسئول روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد عنوان کرد: این آبشار که ارتفاع آن تقریباً به طول 10 متر است به همراه پارک جنگلی که در حاشیه آن قرار دارد همه ساله پذیرای مهمانان و مسافران زیادی است که از صفا و طراوت باغها و گلهای معطر اطراف آن و آب و هوای طبیعی و سالم آن بهره میبرند.
موسوی اصل بیانکرد: آبشار یاسوج با چشمانداز بدیع و موقعیت ویژه واقع در یاسوج پایتخت طبیعت ایران، سالانه شمار فراوانی از مسافران و گردشگران را بازدید میکنند.
این آبشاربلندترین آبشار استان مازندران است و به عنوان یک اثر ملی در فهرست آثار طبیعی ملی به ثبت رسیده است. این آبشار پرآب، دائمی و عظیم، درجانب جنوبی جاده و رودخانه هراز باشکوهی فراوان خودنمائی میکند که از کنار قلعه ملک بهمن بر روی یککوه هرمی شکل مشرف به روستای شاهان دشت به پایین میریزد.
آبشار شاهاندشت بزرگترین آبشار استان مازندران و دومین آبشار بلند ایران از نظر ارتفاع است. و یکی از آثار ملی کشور در فهرست آثار ملی ایران است. در ارتفاعات مشرف به روستای شاهاندشت آبشار اصلی شاهاندشت با ارتفاع ۵۱ متر بزرگترین آبشار استان مازندران به شمار میرود که این آبشار که دارای سه آبشار متعدد است در مجموعه ارتفاعی 180 متری دارد. در بالای آبشار شاهاندشت قلعه ملک بهمن که به قلعه ملکه قلاع یا ملک بهمن مشهور است و نام تاریخی آن قلعه فرشته بوده است، واقع شده و از عظیمترین قلاع کوهستانی البرز ایران است که از سنگ و نوعی ساروج که مخلوطی از شیر و تخم مرغ و نوعی خاک است ساخته شده و استحکام زیادی دارد که قدمت آن به سه هزار سال پیش میرسد.
زمان سفر برای بازدید از آبشار شاهان دشت چه فصلی از سال است؟
زمان مناسب برای برای دیدن این آبشار از انتهای اردیبهشت ماه تا ابتدای مهرماه است. اما این موضوع بدین معنا نیست که زیبایی این آبشار در بقیه سال کاهش مییابد بلکه به علت شرایط جوی رفتن به این منطقه سخت میشود. هایپرشیا در این فصول تورهای مختلفی برای بازدید از این آبشار دارد.
از چه مسیری به دیدن این آبشار برویم؟
مسیر رسیدن به قلعه و آبشار جاده هراز 76 کیلومتری آمل، گذر از پل روستای وانا، جاده روستای شاهاندشت، پارکینگ شاهاندشت، گذر از روستای شاهاندشت و حدود ۱۵ دقیقه پیادهروی است.
برنامه پیشنهادی هایپرشیا برای سفر به آبشار شاهان دشت چیست؟
هایپرشیا برای بازدید از این منطقه سفری یک روزه پیشنهاد میکند.
صبح زود از تهران به سمت جاده هراز حرکت کنید. در این سفر از پیادهروی تا شکلشاه، بازدید از سنگنگاره شکلشاه قاجاری و آبشار رفیع شاهاندشت لذت خواهید برد. کوهپیمایی در هوای عالی تا باغات کنار قلعه بهمن را تجربه میکنید. دورنمای باشکوه قله دماوند نیز سفرتان را در ذهن ماندگار میکند. پس از صرف ناهار دلچسبی در طبیعت کنار قلعه، حوالی بعد از ظهر به سمت تهران حرکت کنید. شبهنگام تهران خواهید بود
چم چیت روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان دورود در استان لرستان است. آبشار چم چیت یکی از زیباترین مناطق گردشگری شهرستان دورود است که بخاطر نزدیکی به آبشار بیشه کمتر معرفی شده است.
روستای «چم چیت» در فاصله 18 کیلومتری شهر دورود در کنار دره سزار و ابتدای دره حُلهور؛ یعنی جایی که رودخانه گهر بعد از سفری طولانی وارد رودخانه سزار (دز) میشود، واقع شده است. این روستا به علت نزدیکی به 2 دره و 2 رودخانه پر آب و دامنههای پوشیده از جنگل مناظر طبیعی بسیاری دارد. در پایین روستای چم چید، در کنار رودخانه سزار (دز)، آبشاری زیبا از میان پوششهای گیاهی جاری است که شباهت زیادی به بیشه «پوران» دارد. این آبشار به علت ضعف معرفی، بکر و دست نخورده باقی مانده است. ارتفاع این آبشار بیش از 20 متر و عرض تاج آن به 10 متر میرسد. دره سزار یکی از طویل ترین درههای کشور محسوب میشود. در مدخل این دره رودخانه با شکوه و خروشان سزار یا دز جای گرفته است که پس از سفری طولانی به سد دز سرریز میشود. آبشار درتمام فصول سال زیبایی خاص خود را دارد ولی در بهار بیشترین حجم آب را دارد.
این آبشار دیدنی در فاصله ۲۳ کیلومتری جنوب شهرستان دورود واقع شده و در امتداد جاده راه آهن قرار دارد. راه دسترسی به این آبشار، جنوب شهر دورود و جاده روستاهای لنج آباد، چم چیت و عمارت است.
غار ماهی کور در لرستان شگفتانگیزترین گونه ماهی را در دل خود پرورش میدهد اینگونه ماهی بهطور کامل کور است و هیچگونه آثاری از چشم خارجی در آنها مشاهده نمیشود.
سرزمین چهارفصل استان لرستان به دلیل جاذبههای طبیعی، توریستی و گردشگری بهعنوان پایتخت طبیعت ایران شناختهشده است این سرزمین خوش آب و هوا در میان کوههای سر به فلک کشیده زاگرس قرار گرفته که نمایشگاهی از تنوع آب و هوایی، کوه، رود، جنگل، دشت، چشمه، آبشار و گلهای دیدنی ایجاد کرده است.
استان لرستان با زیباییهای چشمنواز خود همچون نگینی زیبا در دل کوههای سر به فلک کشیده اشترانکوه قرار گرفته که بهواسطه این زیباییها و آب و هوای مطبوعش، هر ساله در فصل بهار و تابستان پذیرای گردشگران و علاقهمندان بسیاری است.
ماهی کور غار از شگفتیهای آفرینش
اما از زیباییهای طبیعت چشمنواز لرستان که بگذریم آثار شگفتانگیز و منحصربهفردی مانند «غار ماهی کور» در این استان وجود دارد که زیستگاه ماهیانی فاقد چشم و دارای بدنی شفاف است، اینگونه ماهی تنها از “غار ماهی کور” در منطقه تنگ هفت لرستان یافت شده است.
اینگونه ماهی بهطور کامل کور است و هیچگونه آثاری از چشم خارجی در آنها مشاهده نمیشود، ماهی کور غار به لحاظ داشتن بدنی شفاف و بدون چشم از عجایب خلقت نامگرفته و در دنیا منحصربهفرد است اینگونه ماهی چون در آبهای زیرزمینی و در تاریکی غار زندگی میکند به “ماهی کور غاری” معروف است.
محسن امیری کارشناس مسئول زیستگاهها و امور مناطق محیطزیست استان لرستان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: در سنوات گذشته دو گونه ماهی کور در این غار کشف شد، این گونهها اندمیک بوده که در جهان وجود ندارد و تنها در این نقطه از استان لرستان یافت میشود.
کشف 3 گونه ماهی کور غار
وی بابیان اینکه غیرازاین دو گونه، یکگونه متفاوت دیگر توسط عیدی حیدری محیط بان منطقه کشف و به نام وی نامگذاری شده است افزود: این سه گونه با عنوان «Garratyphlops»، «Garralorestanensis» و «Eidinemachelius» نامگذاری شده است.
کارشناس مسئول زیستگاهها و امور مناطق محیطزیست استان لرستان عنوان کرد: ماهیان کور غار فاقد چشم بوده، سطح بسیار شفاف و کریستالی دارند بهطوریکه بافت و محتویات داخل بدن اینگونه ماهیان مشخص است.
وی با بیان اینکه اندازه اینگونه ماهیان بیشتر از شش تا هفت سانتیمتر نیست تصریح کرد: اینگونه ماهیان چون داخل غار زیست دارند و نور نمیبینند در ساختار و رنگ آنها تأثیر گذاشته است، ماهیان کور غار خاص این منطقه هستند که در سال 82 بهعنوان آثاری طبیعی ملی معرفی و جز مناطق چهارگانه تحت مدیریت حفاظت محیطزیست قرار گرفت.
امیری با اشاره به اینکه برداشت ماهیان کور تخلف محسوب میشود و جریمه نقدی دارد گفت: ایجاد راه دسترسی سد بختیاری از معضلاتی است که اینگونه ماهیان را تهدید میکند چرا که خیلی از افراد میتوانند با خودرو در این منطقه تردد کنند که این امر شرایط را برای حفاظت دشوار کرده است.
وی اظهار داشت: اینگونه ماهیان در طبقه گونه آسیبپذیر قرار دارد؛ متأسفانه تاکنون در راستای تکثیر ماهیان کور غار مطالعاتی صورت نگرفته و برآورد جمعیتی نیز انجام نشده است.
سال 1308 در زمان احداث پروژه راهآهن تهران – جنوب دو نفر طبیعیدان دانمارکی که به همراه مهندسان این پروژه به لرستان سفرکرده بودند پس از بررسی در مورد سرشاخه رود سیرم و جویبار کایرود، به یک حفره آبی در نزدیکی روستای لون میرسند و در آنجا با یک نوع ماهی کور مواجه میشوند، پس از انتقال چند نمونه از ماهیها به دانمارک آنها را به نام «ایرانو سیپریس» به ثبت میرسانند ولی از ارائه محل کشف ماهی کور خودداری میکنند.
لرستان تنها زیستگاه «ماهی کور» در جهان
بعد از این کشف یک محقق انگلیسی به نام آنتونی جان اسمیت از طرف دانشگاه آکسفورد، در روز 26 خرداد سال 1330 به دنبال کشف محل ماهی کور به شهر کرمان سفر میکند، اما پس از سه ماه تحقیق با دستخالی به انگلیس باز میگردد و پس از 26 سال بعد متوجه میشود که ماهی مورد نظرش نه در قناتهای کرمان بلکه در کوههای زاگرس وجود دارد و بر این اساس در سال 1356 به دنبال رد پای دانمارکیها به منطقه پاپی لرستان سفر میکند و موفق به کشف محل ماهی کور میشود و چند نمونه از آنها را با خود به انگلیس میبرد.
در میان ماهیانی که اسمیت در سفر دوم خود به انگلیس برده است، یک نمونه نظیر همان نوعی که قبلاً دانمارکیها کشف کرده و به نام ایرانو سیپریس به ثبت رساندهاند و گونه دیگری که توسط اسمیت کشف شده با نام وی تحت عنوان «پاراچوبیتس اسمیتی» به ثبت میرسد.
اسمیت چند سال بعد برای بار سوم با یک گروه غواصی زبده به ایران میآید و در داخل حوضچه درون غار به کاوش بیشتری میپردازد و موفق به یافتن تعدادی ماهی کور دیگر میشود اسمیت نیز همانند کاوشگران دانمارکی از افشای محل غار خودداری میکند و هیچ نشانی از محل کشف ماهی کور به دیگران ارائه نداد تنها در کتابی که بعداً تحت عنوان «بازگشت ماهی کور سفید» تألیف میکند به این مطلب که غار ماهی کور در کوههای زاگرس قرار دارد اکتفا میکند.
مسیر دسترسی به غار ماهی کور
غار ماهی کور در شمال غربی روستای لون در حوالی ایستگاه «تنگ هفت» از توابع بخش پاپی شهرستان خرمآباد قرار دارد که راه دسترسی به این غار هم از طریق جاده و هم از طریق راهآهن قابلدسترس است و از بین قطارهای مسیر لرستان فقط قطار عادی تهران -اهواز و قطار محلی دورود – اندیمشک، در ایستگاه «تنگ هفت» توقف دارند.
از این ایستگاه باید پیاده به سمت شمال در راستای رود سزار تا پل سیرم و سپس ازآنجا به سمت غرب و روستاهای لون و للری ادامه داد تا پس از حدود چهار ساعت پیادهروی، در نزدیکی روستای لون به غار ماهی کور رسید، با ایجاد سد بختیاری این جاده زیرسازی و آسفالت شده که هماکنون خودروهای سواری میتوانند خود را به 300 متری غار برسانند.
زیستگاه ماهی کور در آبهای زیرزمینی است و به دلیل اینکه دهانه غار ماهی کور به سطح آبهای زیرزمینی اتصال دارد، ماهی کور در طول شبها به نزدیکی سطح آب در دهانه غار میآید و تنها در روزهای گرم سال در نزدیکی آبهای سطحی زمین دیده میشود و دمای آب محل زندگی این ماهی از پنجتا 28 درجه سانتیگراد متغیر است.
در سال 82 طرح مقدماتی غار ماهی کور بهعنوان اثر طبیعی – ملی تهیه و پس از انجام مراحل قانونی در سال 84 در شورای عالی حفاظت محیطزیست مطرح و طی مصوبه شماره 262 در سال 84 بهعنوان نخستین اثر طبیعی ملی استان لرستان تصویب و به ثبت رسید چراکه دو گونه نادر و منحصربهفردی از ماهیان کور که در هیچ کجای دنیا مشابه آن دیده نشده در این غار زندگی میکنند.
مشخصات دو گونه شگفتانگیز ماهی کور
اختلاف این دو گونه در این است که «ایرانوسیپریس» دو جفت سبیلک، یک جفت روی لب بالا و جفت دیگر در گوشههای دهان و کمی نیز فلس دارد ولی «پاراچوبیتس اسمیتی» سه جفت سبیلک دارد که دومین جفت از آنها بهخوبی رشد کرده و به انتهای سومین جفت میرسد و فلس هم ندارد.
ماهی کور فاقد ارزش غذایی برای انسان است اما بهعنوان منابعی از ذخایر ژنتیکی نادر در بسیاری از پژوهشکدهها مورد ارزیابی و مطالعه قرارگرفتهاند و نکته دیگر اینکه این ماهی در محلی غیر از زیستگاه اصلیاش بیشتر از یک ماه زنده نخواهد بود.
گونه ماهی کور در فهرست قرمز «iucn» و در ردیف گونههای در معرض انقراض قرار دارد.
یکی از فعالیت های تفریحی و پر هیجان نسبتا نوپا در کشور که در حوزه طبیعت گردی قرار می گیرد، غارنوردی است. فعالیتی که در چند سال گذشته طبیعت گردان و طرفداران بسیار زیادی را به خود جذب کرده است. کشورمان ایران نیز از لحاظ داشتن غارهایی متنوع، از جمله کشورهای مطرح در دنیا به حساب می آید. یکی از این غارها، که از قضا از شگفت انگیزترین آنهاست، غار یخ مراد در استان البرز است. با الی گشت همراه شوید تا سفری یک روزه به این غار زیبا داشته باشیم.
چالوس و خاطرات آن
وسایل خود را جمع کنید، کوله بارتان را ببندید و خود را آماده سفری یکروزه به غار زیبای یخ مراد کنید. برای سفر به این غار شگفت انگیز، باید از یکی از زیباترین جاده های کشور عبور کنیم، یعنی جاده چالوس. اسم جاده چالوس که به گوشمان می خورد، ناخوداگاه به یاد پیچ های تند آن، مناظر زیبای آن و حتی برخی از آهنگ های به یاد ماندنی خوانندگانمان می افتیم. در واقع در سفر به غار یخ مراد، شما از دو جاذبه گردشگری منحصر به فرد دیدن خواهید کرد، یکی غار شگفت انگیز یخ مراد که دلیل شگفتیش را خواهیم گفت و دیگری جاده زیبای چالوس.
شگفتی های یخ مراد
غار یخ مراد در ۶۵ کیلومتری جاده چالوس و در منطقه گسچر قرار دارد. ارتفاع این غار از سطح دریا حدود ۲۶۴۰ متر است و برخی از صاحبنظران قدمت آن را بین ۵۰ تا ۲۳۰ میلیون سال قبل برآورد کرده اند. این غار یکی از بی نظیرترین غارهای کشور است. چرا که قندیل ها، استالاگمیت ها و استالاگتیت های آن نه از جنس آهک یا دیگر رسوبات، بلکه از جنس یخ هستند.
یخ هایی بلورین که همانند کریستال هایی شفاف از زمین سر برآورده اند و مناظر بسیار نادر و منحصر به فردی را برای بازدید کنندگان ایجاد کرده اند. این غار، پر است از چاه ها و چاله های عمیق که عمق خیلی از آن ها مشخص نشده است. فرود آمدن از این چاه ها نیاز به تجهیزات حرفه ای غار نوردی دارد و افراد غیر حرفه ای از عهده آن بر نمی آیند.
هرساله تعداد زیادی از غار نوردان حرفه ای برای رسیدن به انتهای غار و کشف رمز و راز های پنهان درون آن، به این منطقه سفر می کنند. ولی هنوز که هنوز است انتهای آن کشف نشده است. درون این غار علاوه بر ستون های کوچک یخی، تالار ها و دریاچه هایی یخ زده هم وجود دارند.
با شروع فصل سرما، فرآیند تشکیل این استالاگتیت ها و استالاگمیت ها شروع می شود. در اواخر زمستان به اوج خود می رسد و در نهایت با شروع فصل تابستان به پایان خود نزدیک می شود. تا شروعی دوباره و زمستانی دیگر.
هنگام ورود بع غار، سه مسیر و سه تالار نمایان خواهند شد. مسیر اول پس از حدود ۲۰ متر به انتها می رسد. تالار بعد پس از طی مسافتی نسبتا طولانی به چاهی پهن و عمیق می رسد که فقط غارنوردان حرفه ای توان عبور از آن را دارند. و در مسیر سوم، زیباترین قندیل های موجود در غار را نظاره خواهید کرد.
غار یخ مراد کجاست؟
علاوه بر تزئینات یخی ذکر شده، تزئینات آهکی کم اما زیبایی درون غار وجود دارد. اسفنج های آهکی زیبا بر روی سقف برخی از نقاط غار به چشم می خورند.
فعالیت های رایج در غار یخ مراد
بدون شک اصلی ترین دلیلی که هر گردشگری را به سمت این غار می کشاند، همین ستون ها و قندیل های یخی هستند که منظره شگفت انگیزی را پدید می آورند. این قندیل ها بسیار شکننده اند. به طوری که با کوچکترین برخورد به آن ها از بین می روند. قدم زدن درون غار، عبور از لا به لای این قندیل های یخی و عکاسی از این جلوه های طبیعت، خاطرات فراموش نشدنی برایتان خواهد ساخت.
وجه تسمیه غار یخ مراد
مردم بومی این منطقه، اعتقاد دارند که یخ موجود در این غار خاصیت درمانی داشته و شفا بخش است. در گذشته برای درمان بسیاری از بیماری ها از یخ های این غار استفاه می شده است. به همین دلیل است که نام این غار، یخ مراد گذاشته شده است.
بهترین زمان سفر به غار یخ مراد
در فصل زمستان در منطقه کهنه ده برف بسیار سنگینی می بارد. به گونه ای که در خیلی از اوقات جاده آن کاملا مسدود می شود. بنابراین، پیشنهاد می کنم که حتما زنجیر چرخ به همراه داشته باشید. من، هم در بهمن ماه و هم در بهار به این غار سفر کرده ام. در زمستان هوای منطقه بسیار سرد است و با وجود اینکه قندیل های بیشتری را می بینید، شاید سرمای هوا و برف کمی اذیتتان کند. بنابراین، بهترین زمان سفر برای تماشای قندیل های یخی این غار، فصل بهار و به خصوص فروردین ماه هر سال است. چرا که هر چه هوا گرم تر شود، قندیل های بیشتری آب خواهند شد.
سفر به این غار می تواند در قالب یک برنامه یک روزه از تهران انجام گیرد.
چطور به یخ مراد برسیم؟
وارد جاده چالوس که شدید، تا منطقه گسچر پیش بروید. بعد از روستای نسا، پلی بزرگ و پهن در سمت چپ جاده قرار دارد که به سمت روستای کهنه ده می رود. بعد از حدود ۵ کیلومتر در این جاه خاکی شما به یک دو راهی خواهید رسید که مسیر سمت راست شما را به سمت دهانه غار هدایت می کند.
تجربه نگارنده از این جاده: سفر من به این منطقه در فصول بهار و تابستان بود. هنوز برف و یخ تمام جاده فرعی را پوشانده بود و خودروهایی که زنجیر چرخ نداشتند، قادر به ادامه مسیر نبودند. بنابراین قبل از سفر به این منطقه از وضعیت آب و هوایی و جاده آن اطلاع کامل داشته باشید. دهانه غار از جاده زیاد پیدا نیست، بنابراین اگر بار اول است که به غار یخ مراد سفر می کنید، برای اطلاع دقیق از محل غار از ماشین های عبوری سوال بپرسید. البته معمولا در نزدیکی دهانه غار خودروهای زیادی پارک کرده اند که می توانند نشانه خوبی از نزدیک بودن به دهانه غار باشند.
بدون شک یکی از زیباترین جلوه های خلقت خداوند را می توان در غارها یافت. غارها، شگفتی هایی هستند که خالق یکتا هنرمندانه نقش آن ها را در دل کوه ها و صخره ها تراشیده است. این جاذبه های طبیعی هر ساله پذیرای طبیعت گردان و گردشگران بسیاری هستند که برای لذت بردن از این خلقت شگفت انگیز به آن ها سفر می کنند. یکی از زیباترین غارهای آهکی ایران یا حتی جهان، غار چال نخجیر است. با الی گشت همراه شوید تا با هم سری به این غار شگفت انگیز و منحصر به فرد بزنیم.
چال نخجیر کجاست؟
یکی از زیباترین شگفتی های طبیعت، در استان مرکزی در ۱۱ کیلومتری شمال شرقی شهرستان دلیجان (حد فاصل نراق – دلیجان) و در دامنه های کوهی به نام تخت به ارتفاع ۱۷۱۶ متر از سطح دریا قرار گرفته است. این غار که به دوران سوم زمین شناسی تعلق دارد، در سال ۱۳۶۸ و پس از حفاری های سازمان آب دلیجان، شناسایی و کشف شد و در در سال ۸۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
دمای هوای داخل غار همانند بسیاری از غارهای دیگر در تمام فصول ثابت و بین ۷ تا ۱۴ درجه سانتی گراد می باشد. غار طبقاتی چال نخجیر دارای سه طبقه است و طبقه اول و زیرین غار دارای سفره آب زیرزمینی و دریاچه ایست که در عمق ۶۱ متری از سطح غار قرار دارد و ۱۹ متر نیز عمق آن است. طبق نظر زمین شناسان طول این غار حدود ۱۲ کیلومتر تخمین زده شده است که تا به امروز ۶ کیلومتر ازآن کشف شده است.
دو طبقه از این غار شگفت انگیز به طول ۱۲۰۰ متر با ایجاد مسیرها و پله هایی خاص برای بازدید گردشگران کف سازی و آماده شده است. نور پردازی های زیبای این غار بر روی بلورهای کلسیت و اشکال متنوعی که شبیه به انسان و برخی حیوانات از جمله عقاب و لاک پشت هستند، در کنار دیگر تندیس های بزرگ جسه و آویزه های بلورین، چشم هر بیننده ای را متحیر و مبهوت خود می کند.
غار چال نخجیر از ارزشمند ترین غارهای آهکی دنیاست. اشکالی که به دلیل رسوبات آهکی درون غار ایجاد شده اند، از زیباترین و بهترین نمونه های این رسوبات در دنیا هستند. این غار مربوط به دوران سوم زمین شناسی است و سنش حدودا ۷۰ میلیون سال برآورد شده است. طی میلیون ها سال، حرکت معکوسی گسل باعث ایجاد دالان ها، دهلیزها، راهروها و حوضچه های بسیار زیبایی شده است که از آن به نام غار چال نخجیر یاد می کنیم.
از همان بدو ورود به غار، چشمانتان به جمال آن روشن خواهد شد! سقفی بسیار بلند، و اشکالی متنوع و بلورین شما را شگفت زده خواهد کرد. نگران گم کردن راه نباشید، مسیری که برای بازدید عموم در نظر گرفته شده است، مشخص و امن است. درون این غار، باید قوه تخیل خود را به کار ببندید و شروع به تشبیه کردن اشکالی که می بینید با حیوانات مختلف کنید. برای تالارهای اینجا اسم هم گذاشته اند، تالارهایی با نام های عروس، گل کلمی، آبشارگلی، هیولا و… اما شاید زیباترین تالار این غار، تالار چهل ستون باشد. این تالار دنیاییست از رسوباتی به رنگ های مختلف که مانند دانه های انار با نظمی خاص کنار هم قرار گرفته اند.
بر روی دیواره های این غار مملو از توده های گل کلمی، اسفنج های آهکی و بلورین و قندیل هاییست که حاصل رصوبات دولومیتی و آهکی آن است.
از نکات جال توجه در این غار این است که نباید نگران ایجاد مشکل تنفسی برای خود باشید. چرا که تهویه طبیعی آن، وظیفه خود را به بهترین نحو انجام می دهد و شما در طول مسیر احساس تنگی نفس نخواهید کرد.
وجه تسمیه غار
در گذشته ای نه چندان دور، حکمرانان و شکارچیان، شکار خود را به یک منطقه پست و گود به نام چال نخجیر هدایت می کردند تا حیوان امکان فرار نداشته باشد. چال به همان معنی چاله و مکان پست است و نخجیر هم که به معنای شکارگاه است.
بهترین زمان سفر به این غار
همان طور که گفتیم هوای درون غار چال نخجیر در تمام فصول ثابت است. بنابراین بازدید از این غار در تمام فصول امکان پذیر است. ولی اگر خواهان این هستید که از زیبایی های بیرون غار و جاذبه های اطراف هم بهره ببرید، پیشنهاد ما به شما سفر به این منطقه در فصل بهار است.
نحوه دسترسی به غار
کوله بار خود را ببندید و راهی استان مرکزی شوید. بعد از گذشتن از شهر دلیجان، باید وارد جاده نراق شوید. حدود ۱۰ کیلومتر بعد تابلویی شما را به سمت غار هدایت خواهد کرد.
چشمه های آبگرم محلات
در سفر خود به این منطقه می توانید همزمان در یک روز سری هم به چشمه های آبگرم محلات بزنید. این چشمه ها از شهرت بسیار زیادی در استان مرکزی و همچنین سر تا سر ایران برخوردار است. آب گرم محلات نیز در ۱۵ کیلومتری شمال شرق این شهرستان و در ارتفاعات آن قرار دارد. رسیدن به این آبگرم از طریق جاده دلیجان – محلات و جاده اصلی قم – اصفهان (از طریق جاده دو دهک – خورهه) امکان پذیر است. استحمام در این چشمه های شفا بخش، اثرات مفید بسیاری بر سلامت جسمی و روحی انسان دارد. آب این چشمه از دسته آب های هیپورترمال است که در درمان بیماری های کبدی، صفراوی، کلیوی و گوارشی و به ویژه بیماری های رماتیسمی و پوستی موثر است.
این مجتمع دارای دو مجموعه مردانه و زنانه است که هرکدام دارای استخر شنا، وان و دوش های انفرادی هستند. در این منطقه تعداد زیادی مسافرخانه و مهمان پذیر قرار دارد که سالانه پذیرای جمعیت زیادی از گردشگران هستند.
سخن نهایی
همانطور که می دانید، برای ایجاد هر یک از اشکالی که داخل غارها میبینید، میلیون ها سال زمان نیاز است. بنابراین در ماجراجویی خود درون غارها هرگز به این رسوبات شکننده دست نزنید. این جمله معروف را همواره به خاطر خود بسپارید: در سفر به طبیعت، تنها چیزی که از شما به جای میماند رد پای شما، و تنها سوقاتی که با خود می برید عکسهایتان هستند. البته در این غار فلاش دوربینتان را خاموش کنید، زیرا که عکس برداری با فلاش ممنوع است.
دین: مسیحی دایانا، شاهدخت ولز (به انگلیسی: Diana, Princess of Wales) (دایانا فرانسس اسپنسر (به انگلیسی: Diana Frances Spencer); زاده 1 ژوئیه 1961 – درگذشته 31 اوت 1997) همسر اول چارلز، شاهزاده ولز، بزرگترین فرزند و ولیعهد ملکه الیزابت دوم بود.
او برای فعالیت هایش در زمینه جمع آوری پول برای خیریه های بینالمللی و همچنین به عنوان یک شخصیت برجسته و مشهور در قرن بیستم شناخته شده بود. ازدواج او با شاهزاده ولز در تاریخ 29 ژوئیه 1981 در کلیسای جامع سنت پل برگزار شد که مخاطبانی جهانی داشت و به وسیله بیش از 750 میلیون نفر تماشا شد. با این ازدواج او القاب شاهدخت ولز، دوشس کورنوال، دوشس رافیسِی و کنتس چِستِر را به دست آورد. ثمره این ازدواج دو پسر بود، شاهزادگان ویلیام و هری، کسانی که در ردیف رسیدن به تاج و تخت بریتانیا دوم و چهارم هستند.
دایانا در یکی از خانواده های اشرافی انگلیس با دودمانی سلطنتی متولد شد. وی با اعلام نامزدی اش به چهره ای جهانی مبدل شد. او برای کارهای خیرخواهانه به رسمیت شناخته شده بود و از سال 1989 تا زمان مرگش، رئیس بیمارستان تخصصی اُرموند بود. دایانا در دوران ازدواجش و پس از آن به عنوان چهره برجسته مطبوعات باقیماند و ازدواج او پس از 15 سال با طلاقی در تاریخ 28 اوت 1996 به پایان رسید. توجه رسانه ها و مطبوعات جهان برای آخرین بار در تاریخ 31 اوت 1997 به دایانا جلب شد، روزی که او در یک تصادف رانندگی در پاریس کشته شد.
زندگینامه پرنسس دایانا
اوایل زندگی
دایانا در ساعت 7:45 عصر در تاریخ 1 ژوئیه 1961 در شهر کوچک سندرینگهام در منطقه نورفولک به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از بین پنج فرزند ویسکُنت و ویسکُنتس آلتروپ بود. اسپنسرها از خاندان های قدیمی و بسیار مهم بریتانیا هستند که نسل های متمادی با خاندان سلطنتی رابطه نزدیک داشتند. آن ها امیدوار بودند که پسری متولد شود تا نسل خانواده را ادامه دهد و به همین علت تا یک هفته نامی برای بچه انتخاب نشد، تا این که آن ها “دایانا فرانسس” را از روی اسم “دایانا راسِل، دوشس بِدفورد”، که از خویشاوندان گذشته آن ها بود، و همچنین از روی اسم مادر دایانا، “فرانسس روچه”، برداشتند. دایانا در کلیسای سنت ماری مگدالنه غسل تعمید داده شد.
او دو خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر به نام های سارا، جین و چارلز داشت. او همچنین برادری نوزاد به نام جان داشت که حدود یک سال قبل از تولد او فوت کرده بود. میل برای داشتن یک وارث، اجباری به ازدواج اسپنسرها اضافه کرد و بر طبق گزارش ها لِیدی آلتروپ به کلینیک رفته بود تا علت “مشکل” را مشخص کند. این رفتارها به وسیله برادر کوچکتر دایانا، “تحقیر آمیز” خوانده شد، و بعدها چنین گفت: “آن دوران بسیار برای والدینم وحشتناک بود و علت طلاقشان شد و فکر نمیکنم آن ها هیچ وقت با این مسئله کنار آمده باشند”. دایانا در پارک هاوس بزرگ شد، جایی که به خانه سندرینگهام نزدیک بود.
دایانا هشت سال داشت که پدر و مادرش، به خاطر خیانت مادر وی با فردی به نام “پیتر شاند کید” (ناپدری آینده دایانا)، از هم طلاق گرفتند. اندرو مورتون در کتابی که درباره زندگی دایانا نوشته این طور می آورد که: دایانا زمانی را که لرد آلتروپ داشت چمدان ها را در ماشین می گذاشت به خاطر داشت و بعد از آن لیدی آلتروپ در ماشین نشست و آن ها از دروازه پارک هاوس خارج شدند. دایانا در زمان جدایی والدین، به همراه مادرش در لندن زندگی کرد، اما در تعطیلات کریسمس، لرد آلتروپ به همسر سابقش اجازه بازگشت با دایانا را نداد.
مدت کمی بعد از آن، لرد آلتروپ سرپرستی دایانا را با کمک مادرزن سابقش، “لیدی فِرموی”، برنده شد. دایانا ابتدا در مدرسه ای نزدیک نورفولک تحصیل کرد و سپس به یک مدرسه شبانه روزی در کنت فرستاده شد. در 1973، لرد آلتروپ رابطه ای را با “راینه، کنتس دارتموث” آغاز نمود. دایانا سپس با نام “لِیدی دایانا اسپنسر” شناخته شد، زمانی که پدرش در سال 1975 لقب “اِرل اسپنسر” را دریافت نمود. لیدی دارتموث، نامحبوب و نامهربان در نظر دایانا، با لرد اسپنسر در لندن در تاریخ 14 ژوئیه 1976 ازدواج نمود. دایانا همیشه به عنوان آدمی کمرو در دوران رشدش شناخته شده ولی او هم در رقص و هم در آواز بسیار استعداد داشت. او همچنین با کودکان بسیار مهربان و صبور بود.
پس از اتمام تحصیلات در سوئیس، دایانا به لندن بازگشت. او کار با کودکان را آغاز نمود و به عنوان یک پرستار بچه در مدرسه جوانان انگلستان شروع به کار کرد. ظاهرا دایانا با شاهزادگان اندرو و ادوارد (برادران کوچکتر چارلز)، آن همان زمانی که خانواده اش پارک هاوس را، که یکی از دارایی های ملکه در سندینگهام است را در اختیار داشتند، بازی می کرده است.
تحصیلات و اشتغال
در 1968، دایانا به یک مدرسه شبانه روزی دخترانه فرستاده شد. زمانی که جوان بود، به یک مدرسه محلی عمومی رفت. آنجا در زمینه تحصیلات، استعدادی از خود نشان نداد و سپس به مدرسه ای در کنت فرستاده شد که آن جا هم به عنوان دانش آموزی ضعیف شناخته شد و پس از تلاشی بیهوده، دوباره همه درس ها را رد شد. هر چند او استعدادی ویژه در موسیقی، به عنوان یک پیانیست تمام عیار، از خودش نشان داد. این حضور برجسته او در این زمینه، باعث دریافت جوایزی به وسیله او شد.
در 1977، او کنت را به قصد تحصیل در یک مدرسه تکمیلی دختران در سوئیس ترک کرد. حدودا آن زمان بود که شوهر آینده اش را که درگیر رابطه ای با خواهر بزرگترش، سارا، بود را برای اولین بار ملاقات کرد. دایانا همچنین در شنا و غواصی خوش درخشید و بعد از آن به یک مربی باله در باله سلطنتی مبدل شد. سپس برای مدتی طولانی به باله پرداخت اما با افزایش سن، قد نسبتا بلندش برای این کار مناسب دیده نشد.
دایانا در 1978 به لندن آمد و از آن جایی که مادرش بیشتر سال را در اسکاتلند بود، دایانا برای زندگی به آپارتمان مادرش در لندن رفت. کمی بعد از آن، آپارتمانی به قیمت پنجاه هزار پوند برای او، به عنوان هدیه تولد هجده سالگی، در منطقه کالهِرن خریده شد. او تا سال 1981 با سه تن از دوستانش در آن آپارتمان زندگی کرد. او در لندن، بنا به درخواست مادرش، پختوپز پیشرفته را آموخت در حالی که هیچ وقت یک آشپز زرنگ و خبره نشد و به جای آن مربی رقص برای جوانان شد، تا زمانی که بر اثر یک حادثه در هنگام اسکی، سه ماه شغلش را رها کرد.
سپس یک کار به عنوان دستیار گروه بازی در یک مدرسه پیدا کرد و کارهایی مانند نظافت را برای خواهرش سارا و بسیاری از دوستانش انجام داد و همچنین به عنوان میزبان و مهماندار در مهمانی ها کار کرد. دایانا همچنین مدتی به عنوان پرستار بچه، برای یک خانواده آمریکایی که در لندن زندگی می کردند، کار کرد.
زندگینامه پرنسس دایانا
ازدواج با شاهزاده ولز
شاهزاده چارلز در گذشته با خواهر بزرگتر دایانا، یعنی سارا، ارتباط داشت و پس از آن در اوایل سی سالگی تحت فشار شدید برای ازدواج قرار گرفته بود.شاهزاده ولز سال های متمادی با لِیدی دایانا آشنایی داشت، اما برای اولین بار در تابستان 1980 به طور جدی و به عنوان عروس خودش به او نگریست. در آن زمان آن ها در یک آخر هفته در دهکده ای مهمان بودند و در آن جا با هم بازی چوگان تماشا کردند. این رابطه ادامه یافت تا جایی که چارلز، دایانا را برای مسافرت با کشتی در یک آخر هفته دعوت نمود. سپس او را به قلعه بالمورال (مقر خاندان سلطنتی در اسکاتلند) دعوت کرد تا با خانواده اش ملاقات کند. دایانا به وسیله ملکه الیزابت دوم، شاهزاده فیلیپ، دوک ادینبرا و ملکه الیزابت، ملکه مادر مورد خوش آمد گویی واقع شد. سرانجام آن ها به لندن رفتند و شاهزاده در 6 فوریه 1981، خواستگاری نمود که با جواب مثبت از جانب دایانا همراه شد، اما مراسم نامزدی برای چند هفته بعد مخفی نگاه داشته شد.
نامزدی و عروسی
نامزدی آن ها در 24 فوریه 1981 رسما اعلام شد و بعد از آن لِیدی دایانا حلقه ای سی هزار پوندی (نود و چهارهزار و هشتصد پوند به قیمت امروز) با 14 الماس بسیار زیبا در اطراف و یک یاقوت کبود 12 قیراطی بیضی شکل در وسط که در طلای سفید 18قیراطی واقع شده بود و شبیه حلقه مادر خودش بود را انتخاب نمود. حلقه در آن زمان به وسیله جواهرساز سلطنتی ساخته شد ولی غیر معمول برای یک عضو خاندان سلطنتی، حلقه کاملا منحصربهفرد نبود و مشابه آن در کلکسیون جواهرسازان سلطنتی وجود داشت. حلقه بعدها و در سال 2010 به عنوان حلقه نامزدی کاترین میدلتون مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از این حلقه، نسخه های مشابه بسیاری در سراسر جهان ساخته شد.دایانای بیست ساله با ازدواجش با شاهزاده چارلز در تاریخ 29 ژوئیه 1981 در کلیسای جامع سنت پل شاهدخت ولز شد. علت انتخاب سنت پل به جای کلیسای وستمینستر به خاطر فضای بیشتر بود که مناسب تعداد زیاد مهمان ها باشد و این ازدواج هم ازدواجی “شاه و پریان” مانند تلقی شد و با تماشای عده ای نزدیک به هفتصد و پنجاه میلیون از پای تلویزیون و صف کشیدن ششصد هزار نفر در بیرون کلیسا و خیابان ها همراه گردید. در محراب کلیسا، دایانا تصادفا ترتیب دو نام اول چارلز را اشتباه کرد و به جای “چارلز فیلیپ”، “فیلیپ چارلز” آرتور جرج را به زبان آورد. او همچنین در ادامه سوگند، عبارت “اطاعت از همسر” را بر زبان نیاورد که به درخواست خودشان این رسم را کنار گذاشتند و در آن زمان نقدهایی در این زمینه صورت گرفت. دایانا در مراسم، لباسی به ارزش نه هزار پوند بر تن کرد که از دنباله ای به طول بیست و پنج فوت (هشت متر) برخوردار بود.
شاهزاده و شاهدخت ولز بخشی از ماه عسلشان را در خانه خانواده مونتباتن (خانواده پدری چارلز) در همپشر گذراندند و سپس با پروازی به نزدیکی جبل طارق رفتند تا در آن جا به کشتی بریتانیا بپیوندند و طی یک سفر دریایی دوازده روزه از دریای مدیترانه و مصر دیدن کنند. آن ها همچنین از تونس، ساردنی و یونان نیز دیدن کردند و در آخر با یک توقف کوتاه در بالمورال، ماه عسل خود را به پایان رساندند.
پس از شاهدخت ولز شدن، دایانا به طور خودکار به سومین زن عالی رتبه بریتانیا (پس از ملکه و ملکه مادر) مبدل شد و به عنوان چهارمین یا پنجمین شخص در رتبه بندی سایر قلمروهای همسود پس از ملکه، دوک ادینبرا، ملکه مادر و شاهزاده ولز در نظر گرفته شد. پس از چند سال، ملکه به دایانا نشان های سلطنتی مختلف را برای واضح کردن عضویت او در خاندان سلطنتی اهدا نمود. نیمتاجهای مختلف به او هدیه کرد و مدال عضویت در خاندان سلطنتی الیزابت دوم را به او اعطا نمود.
شاهدخت ولز
شاهزاده چارلز، شاهزاده ولز بود و دایانا با ازدواج با او لقب شاهدخت ولز را دریافت کرد و عملا به عضویت خانواده سلطنتی درآمد. وی در سالهای بعد در بسیاری از برنامههای داخلی و خارجی شرکت کرد و همراه با شاهزاده چارلز یا به تنهایی به بسیاری از کشورهای جهان بویژه قلمروهای همسود سفر کرد.
جدایی از شاهزاده چارلز
شهرت و محبوبیت دایانا و چارلز باعث شد تا کوچکترین کارهای آنان نیز توسط رسانهها و پاپاراتزیها پوشش داده شود و بسیاری از مسائل خصوصی آنان در مطبوعات منعکس گردد. از جمله آنان روابط نامشروعی که چارلز پیش از زندگی با دایانا داشت. در تمام این سالها دایانا و چارلز از خبرسازترین افراد پادشاهی متحده بودند.
این دو از سال 1992 جدای از هم زندگی کردند اما سرپرستی فرزندانشان را بصورت مشترک برعهده داشتند. در همین حال چارلز نیز مجددا رابطهاش را با کامیلا آغاز کرد و بعدها هم به داشتن رابطۀ عاشقانه با کامیلا اعتراف نمود. پرنسس دایانا در سال 1995 در یک برنامه تلویزیونی در بی بی سی پرده از نگرانیها و مشکلات درونی خانواده برداشت و از فشارهای رسانهای و اجتماعی که بر وی بود گلایه کرد. وی علت به وجود آمدن این مشکلات را کامیلا پارکر بیان کرد و گفت که در این ازدواج سه نفر حضور داشتند.
وی همچنین چارلز را در مورد این مسئله مقصر دانست. به همین خاطر کامیلا از شوهرش جدا شد. این موجب دشمنی بیشتر دایانا و کامیلا شد و سرانجام کتابی با عنوان دایانا:داستان واقعی اش و به دنبال آن دروازۀ کامیلا، غارتگر خانه ها منتشر شد که در آن به بدگویی و روابط عاشقانه و مشکلات زندگی این دو نفر پرداخته شده بود. سرانجام دایانا و چارلز در 28 اوت 1996 با پیشنهاد ملکه رسما از هم طلاق گرفتند. با این کار عنوان سلطنتی دایانا قدری پائین آمد اما چون وی مادر دو تن از شاهزادگان بود تا آخر عمر به عنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی باقیماند و لقب پرنسس ولز را حفظ کرد.
دایانا در اواخر عمرش تصمیم به ازدواج دوباره گرفته بود. کسی که وی می خواست با او ازدواج کند دودی الفاید نام داشت. این خبر حتی از ماجرای رابطۀ دوبارۀ چارلز و کامیلا داغتر بود زیرا اگر این ازدواج صورت می گرفت دایانا القاب سلطنتی اش را از دست می داد و دیگر عضو خانوادۀ سلطنتی محسوب نمی شد. هر چند که این ازدواج هیچ وقت صورت نگرفت زیرا در 31 اوت 1997، دایانا در یک تصادف شدید رانندگی درگذشت. وی آن شب به همراه نامزدش دودی الفاید و رانندهاش برای فرار از دست عکاسان از درب پشتی هتل خارج شد و قصد خروج از پاریس را داشت.
آن ها در یک بنز لیموزین در تونلی در پاریس مشغول به حرکت بودند که ماشینشان به دلیل سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با دیواره تونل الما پاریس برخورد کرد و راننده و الفاید به سرعت جان باختند. بعد از تصادف به نظر نمی آمد دایانا صدمه ای جدی دیده باشد اما وی یک بار در آمبولانس دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان هم بر اثر خونریزی ریوی و مغزی درگذشت. تنها کسی که در این میان جان سالم به در برد محافظ شخصی دایانا بود. بعدها معلوم شد که نه دایانا و نه الفاید هیچکدام کمربند ایمنی نبسته بودند. همچنین گفته شد که راننده سه برابر بیشتر از اندازه مجاز نوشیدنی الکلی مصرف کرده بود. پدر دودی اسپانسر فیلم قتل غیرقانونی شد که در آن نیمه تاریک مرگ پرنسس دایانا و پسرش نمایش داده شده است.
بعد از مرگ دایانا چارلز به همراه خواهران و برادر دایانا برای آوردن بدن او از لندن به پاریس سفر کردند. بعد از بازگشت، ملکه الیزابت دوم اعلام کرد که بعد از جدایی از چارلز، دایانا دیگر عضوی از خانواده سلطنتی نیست و نباید تشییع جنازه رسمی برای وی برگزار شود. این گفته اعتراض زیادی را به دنبال داشت و سرانجام با اصرار شاهزاده چارلز مراسمی رسمی برای دایانا برپا شد.
فعالیتهای اجتماعی
هرچند شاهدخت دایانا به هنر علاقه داشت اما عمده شهرت وی بخاطر فعالیتهای عام المنفعه و اجتماعی است. وی با تأسیس و یا همکاری با چندین موسسه خیریه، به مدرسه سازی، خانه سازی و کمک به بینوایان و دردمندان پرداخت. وی کمکهای شایان توجهی به جذامیان، مبتلایان به ایدز و آسیب دیدگان از مین در کشور آنگولا انجام داد. وی در سفر به مناطق بحران زده و محروم مانند آفریقا و بوسنی و هرزگوین با جدیت به دلگرمی دادن به محرومان و آسیب دیدگان پرداخت و با کسانی چون نلسون ماندلا، مایکل جکسون و مادر ترزا دیدار کرد.
علاوه بر این وی به عنوان همسر ولیعهد او را در سفرهای کاری همراهی می کرد. او با چارلز به کشورهای ایالات متحده، کانادا، ایتالیا، قلمروهای همسود و برخی از کشورهای آفریقایی و آسیایی سفر کرد. او همچنین برخی از سفرهای خود را به تنهایی انجام می داد و از بیمارستان ها و مکان های عمومی بازدید می کرد. همچنین وی به عنوان همسر ولیعهد از وظایف ویژه ای نیز برخوردار بود.
دانستنیها
دایانا در سال 1987 در ملا عام دست یک مبتلا به ایدز را گرفت تا به این طریق از آنان حمایت کند. بعدها وی با مبتلایان به جذام نیز چنین تماسهایی داشت
بلافاصله بعد از تصادف عکاسان زیادی سر رسیدند و از صحنه عکسبرداری کردند اما پلیس دوربینهای آنها را ضبط کرد.
در سال 2006 یک مجله ایتالیایی بنام چی برای نخستین بار عکسهایی از تصادف دایانا را چاپ کرد که با اعتراض انگلیسیها مواجه شد. / برترین ها
خانم ملک محمدی در دوازدهمین روز از اسفندماه ۱۳۶۸ در
شهر تهران به دنیا آمده است او یکی از بازیگران جوان تلویزیون
است که به تازگی توانسته به شهرت فراوانی در رسانه ها برسد
درباره این بازیگر سریال چرخ و فلک به زودی بیشتر خواهیم شنید.
در رشته ریاضی فیزیک درس خوانده است و در دانشگاه
هنر شرکت کرده و به گرایش موسیقی رفته و توانسته لیسانس رشته موسیقی را در بخش نوازندگی ویولون اخذ کند.
تست بازیگری توسط تهمینه میلانی
این بازیگر بعد از مشاهده آگهی اینترنتی مبنی بر تست
بازیگری توسط خانم تهمینه میلانی کارگردان سرشناس
به دفتر او مراجعه کرده و تست بازیگری داده و توانسته
نظر خانم میلانی را جلب کند و او را برای بازی در فیلمش به کار ببرد.
فیلمی که خانم میلانی از او تست گرفته فیلم “سوپر استار” بوده است
فیلمی که در آن شهاب حسینی بازیگر مشهور جهان بازی کرده و نقش اول ان فیلم بود.
استاد ویلن زدن
فتانه ملک محمدی در ویولن زدن تخصص بسیار زیادی دارد و در کودکی علاقمند به این ساز بوده و همیشه آرزو داشته که در این رشته فعالیت کند او میگوید متاسفانه در دوراه دبیرستان رشته ای به نام موسیقی وجود نداشت و به ناچرا ریاضی فیزیک را انتخاب کردم که بتوانم بعد از اخذ دیپلم برای کنکور هنر شرکت کنم و به رشته موسیقی بروم.
فیلم های سینمایی
این بازیگر جوان تا به حال سه فیلم سینمایی بازی کرده است اولین فیلم سینمایی او در سال ۱۳۸۷ بود که فیلم “سوپر استار” و دومین تجربه سینمایی او در سال ۱۳۸۹ با فیلم “پنهون” بود و آخرین فیلم او “پرسه در شهر لاجوردی” در سال ۱۳۹۴ بوده.
سریال های تلویزیونی
تنها سریالی که فتانه ملک محمدی بازی کرده مجموعه تلویزیونی “چرخ و فلک بوده است.
ازدواج و همسر
او در سال ۱۳۸۵ با شخصی به نام نیما ازدواج کرده و متاهل میباشد که تصویر ان را در زیر میبینید.